بولیوی با نام رسمی جمهوری دموكراتيك سوسياليستى خلق بولیوی کشوری محصور در خشکی، در مرکز آمریکای جنوبی است. پایتخت آن بهطور رسمی و در قانون اساسی شهر سوکره ذکر شده اما دولت این کشور در شهر لاپاز مستقر است. جمعیت بولیوی ۱۱،۶۵۶،۰۰۰ نفر و زبانهای رسمی آن اسپانیایی، کچوآ، آیمارا، گواراني است و ۳۴ زبان دیگر نيز بومی هستند. واحد پول این کشور بولیویانا نام دارد و نظام حکومتی آن دموکراسی است.
۵۵ درصد مردم بولیوی از تبار سرخپوست، ۳۰ درصد مستیزو (دورگه سرخپوست و سفیدپوست) و ۱۵ درصد سفیدپوست هستند. دین مردم بولیوی مسیحیت است. ۷۸ درصد مردم بولیوی پیرو کلیسای کاتولیک رومی، ۱۶ درصد پروتستان و ۳ درصد نیز پیرو دیگر شاخههای مسیحیت هستند. بولیوی یک کشور در حال توسعه و شاخص توسعه انسانی آن در حد متوسط است. میزان فقر در بولیوی ۵۳ درصد ذکر شدهاست. کشاورزی، جنگلداری، ماهیگیری، و معادن از فعالیتهای اصلی صنعتی در بولیوی و فراوردههای عمده آن تولیدات نساجی، پوشاک، فلزکاری و پالایش نفت است. بولیوی از نظر اندوختههای معدنی و بهویژه فلز قلع غنی است.
پیش از استعمار اروپاییان منطقه کنونی بولیوی بخشی از امپراتوری سرخپوستان اینکا بود. امپراتوری اسپانیا در سده شانزدهم این منطقه را تسخیر کرد و در خلال دوران استعماری اسپانیا، این سرزمین «پروی علیا» نام داشت و جزو قلمروی نایبالسلطنه پرو بهشمار میآمد، قلمرویی که بیشتر مستعمرات اسپانیا در آمریکای جنوبی را در بر میگرفت. پس از اعلام استقلال این منطقه در سال ۱۸۰۹، این منطقه با ۱۶ سال جنگ روبهرو شد و این جنگها در ۶ اوت ۱۸۲۵ به تشکیل جمهوری بولیوی انجامید که که از نام سیمون بولیوار، رهبر انقلابی، گرفته شدهاست. این کشور از شمال و شرق با برزیل، از جنوب با آرژانتین و پاراگوئه و از غرب با شیلی و پرو همجوار است. سفارت این کشور در تهران در منطقه سعادت آباد خیابان قره تپهای واقع است. در پی تظاهرات گسترده مردم این کشور علیه اوو مورالس، و با فشار از ارتش، او مجبور به استعفا شد و سپس با یک هواپیما متعلق به مکزیک به این کشور گریخت.
تاریخ بولیوی مملو از تغییرات متعدد در راس حاکمیت این کشور است. قریب به ۲۰۰ کودتا و ۲۰۰ ضد کودتا در تاریخ این کشور رخ دادهاند. پس از سالها نزاع سیاسی بر سر قدرت در سالهای دهه ۱۹۸۰ برای اولین بار دولتهای غیرنظامی حاکمیت خویش را بر بولیوی تثبیت کردند. مورالس / سازمان ملل متحد / شورای امنیت (UNSC) / اما با روی کار آمدن دولتهای غیرنظامی مشکلات در بولیوی همچنین ادامه داشت و این کشور با مشکلاتی نظیر فقر، ناآرامی اجتماعی و تولید مواد مخدر دست به گریبان بود. مقر دولت بولیوی در لاپاس قرار دارد. این شهر که بهطور غیررسمی پایتخت بولیوی شناخته میشود، مرتفعترین پایتخت جهان محسوب میشود. لاپاس در ارتفاع ۳۶۰۰ متری قرار دارد. شهر لاپاس با داشتن تعداد زیادی موزه و هتلهای مدرن محل مناسبی برای اقامت جهانگردان است. دریاچه تی تی کا کا، درههای یونگاس، پیست اسکی چاکالتایا و دره سخرهایی موسوم به «ماه» مهمترین جاذبههای طبیعی بولیوی را تشکیل میهند.
