ای شرقی غمگین وقتی آفتاب تو رو دید
تو شهر بارونی بوی عطر تو پیچید
شب راهشو گم کرد،تو گیسوی تو گم شد
آفتاب آزادی از تو چشم تو خندید
ای شرقی غمگین تو مثل کوه نوری نذارخورشیدمون بمیره
تو مثل روز پاکی،مث دریا مغروری نذار خاموشی جون بگیره
ای شرقی غمگین بازم خورشید در اومد
کبوتر آفتاب روی بوم تو پر زد
بازار چشم تو پر از بوی بهاره
بوی گل گندُم،تو رو به یاد میاره
ای شرقی غمگین تو مثل کوه نوری نذارخورشیدمون بمیره
تو مثل روز پاکی،مث دریا مغروری نذار خاموشی جون بگیره
ای شرقی غمگیـن چه سخته بی تو مردن
سخته به ناچاری به دندون لب فشردن
سخته توی مرداب گُل تنهایی کاشتَن
اما مجالی نیس برای غصه خوردن!!
ای شرقی غم گین تو مثل کوه نوری نذارخورشیدمون بمیره
تو مثل روز پاکی،مث دریا مغروری نذار خاموشی جون بگیره
ای شرقی غمگیـن زمستون پیش رومه
با من اگه باشی،گِل و بارون کدومه؟
آواز دست ما،میپیچه تو زمستون
ترس از زمستون نیست،که آفتابش رو بومه
ای شرقی غمگیت تو مثل کوه نوری نذار خورشیدمون بمیره
تو مثل روز پاکی،مث دریا مغروری نذار خاموشی جون بگیره