سلام
مقدمه : من در این قسمت مجموعه ی از دوران زندگی خودم را در مورد ورزش کردن مینویسم .
باشد در قسمت های بعدی در مورد مطالب دیگری بنویسم
متن :
من در یک خانواده که پدرم شغل اش ارتشی بود و مادرم هم که گاها تدریس قرآن در همکف خانه ای ما قرار داشت ، اموزش میداد ،در محله ای پیروزی تهران به دنیا امدم و متاسفانه خواهر و برادری نداشتم که بازی کنم و تا جای که یاد دارم در حیاط توپ بازی میکردم به تنهایی و در نهایت داخل کوچه ها نیز با بچه ها بازی میکردم.
من دوران دبستان من عاشق فوتبال شدم چرا که مسابقات فوتبال برگزار کرده بودند ، معلم ما در زنگ ورزش تیم های پنج نفره تشکیل داد ، و تیم ها با هم بازی میکردیم تا منتخب تیم مان انتخاب شد ، تیمی که من در ان بودم ، همینطور چند هفته گذشت تا زمان مسابقات اما گفتند فقط بچه های بزرگ تر میتونن شرکت کنن :/ و کلاس های شما در طناب کشی شرکت کنید که یک نوع ماس مالی بود😐😐
سال بعد دوران ابتدایی که دیگر از فوتبال شییر بزرگی زده بودند ، سراغ بازی دیگر رفته بودم و آن بسکتبال بود ، در حیاط دو سبد نصب کرده بودند ، و ما نزدیک ۸ نفره بسکتبال بازی میکردیم، مدرسه توپ والیبال نداشت ، خب ما با توپ پلاستیکی یکی از بچه ها بازی میکردیم :)))))))
سال بعد دوران ابتدایی به والیبال نیز که خود معلم به ما یاد داد بازی کردیم و خیلی هم خوشمان امد که خود معلم ما بازی میکند 😍😍😍😍
در تابستان پدرم برام یک شطرنج گرفت و من با پدرم هر وقت که حوصله داشت بازی میکردم ، او همش میباختم . و گاها بعد از ظهر ها من در استخر به شنا میرفتم به همراه پدرم و کلاس های خوشنویسی که ثبت نام امکرده بود و از ان بیزار بودم به اجبار به ان کلاس میرفتم 😐
در سال جدید در مدرسه در سالن فوتبسال چند پینگ پنگ شد تخته ای اورده بودند و ما بازی میکردیم به در روزهای که هوا بارانی و برفی بود و سرد بود.
سال بعد ، در تابستان پدرم مرا در باشگاه ژیمناستیک ثبت نام کرد و در باشگاه به تمرین میپرداختم با همسن و سال های خودم و در حین تمرینات از بالا افتادم تمرین و با کله خوردم زمین و خونی شدم ودر بیمارستان بستریم کردند و بعد از دوهفته مرخص شدم و چند روز بعد خوب شدم. ولی دکتر گفت روی چشم های بچه اتون فشار اورده و باید از عینک استفاده کند، و من از ان بع بعد عینکی شدم
در بازی کردن با بچه های محله و مدرسه دو دفعه شیشه عینکم شکست با برخورد به توپ ، و ترس از این داشتم که شیشه ها بره تو چشمم و برای همین دیگه فوتبال و چنین ورزش های رو کنار گذاشتم.