پیمان اهریمنی دو دیکتاتور
پیمان مولوتف - ریبنتروپ را پیمان اهریمنی بین دو دیکتاتور خواندهاند. ۸۰ سال پس از آنکه آلمان نازی و اتحاد جماهیر شوروی، لهستان و اروپای شرقی را بین یکدیگر تقسیم کردند، رهبران روسیه بار دیگر از پیمان مولوتف- ریبنتروپ دفاع میکنند.
در ۲۳ اوت سال ۱۹۳۹ ،درست یک هفته پیش از آغاز حمله آلمان به لهستان، ژوزف استالین رهبر اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، یوآخیم فون ریبنتروپ وزیر امور خارجه آلمان را در کرملین پذیرفت.
پس از تنها چند ساعت مشورت، ریبنتروپ و همکار روس او، ویاچسلاو مولوتف پیمانی را امضا کردند که جهان را شگفتزده کرد. دو دیکتاتوری که یکی از آنها ادعا میکرد بزرگترین حریف فاشیسم و دیگری بزرگترین دشمن کمونیسم است با هم توافق کردند که به یکدیگر حمله نکنند! و حتی بیشتر از این! اکنون آنها با این پیمان با هم دوست شده بودند!
هنگامی که این پیمان امضا شد، استالین از فرصت استفاده کرد تا به شادی آدولف هیتلر رهبر نازی و «بسیار مورد علاقه مردم آلمان» جامی بنوشد.
در ۸ سپتامبر ، دو هفته بعد از این پیمان و یک هفته پس از حملهی آلمان نازی به لهستان و آغاز جنگ، رادیو برلین شادباشهای پیروزی ارتش آلمان را پخش کرد. مولوتف ضمن تبریک به سفیر آلمان در مسکو اظهار داشت: «من پیام ورود پیروزمندانه سربازان آلمانی به ورشو را دریافت کردم. من از شما میخواهم که تبریک و سلام مرا به دولت و امپراتوری آلمان برسانید.»
به این ترتیب پیمان مولوتف- ریبنتروپ بسیار بیشتر از وعده هیتلر و استالین مبنی برعدم حمله به یکدیگر بود. آلمان و اتحاد جماهیر شوروی علیه دیگران متحد شده بودند. در یک پروتکل تکمیلی مخفی که در ۲۸ سپتامبر با پیمان دوستی آلمان و اتحاد جماهیر شوروی تکمیل شد، آنها نقشهی اروپای شرقی را از نو کشیدند و برلین و مسکو هرکدام حوزههای نفوذ خود را به رسمیت شناختند.
بر این اساس، اتحاد جماهیر شوروی، استونی، لتونی، لیتوانی و فنلاند و نیمه شرقی لهستان را به دست میآورد
و حوزه مورد علاقه آلمان شامل لهستان غربی و مرکزی میشد.
به راستی نیز اروپای شرقی پس از جنگ جهانی دوم بسی فراتر از سهمی که در پیمان خود با آلمان نازی دریافت میکرد، جزو اقمار تحت نفوذ شوروی شد البته بدون آنکه از آلمان هیتلری چیزی باقی مانده باشد!
در تاریخ ۱ سپتامبر، آلمان جنگ صاعقهوار خود را با حمله به لهستان آغاز کرد و درست پس از دو هفته، در ساعات اولیه بامداد ۱۷ سپتامبر، مولوتف سفیر لهستان را در مسکو فرا خواند و یادداشتی را که متن آن با برلین هماهنگ شده بود به آگاهی او رساند:
«جنگ لهستان و آلمان ورشکستگی کشور لهستان را آشکار ساخت. ورشو دیگر به عنوان پایتخت لهستان وجود ندارد. دولت لهستان منحل شده و هیچ نشانهای از آن نیست. این بدان معناست که کشور لهستان و دولت آن دیگر وجود ندارد. بنابراین، توافقهای منعقد شده بین اتحاد جماهیر شوروی و لهستان اعتبار خود را از دست داده است.»
در همان ساعات، اتحاد جماهیر شوروی خنجر را از پشت بر همسایهی خود وارد آورد و ارتش سرخ با ۱.۵ میلیون سرباز، ۶۰۰۰ تانک و ۱۸۰۰ هواپیمای جنگنده به لهستان حمله کرد.
پس از چند روز، افسران بلندپایهی ارتش آلمان نازی (Wehrmacht) و ارتش سرخ شوروی، نابودی لهستان را با یک رژه نظامی مشترک در شهر برستلیتوفسک که مرز جدید آلمان و شوروی شده بود جشن گرفتند.
در دسامبر سال ۱۹۳۹ هیتلر به مناسبت ۶۰ سالگی استالین به دیکتاتور چنین تبریک فرستاد:«دوستی بین ما با خون عجین شده است و همه شرایط را برای ماندگاری دارد.»
اگر چه این دوستی دوام چندانی نداشت و در ژوئن ۱۹۴۱ هیتلر پیمان با استالین را نیز شکست و دست به حمله نظامی علیه آن کشور زد.
اما در طی ۲۲ ماه که این پیمان وجود داشت، همکاری بین استالین و هیتلر به اوج خود رسیده بود. آلمان مواد اولیه مانند نفت، آهن و غلات را از اتحاد جماهیر شوروی دریافت میکرد و در ازای آن، ماشینآلات و تجهیزات نظامی بود که از آلمان به اتحاد شوروی میرسید.
هیتلر از آن دوره و کمکهای سخاوتمندانه استالین برای حمله و اشغال لهستان، نروژ، دانمارک، بلژیک، هلند و فرانسه استفاده کرد و تلاش برای تهاجم به انگلیس را آغاز کرد.
استالین به نوبه خود، لهستان شرقی و کشورهای بالتیک را ضمیمهی شوروی کرد و به فنلاند نیز حمله برد و منطقه کارلیا را فتح کرد. استانهای بیسارابیای رومانی (مولداوی امروزی) و بوکووینای شمالی (در اوکراین امروزی) نیز در اتحاد جماهیر شوروی گنجانیده شد.
میلیونها نفر به رژیم ترور استالین گرفتار آمدند. دهها هزار نفر تیرباران شدند و صدها هزار نفر در کشورهای اشغالی دستگیر و به سیبری تبعید گشتند.
پایان بخش اول...