در دورانی که این کشور مستعمره اسپانیا بود، «بالا دست پرو» یا «کارکاس» نامیده میشد و تحت اختیار نایبالسلطنه لیما بود. دولت محلی از آئودینسیا دی کارکاس از چوکوئیساکا به وجود آمد. (لاپلاتا _؛ سوکره مدرن) معادن نقره بولیوی ثروت زیادی برای امپراتوری اسپانیا فراهم میکرد. جریان ثابتی که بردگان محلی بهعنوان نیروی کار، خدمت میکردند. با تضعیف اختیارات سلطنتی اسپانیا در طول جنگهای ناپلئون، اعتراضات علیه استعمار افزایش یافت.
استقلال بولیوی در سال ۱۸۰۹ اعلام شد، ولی ۱۶ سال طول کشید تا جمهوری بولیوی تأسیس شود. در تاریخ ۶ اوت ۱۸۲۵ این کشور به نام سیمون بولیوار نامگذاری شد. این کشور در سال ۱۸۳۶، بولیوی تحت فرمان مارشال آندرس دی سانتا کروز به پرو حمله کرد و رئیس جمهور عزل شده، ژنرال لویس اوربگوسو را دوباره به قدرت بازگرداند. پرو و بولیوی، کنفدراسیون بولیوی _ پروئی را تشکیل دادند و دی سانتاکروز را «اولین حامی» این کنفدراسیون خواندند. پس از ایجاد تنش بین این کنفدراسیون و شیلی، در تاریخ ۲۸ دسامبر ۱۸۳۶ علیه شیلی اعلان جنگ شد. آرژانتین به عنوان هم پیمان شیلی، در تاریخ ۹ مه ۱۸۳۷ علیه کنفدراسیون اعلان جنگ کرد. نیروهای بولیویایی-پروئی پیروزیهای بزرگی همچون شکست قوای اعزامی آرژانتین و شکست قوای اولیه شیلی در عرصه نبرد پائوسارپاتا یه دست آوردند. در آن نبرد عهدنامه پائوسارپاتا با مضمون تسلیم بیقید و شرط ارتش شورشیان شیلی و پرو به امضای طرفین رسید. عهدنامه تضمین میکرد که نیروهای شیلی از پرو و بولیوی عقب نشینی کنند و کشتیهای ضبط شده کنفدراسیون برگشت داده شوند، شرایط اقتصادی به حالت معمولی برگردد و کنفدراسیون وام پرو را به شیلی بازپرداخت کند. بیحالتی در مفاد عهدنامه دولت را مجبور کرد تا آن را لغو کند. دولت شیلی قوای ثانویه را تشکیل داد و به کنفدراسیون پرو-بولیوی حمله کرد و کنفدراسیون را در میدان نبرد جنگ یونگای |یونگای با استفاده از همان سلاحهایی که سانتاکروز به آنها اجازه نگهداری داده بود، شکست داد. پس از این شکست، سانتاکروز به اکوادور فرار کرد و کنفدراسیون پرو-بولیوی منحل شد. پس از استقلال پرو، ژنرال گامارا رئیسجمهور پرو به بولیوی حمله کرد تا هر دو کشور را به کشور واحدی تحت پرچم پرو تبدیل کند. ارتش پرو در جنگ اینگاوی در ۲۰ نوامبر ۱۸۴۱، شکست خورد و ژنرال گامارا نیز کشته شد. سپس ارتش بولیوی به رهبری ژنرال حوزه بالیویان، استراتژی حمله را پیش گرفت تا بندر آمریکا در پرو را تصاحب کند. پس از مدتی، طرفین در سال ۱۸۴۲ قرار داد صلح امضاء کردند و به جنگ پایان دادند.
