صدهزاران جمعه می آید، نمی آید کسی
نور کی با خدعه می آید؟،نمی آید کسی
بعد قرآن و پیمبر حجتی دیگر نبود
چون تو را تغییر می باید، نمی آید کسی
بی پدر شاید بزادی چرخ بازیگر ولی
طفل بی مادر نمی زاید، نمی آید کسی
جز خدای پاک ستار العیوب بی بدیل
کس تو را هرگز نمی پاید، نمی آید کسی
اینهمه ظلم و تو در اوهام خود خوابیده ای
ذره ای شک کن دلا، شاید نمی آید کسی
کار مذهب نیست جز آلودگی و تفرقه
دین ز روی عقل فرماید نمی آید کسی
قصه و افسانه و حرف و حدیث روضه ها
جهل روی جهل افزاید، نمی آید کسی
چون عمل با فکر صالح هست تنها راه تو
این ندا از عرش می آید، نمی آید کسی
بشنود آخوند اگر این شعرهای آتشین
خشمگین دندان خود ساید، نمی آید کسی
مکتب آخوند با توجیه و مکر و سفسطه
دین تو با قصه آلاید ، نمی آید کسی
کاش می آمد که تا آخوندها رسوا شوند
مشت آنها وا شود شاید، نمی آید کسی
در خیالی خام اجداد تو مُردند ای عزیز
صد هزاران جمعه می آید، نمی آید کسی...
پ.ن:ما هم بلدیم 😏