چرا رئيس موساد به مصر رفت؟
يوسي کوهن در حالي به مصر ميرود که کابينه جديد رژيم صهيونيستي قصد دارد الحاق بخشهايي از کرانه باختري و دره اردن به سرزمينهاي اشغالي 1948 را اجرايي کند اين سفر در اين راستا و براساس نقش پررنگي که دهههاي قبل مصر در پرونده فلسطين داشته رقم خورده است.
رسانههاي مصري از سفر رئيس دستگاه جاسوسي رژيم صهيونيستي، موساد، به مصر طي سفري محرمانه خبر دادند. رسانههاي مصري اعلام کردند، يوسي کوهن، در اين سفر محرمانه با «عباس کامل» رئيس دستگاه امنيتي مصر و «سامح شکري» وزير امور خارجه مصر ديدار کرده است. اين رسانهها دليل اصلي اين سفر را بررسي واکنشهاي احتمالي فلسطينيان پس از اقدام کابينه جديد رژيم صهيونيستي براي الحاق بخشهايي از کرانه باختري توصيف کردند. اما سؤال اينجا است: چرا صهيونيستها براي بررسي وضعيت احتمالي فلسطين بهسراغ مصر رفتهاند؟
پرونده فلسطين در دست مصر
از زماني که سازمان آزاديبخش فلسطين اقدام به مذاکره با رژيم صهيونيستي در دهه 1990 ميلادي کرد، مصريها بهعنوان کساني که از قريب دو دهه قبل از آن با صهيونيستها سابقه مذاکره داشتند همواره مشاور و امين ساف بودهاند. مصريها علاوه بر نقش مشورتي که براي ساف داشتند، ميانجي و سرپرست نشستهاي بعدي ساف با صهيونيستها نيز بودهاند. پس از آنکه حکومت خودگردان فلسطين در فلسطين به وجود آمد تمام آنچه در فلسطين اتفاق ميافتاد از جانب طرف مصري به صهيونيستها منتقل ميشد و آنها نقش ميانجيگري خود را حفظ کردند. از آن زمان تاکنون پرونده فلسطين در تحولات منطقهاي در اختيار مصر است و همواره اگر طرحي براي مذاکره ارائه شده، طرف مصري بهعنوان سرپرست مذاکرات در جريان آن قرار داشته است و پرونده از سوي مصريها پيگيري شده است.
اما باز در مصر، پرونده فلسطين در اختيار دستگاه امنيتي دولت مصر قرار دارد و هيچ مقام ديگري در آن قدرت تصميمگيري ندارد، لذا اينکه يوسي کوهن در سفر به مصر با «عباس کامل» مسئول دستگاه امنيتي مصر ديدار ميکند به اين دليل است که با مسئول مستقيم پرونده فلسطين ديدار کرده است.
نکته مهم در اين ميان ميانجيگري مصر در غزه است. مصر در تمام تحولات پس از مذاکرات سازش تاکنون حتي در دوره بيداري اسلامي و تحولاتي که در مصر رخ داد ميانجي مقاومت فلسطين در غزه با صهيونيستها بوده است، از اين حيث مصر اثرگذارترين طرفي است که ميتواند برخي خواستههاي صهيونيستها را به مقاومت غزه منتقل کند.
سقوط دولت مرسي و روي کار آمدن «السيسي» در مصر فضاي جديدي را در مصر براي صهيونيستها به وجود آورد. آمريکاييها کسي را در مصر روي کار آوردند که هرآنچه را ميخواستند اجرا ميکرد، لذا هنگامي که صهيونيستها با ترامپ براي معامله قرن برنامهريزي ميکردند مصر را بهعنوان يکي از مهرههاي کليدي و همپيمان اصلي خود در برنامه گنجاندند.
ترامپ با اين شناخت از «السيسي» بخشي از بار معامله قرن را بر دوش او گذاشت و او بهخلاف ابومازن و پادشاه اردن، همچون «محمد بن سلمان» وليعهد عربستان دو نفري بودند که خواستههاي ترامپ و صهيونيستها را بدون بهانهجويي تأييد و اجرا کردند. «السيسي» در اين مقطع نيز حاضر شد بخشي از خاک خود در سينا را در اختيار معامله قرن قرار دهد.
لذا حالا که بخشي از معامله قرن ــ که همان الحاق بخشهايي از کرانه باختري به سرزمينهاي اشغالي 1948 است ــ در حال اجرا است مصر بايد به ميدان بيايد و بخشي از مشکلات صهيونيستها را حل کند.
حرفشنوي «ابومازن» از مصر
نکته سومي که بايد به آن توجه کرد حرفشنوي ابومازن از مصر است. ابومازن با وجود مخالفتهايي هم که تاکنون با مصر داشته اما در بيشتر مواقع بهويژه زماني که پيغامي از جانب صهيونيستها از طريق مصر به وي رسيده است سخن مصريها را پذيرفته و به آنها عمل کرده است. صهيونيستها اين روزها شاهد مخالفتهاي جدي و حتي موضعگيريهاي بيسابقه و سخت از سوي ابومازن هستند. هرچند اين اقدام ابومازن نمايشي و براي فريب افکار عمومي است اما همين رويکرد نمايشي هم براي صهيونيستها يک مانع مهم بهحساب ميآيد، لذا آنها بهسمت مصر رفتهاند تا بهعنوان طرفي که ابومازن از او حرفشنوي دارد، خواستههاي صهيونيستها را برآورده کند.
با توجه به نکات فوق بايد گفت که صهيونيستها با وجود آنکه بهدنبال اجرايي کردن الحاق بخشهايي از کرانه باختري به سرزمينهاي اشغالي هستند، اما از پيامدها و واکنشهاي احتمالي فلسطينيان بهشدت هراس دارند لذا از هماکنون دست به کار شدهاند و دستورالعملهايي را به مصر و همپيمانان و مزدوران خود ارائه ميدهند تا بتوانند الحاق کرانه باختري و دره اردن را با کمترين هزينه اجرا کنند.