به خاطر ناپایداری سیاسی و اقتصادی در اوایل و اواسط قرن نوزده، نقاط ضعف بولیوی در جنگ اقیانوس آرام مشخص شد، (۱۸۷۹-۸۳) و بولیوی دسترسی اش را به دریا و زمینهای غنی از نیترات مجاور و بندر آنتوفاگاستا به شیلی از دست داد. پس از استقلال، بولیوی نیمی از اراضی خود را جنگهای مختلف به کشورهای همسایه واگذار کرد. بولیوی همچنین استان آکدرا (که به خاطر تولید رزین لاستیک معروف بود) با اعمال فشار از طرف برزیل در سال ۱۹۰۳ از دست داد. (ببینید عهدنامه پتروپلیس) افزایش جهانی قیمت نقره باعث موفقیت نسبی بولیوی و پایداری سیاسی در اواخر سالهای ۱۸۰۰ میلادی شد. در اوایل قرن بیستم، قلع جانشین نقره بهعنوان منبع درآمدزایی کشور شد. توالی دولتها که توسط نخبگان اجتماعی و اقتصادی کنترل میشدند باعث پیگیری سیاستهای اقتصاد آزاد و کاپیتالیسم درسی سال اول قرن بیستم گردید. شرایط زندگی مردم بومی که قسمت عمده جمعیت را تشکیل میدادند، اسفناک بود. اجبار به کار در شرایط بروی در معادن و وضعیت نئودال در استانهای بزرگ منجر به عدم دسترسی به تحصیلات، موقعیتهای اقتصادی و مشارکت سیاسی مردم میشد. شکست بولیوی از پاراگوئه در جنگ چاکو (۱۹۳۲-۳۵) باعث بازگشت به شرایط به پیشین گردید.
جنبش انقلابی ملی گرایان |MNR) بهعنوان یک حزب مبتنی بر عموم ظهور کرد. با وجود پذیرفته نشدن پیروزی آنها در انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۵۱، MNR انقلاب موفقیتآمیز ۱۹۵۲ را رهبری کرد. با رهبری رئیسجمهور، ویکتور پاز استنسورو، و حمایت حزب MNR حق رأی جهانی را به عرصه سیاسی خود اضافه کرد و آموزش و تحصیلات را در شهرهای کوچک ترویج داد و معادن بزرگ قلع کشور را ملّی کرد. دوازده سال بی نظمی و بی قانونی باعث تقسیم شدن حزب MNR گردید. در سال ۱۹۶۴، یک دیکتاتور نظامی، رئیسجمهور پازاستنسورو را در اواخر سومین دوره فعالیتش از کار بر کنار کرد. مرگ رئیسجمهور رنه بارینتوس در سال ۱۹۶۶ بود، منجر به توالی دولتهای ضعیف گردید. با توجه به بی نظمیهای عمومی و افزایش اعتراضات مردمی، ارتش، MNR و سایر احزاب کلنل (ژنرال آینده) هوگو بانزر سوئارز را در سال ۱۹۷۱ به رئیس جمهوری انتخاب کردند. بانزر با حمایت MNR از سال ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۴ قدرت را در دست داشت. در پی جرایی بین اعضای ائتلاف، بانزر نیروهای مسلح را جایگزین افراد غیرنظامیکرد و فعالیتهای سیاسی را به حالت تعویق در آورد. در طول ریاست جمهوری بانزر، رشد اقتصادی بسیار گسترده بود ولی حقوق بشر، خشونت و بحرانهای مالی باعث کاهش حمایت از او شد. او مجبور شد تا در سال ۱۹۷۸ انتخابات را برگزار کند و دوباره بولیوی وارد دوران تازهای از آشفتگی سیاسی گردید. انتخابات سالهای ۱۹۷۹ و ۱۹۸۱ به علت تقلب، ناتمام باقیماند. در آن سالهای گروههای کودتایی، ضد کودتایی و دولت محافظه کار فعالیت داشتند. در سال ۱۹۸۰، ژنرال لویس گارسیا مزا تجادا، کودتایی خشونتآمیز و ظالمانه انجام داد که مورد حمایت مردمی واقع نشد. او با وعده اینکه فقط یک سال قدرت را در دست خواهد داشت، مردم را آرام کرد. (پس از پایان سال او در یک برنامه تلویزیونی اعلام کرد که از حمایت مردمی برخوردار است و گفت "بوئنومی کوئدو" یا "بسیار خوب: من در رأس کار باقی میمانم" (و پس از مدتی بر کنار شد) دولت او به خاطر نقص حقوق بشر، دادوستد مواد مخدر و مدیریت غلط اقتصادی بد نام بود و در دوران ریاست جمهوری او، تورم که بعدها اقتصاد بولیوی را فلج کرد، بسیار محسوس بود. وی پس از مدتی به جرم قتل دستگیر شد، سپس برزیلیها او را تحویل مقامات بولیوی دادند و نهایتاً محکوم به ۳۰ سال حبس با اعمال شاقه در سال ۱۹۹۵ گردید.
