سال 1997 سالی ویژه برای دورتموندی هاست. اولین و آخرین قهرمانی دورتموند در لیگ قهرمانان اروپا. گله ای از شیر ها به رهبری اوتمار هیتسفیلد. دورتموند 1997 نتیجه بلند پروازی و جاه طلبی دورتموندی ها بود که بعدها تبعات سنگینی در پی داشت. اما بسیاری معتقدند که ارزشش را داشت.
دورتموند در فینال لیگ قهرمانان سال 97 موفق به برتری 3 بر 1 در برابر یوونتوس شد.
زردپوشان در آن سال با هدایت اوتمار هیتسفیلد فراتر از حد انتظار عمل کردند و با شکست تیمهایی چون استوابخارست رومانی، اتلتیکومادرید، اوسر فرانسه، منچستریونایتد انگلیس و یوونتوس ایتالیا عنوان قهرمانی را کسب کردند.
ورزشگاه المپیک شهر مونیخ میزبان دیدار نهایی مسابقات فوتبال لیگ قهرمانان اروپا در فصل 97-1996 بود، دیدار مدافع عنوان قهرمانی مسابقات و شگفتی سازی که سودای قهرمانی در سر داشت
کارل هاینز ریدله، مهاجم باتجربه آن سالهای تیم بورسیا دورتموند ستاره تیمش در دیدار مقابل یوونتوس بود و 2 بار در دقایق 29 و 34 برای زردپوشان گلزنی کرد
دل پیرو امید ها را بازگرداند. اما شاگردان هیتسفیلد امیدوار تر بودند.
اوتمار هیستفیلد در فینال مونیخ به لارسن ریکن 20 ساله بازی داد و او با گلزنی در دقیقه 71 دیدار مقابل یوونتوس امیدهای بانوی پیر که با گل دقیقه 65 دلپیرو امیدوار به بازگشت به بازی شده بود را از بین برد. اولین لمس توپ ریکن آخرین امید های یوونتوسی ها را شست. یک ضربه چیپ فوق العاده. بمبی بود که بر سر بانوی پیر افتاد.
و در نهایت بورسیا دورتموند با برتری 3 بر یک مقابل یوونتوس قهرمان لیگ قهرمان اروپا شد.
کارل هاینز ریدله، یورگن کولر و اندی مولر در قهرمانی دورتموند نقشی مهم در قهرمانی دورتموند داشتند.
آن روز ها همه فکر میکردن روز های خوش دورتموند تازه شروع شده است.
اما دورتموند دیگر نتوانست شاهکار 97 را تکرار کند.
برای قهرمانی مجدد در بوندسلیگا تا سال 2001-2002 صبر کردند.
بعد از آن قهرمانی آژیر خطر به صدا در آمد. پروازی که داشت به پایان می رسید. پتک ورشکستگی چنان محکم بر سر دورتموند کوفته شد که این باشگاه در خطر سقوط به لیگ دسته 3 قرار گرفت.
دورتموند به امید آنکه موفقیت ها ادامه داشته باشد ورزشگاهش وست فالن را 83 هزار نفری کرد اما سرنوشت از پشت خنجر زد.
ناتوان در دادن دستمزد. ناتوان در دادن بدهی. رفتن بازیکن ها. عملکرد های نه چندان خوب د لیگ. نرسیدن به چمپیونزلیگ. رتبه هایی که در شان بورسیا دورتموند نبودند. اولین تیم آلمانی که موفق به بردن یک جام اروپایی شده بود در آستانه ورشکستگی بود. درایت مدیران دورتموند باشگاه را نجات داد. کمک هایی نیز از سوی تیم رقیب صورت گرفت که در ادامه به رقیب پس داده شد. شوکی به تیم وارد شد که هنوز هم تن باشگاه را می لرزاند. اوضاع بهتر شده است اما ارزش ریسک را ندارد. در فوتبال کنونی پول جای عشق را گرفته است. قیمت های نجومی. دستمزد بسیار بالا و خارج از توان.
سال 2013 دورتموند در آخرین لحظه لغزید. شجاعانه جنگید اما حریف زودتر دستش به شمشیر رسید و ضربه آخر را زد. ستاره ها تیم را ترک کردند. اسطوره ها ماندند و برایشان دست تکان دادند.
سالهایی پر نوسان و ناامید کننده.
بلاخره بعد از سالیان سال دورتموند تیمی در حد سال 2013 پیدا کرد. شیر ها دوباره دور هم جمع شدند. عیب هایی بزرگ در تیم دیده میشد که مانع از تاریخ سازی شد. شیر های جوان خود را عضوی از گله نمی دیدند. آمده بودند تا شکار یاد بگیرند اما هرگز برای تیم شکارچی خوبی نشدند. بدتر از همه این بود که رهبری تیم به دست یک گوسفند داده شد. تصمیمی دیوانه وار. گوسفندی که جلوی تیم های قوی گوسفند بود و در اکثر مواقع جلوی تیم های ضعیف هم گوسفند بود.
باید نشست و امیدوار بود تا روح دورتموند ترمیم شود.