Devil Manمن آدمی بودم که سالها میانه رو بودم و به هیچ قشری کاری نداشتم تا اینکه یک سری موجود که نماد دهه ی 80 هستن (تمام صورت و بدن تتو و آهن و پلاستیک چسبودن و آویزون کردن از خودشون و ۲۴ساعته تتلو پلی کردن و مزاحمت برای کل ساختمون و غیره) و ننه باباشون براشون یه خونه گرفتن و دول تو جیبیشونم میدن که اینا فقط به عیاشیشون برسن و مثلا رپر(!) بشن یا هر کوفتی، همسایه مون شدن... اونجا بود که من به هرچی مذهبی و غیره بود راضی شدم :)))) یعنی هرزگی و پوچی مفرط این دهه ی 80 و اواخر 70 کاریکرده که آدم به همون تندروهای افراطی راضی میشه