پس از شورش نظامی که گارسیا مزا را در سال ۱۹۸۱ بر کنار کرد، دولت نظامی دیگر در طی ۱۴ ماه با مشکلات روبه افزایش بولیوی درگیر بودند. ناآرامیها ارتش را مجبور کرد تا کنگره بولیوی را تشکیل دهد و اجازه انتخاب یک مدیر اجرایی جدید را به آنها بدهد. در اکتبر ۱۹۸۲، بیست و دو سال پس از اولین دوران مسئولیتش در ۱۹۵۶-۶۰ هرنان سیلز زوازو دوباره رئیسجمهور شد. تنشهای اجتماعی که به خاطر عدم مدیریت اقتصادی و منحف رهبری شدیدتر میشد. او را مجبور کرد که از قدرت چشم پوشی کند و انتخابات را یکسال زودتر از موعد برگزار کند. سانچز دی لوزادا سیاست تغییر ساختار اجتماعی و اقتصادی را با جدیت در پیش گرفت. یکی از بزرگترین اقدامات وی برنامه جمعآوری سرمایه بود که باعث شد سرمایهگذاران، که اکثراً خارجی بودند، مالکیت و مدیریت %۵۰ از بنگاههای اقتصادی عمومی مانند شرکت نفت ایالتی سیستم ارتباطات سیار، خطوط هواپیمایی، راه آهن و تجهیزات الکتریکی را در دست بگیرند. اصلاحات و بازسازی اقتصاد مورد مخالفت برخی اقشار جامعه بود که گاهی شکایات اعتراضآمیزی مخصوصاً در لاپاز و منطقه رشد کوکا در چاپاره، در سالهای ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۶ ارائه میکردند. دولت سانچز دی لوزادا سیاستی را در پیش گرفت که نیروی انسانی در اختیار کسانی بگذار که بهطور داوطلبان اقدام به ریشه کن کردن گیاه کوکا در منطقه چاپاره میکردند. این سیاست باعث کاهش تولید کوکا شد، ولی در اواخر دهه ۹۰ میلادی، بولیوی یک سوم کوکای مورد نیاز دنیا که به کوکائین تبدیل میشد را تولید میکرد. طی این سالها، سازمان حمایت از کارگران بولیوی (COB)، در رقابت کردن با سیاستهای دولت کاملاً ناتوان بود. اعتصاب معلمان در سال ۱۹۹۵ شکست خورد زیرا COB نتوانست حمایت اعضایش را از جمله کارگران کارخانجات و ساختمانسازی رهبری کند. دولت از قوانین نظامی نیز استفاده کرد تا بتواند بی نظمیهای ایجاد شده توسط معلمان را به حداقل برساند. معلمین که توسط حزب ثروت اسکای رهبری میشدند. یکی از جنگ طلبترین اعضای COB بودند. سقوط آنها ضربه بزرگی به COB در سال ۱۹۹۶ گرفتار اختلافات داخلی و درگیریهای درونی گردید.
در انتخابات ۱۹۹۷، ژنرال هوگو بانزر، AND و دیکتاتور سابق (۱۹۷۸-۱۹۷۱) %۲۲ آراء را از آن خود کرد در حالیکه کاندیدای MNR، %۱۸ آراء را بدست آورد. ژنرال بانزر ائتلافی از احزاب CONDEPA،UCS،MIR،AND تشکیل داد که اکثریت را در کنگره بولیوی در اختیار داشتند. کنگره او را بهعنوان رئیسجمهور انتخاب کرد و او کارش را از ۶ اوت ۱۹۹۷ شروع کرد. در هنگام رقابت انتخابات، ژنرال با نزر قول داده بود که استفاده خصوصی از شرکت نفت ایالتی را به حالت تعویق در آورد. با توجه به موقعیت ضعیف بولیوی در تعاملات بینالمللی، این امر غیرممکن به نظر میرسید. دولت بانزر سیاستهای بازار آزاد و خصوصی سازی را دنبال میکرد و نسبتاً رشد اقتصادی خوبی را در اواسط دهه ۹۰ و تا سال سوم دوران ریاستش بدست آورد. پس از آن عوامل منطقهای، جهانی و داخلی باعث کاهش رشد اقتصادی گردید. بحرانهای مالی در آرژانتین و برزیل، کاهش قیمت جهانی صادرات کالا و کاهش بازار کار در بخش کوکا، اقتصاد بولیوی را تحت تأثیر قرار داد. میزان فسادهای بخش دولتی نیز زیاد شده بود. این عوامل منجر به افزایش اعتراضات اجتماعی در نیمه دوم دوره انتصاب بانزر گردید.
بارنز، در ابتدای دوران ریاست جمهوری، نیروی پلیس ویژهای را ایجاد کرد تا کاشت غیرقانونی کوکا را در ناحیه چاپاره ریشه کن کنند. این سیاست باعث شد که تولید کوکا در بولیوی به مدت ۴ سال کاهش چشمگیری پیدا کند، تا حدی که بولیوی تولیدکننده کوکای کمتری برای تولید کوکائین گردید. افرادی که به خاطر ریشه کن شدن کوکا، بیکار شده بودند به شهرها هجوم آوردند. حزب MIR به رهبری ژامی پاز زامورا، هم پیمان دولت بانزر باقیماند و از این سیاست حمایت کرد. در ۶ اوت ۲۰۰۱، بانزر پس از ابتلا به سرطان از مقام خود استعفا داد. او کمتر از یک سال بعد فوت کرد. معاون بانزر که در آمریکا تحصیل کرده بود به نام جورج فرناندو کوئیروگا رامیرز، سال پایانی دوران ریاست جمهوری او را به اتمام رساند. کوئیروگا از کار کردن در سازمانهای ملی در سال ۲۰۰۲ منع شده بود، ولی او میتواند در سال ۲۰۰۷ این کار را انجام دهد. در انتخابات ملی ژوئن ۲۰۰۲، رئیسجمهور اسبق، گونزالو سانچز دی لوزادا (MNR) با %۵/۲۲ آراء در رتبه اول قرار گرفت و به دنبال او رهبر حزب کارگر ملی او مورالز (از جنبش به سوی سوسیالیسم MAS) با %۹/۲۰ آراء در مکان دوم قرار گرفت. مورالز با کسب کردن تنها ۷۰۰ رأی بیشتر از کاندیدای مردمی، ما نفرد رئیس ویلا، از حزب نیروی جمهوری جدید (NFR) جایگاهی را در دوره دوم انتخابات در کنگره علیه سانچزی دی لوزادا در تاریخ ۴ اوت ۲۰۰۲ بدست آورد. پس از توافق بین حزب MIR،MNR که رتبه چهارم را بدست آورده بود، و توسط رئیسجمهور سابق، پاز زامورا، رهبری میشد، کنگره مجدداً سانچز دی لوزادا را انتخاب کرد و وی در ۶ اوت برای دومین بار مراسم سوگند را به جای آورد. MNR سه هدف را دنبال میکرد: فعالیت مجدد اقتصادی (و ایجاد کار)، سیاستهای ضد فساد سیاسی و مشارکت اجتماعی.
انتخابات ریاست جمهوری بولیوی در سال ۲۰۰۵ در تاریخ ۱۸ دسامبر برگزار شد. دو کاندیدای اصلی خوان اوو مورالس آیما از حزب حرکت به سوی سوسیالیسم (MAS) و جورج گوئیروگا، رهبر حزب نیروی اجتماعی و دمکراتیک (PODEMOS) و رهبر سابق حزب فعالان دمکراتیک ملیگرا (ADN) بودند. مورالس در انتخابات با کسب ۵۴ درصد آرا پیروز شد که چنین اکثریتی در طول انتخابات بولیوی بینظیر بودهاست. او در ۲۲ ژانویه ۲۰۰۶ برای یک دوره پنج ساله سوگند یاد کرد. قبل از مراسم شروع به کار رسمی در لاپاز، او یک مراسم تشریفاتی ملی را در یتاواناکو و در مقابل هزاران نفر از مردم بومی و نمایندگان جنبشهای اجتماعی از سراسر آمریکای لاتین، برگزار کرد. هر چند این مراسم نقاط نظر و دیدگاههای او را تعیین نکرد بلکه فقط اصلیت آیمارایی او را مشخص کرد. این منطقه از آمریکای جنوبی که جمعیت بومی زیادی را در بر میگیرد از سالهای ۱۵۰۰ به بعد مورد استعمار اسپانیاییها بوده و توسط نیروهای خارجی اداره میشدهاست. مورالس عنوان کرد که ۵۰۰ سال مستعمره بودن به پایان رسیده و اکنون آغاز دوران خودمختاری است.
پیروزی او در انتخابات ریاست جمهوری توجه گروههای مبارزه با موادمخدر آمریکایی در آمریکای جنوبی را به خود جلب کرد که تأکید عمده آنها بر ریشهکن کردن کاشت کوکا بود. برنامه تکریم ایالات متحده که هدفش رساندن تولید کوکا به صفر است، از دیدگاه بسیاری از مردم بولیوی تهدیدی برای امرار معاش و زندگی محسوب میشود. مورالس اعلام کردهاست که دولت او سعی خواهد کرد تا مصرف مواد مخدر را ممنوع اعلام کند ولی بازار قانونی صادرات برگهای کوکا را حفظ خواهد کرد. در یکم مه ۲۰۰۶، مورالس اعلام کرد که در تلاش است تا سرمایههای هیدروکربنی بولیوی را دوباره ملی کند. ضمن اعلام اینکه اقدام به ملیسازی به معنی سلب مالکیت نیست، مورالس نیروهای بولیوی را برای اشغال کردن ۵۶ عدد از تأسیسات گاز، اعزام کرد. همچنین نیروهایی به پالایشگاههای نفتی اعزام شدند که حدود %۹۰ ظرفیت پالایش بولیوی را تأمین میکنند. مهلت ۱۸۰ روزهای به تمام شرکتهای انرژی خارجی داده شد تا قرار دادهای جدیدی را به امضاء برسانند و مالکیت اصلی را به بولیوی واگذار کنند. (در مورد میدانهای بزرگ گاز طبیعی %۸۲ از درآمد را نیز به بولیوی بدهند) با به پایان رسیدن مهلت، تمامی شرکتها قراردادهای جدیدی را به امضاء رساندند. گزارشها دولت بولیوی، و شرکتهای مسئول دربارهٔ سرمایهگذاریهای آتی با یکدیگر متناقض است. از زمانهای گذشته، برزیل بزرگترین مشتری هیدروکربنهای بولیوی بودهاست که گاز طبیعی بولیوی را از طریق خط لولههای شرکت نیمه خصوصی پتروبار (PBR) وارد میکند. از آنجایی که گاز از بولیوی فقط توسط خط لوله گسترده (و پرهزینه) شرکت PBR صادر میشود، تولیدکننده و مصرفکننده وابستگی زیادی به یکدیگر دارند. چگونگی ملیسازی مشخص نیست زیرا شرکت PBR برنامههای خود را برای تولید گاز طبیعی مورد نیاز تا سال ۲۰۱۱ اعلام کردهاست. موقعیت بولیوی به خاطر علم به اینکه مخازن هیدروکربنی نسبت به ملیسازی قبلی ارزش بیشتری پیدا کردهاست و به خاطر حمایتهای هم پیمانشان هوگو چاوز از ونزوئلا، مستحکم شدهاست.
قانون اساسی نوشته شده در ۱۹۶۷، که در سال ۱۹۹۴ اصلاح شدهاست. باعث ایجاد توازن بین قوای مجریه، قانونگذاری و قضاییهاست. هر چند به نظر میرسد که قوه مجریه بر کنگره تسلط داشته باشد که کار این کنگره مباحثه و تصویب کردن قوانینی است که دولت ابداع کردهاست. قوه قضائیه که از دادگاه اعظم بولیوی و سایر دادگاههای کوچکتر تشکیل شدهاست؛ دچار فساد و ناکار آمدی بودهاست. با اصلاح قانون اساسی در سال ۱۹۹۴، و وضع قوانین جدید، دولت اصلاحات بنیانی را در سیستم قضایی ایجاد کردهاست. در سال ۲۰۰۹ قانون اساسی جدیدی برای بولیوی تدوین و به تصویب مردم در همهپرسی رسید. استانهای نهگانه بولیوی، طبق قانون تمرکززدایی مدیریتی در سال ۱۹۹۵، استقلال بیشتری دارند. اختیارات استانها با برگزاری اولین انتخابات مردمی دولتمردان استانی («روسای ارشد») در تاریخ ۱۸ دسامبر ۲۰۰۵ و پس از اعتراضات طولانی رهبران استان سانتاکروز، افزایش بیشتری پیدا کرد. (رده: شهرهای بولیوی) شهرها و شهرستانهای بولیوی توسط شهردار و شوراهای منتخب مردم، اداره میشوند. انتخابات شهرداریها در تاریخ ۵ دسامبر ۲۰۰۴ برگزار شد و اعضای شورا برای یک دوره پنج ساله انتخاب شدند. قانون مشارکت ملی که در تاریخ آوریل ۱۹۹۴ تصویب شد، بخش زیادی از سرمایههای ملی را در اختیار شهرداریها قرار میدهد تا در زمینههای مطلوب هزینه کنند، این کار باعث شرکت اجتماعات مردمی در بهبود خدمات و امکانات شهری گردیدهاست. رئیسجمهور با آرای مردم برای یک دوره پنج ساله انتخاب شدهاست. رئیسجمهور منتخب، گونزالو سانچزدی لوزادا در اکتبر ۲۰۰۳ استعفا داد و معاونش، کارلوس مسا، جایگزین او شد. سپس مسا نیز در ژوئن ۲۰۰۵ جای خود را به قاضی اعظم دادگاه اعظم، ادواردو رو دریگوئز داد. شش ماه بعد، در ۱۸ دسامبر ۲۰۰۵، رهبر حزب ملی سوسیالیست او مورالز به رئیسجمهوری انتخاب شد.
شعبه قانونگذاری: «کنگرسو ناسیونال(Congreso Nacional)l» (کنگره ملی) دو زیر شاخه دارد. «کامارا دی دیپوتادوس (Cámara de Diputados)» یا مجلس نمایندگان که ۱۳۰ عضو دارد و برای یک دوره پنج ساله انتخاب میشوند. ۷۰ نفر از آنان در مناطق تک نماینده و ۶۰ نفر درمناطق دارای چند نماینده فعالیت دارند. مجلس سناتورها ("کامارا دی سنادورز(Cámara de Senadores) جمعاً ۲۷عضو دارد (۳ عضو در هر دپارتمان) که برای یک دوره پنج ساله انتخاب شدهاند. بولیوی با حدود ۶۰ کودتا در تاریخ کشورش، بیشترین تعداد کودتا را در میان سایر کشورها داشتهاست. بر اساس قانون اساسی سال ۲۰۰۹، جمعیت قانون گذاری چند قومیتی در کشور تأسیس میشود که شامل دو مجلس است: مجلس نمایندگان با ۱۳۰ نماینده و مجلس سنا با ۳۶ نماینده (هر استان چهار نماینده). نیمی از هر دو مجلس به صورت انقرادی و نیمی دیگر به صورت حزبی و لیستی مورالس در جریان جنگ ۲۲ روزه غزه در دی ماه ۱۳۸۷ روابط دیپلماتیک خود را با اسرائیل قطع نمود. در ضمن اعلام نمود اگر اسرائیل در این کشور سفیری میداشت قطعاً او را همانند ونزوئلا اخراج میکردم.
بولیوی به نه استان، یا در زبان اسپانیایی «دپارتمنتوس» تقسیم شدهاست: استان چوکائیساکا (سوکره) استان کوچابامبا (کوچا بامبا) استان بنی (ترینیداد) استان لاپاز (لاپاز) استان ارورو (ارورو) استان پاندو (کوبیا) استان پوتوسی (پوتوسی) استان سانتاکروز (سانتاکروز دی لاسیرا) استان تاریا (تاریا) علاوه بر این هر استان به تقسیمات کوچکتر ایالت یا «پرونیسیاس، شهرستان یا» کانتونز «و بخش یا» مونیسی پالیداوز" تقسیم میشود که کارهای محلی را بر عهده دارند.
بولیوی با مساحت (۱٬۰۹۸٬۵۸۰ کیلومتر مربع بیست و هشتمین کشور پهناور جهان است (پس از اتیوپی) وسعت آن تقریباً برابر موریتانی و تا حدودی برابر ایالت تگزاس ایالات متحدهاست. بولیوی کشوریست که در خشکی محصور شدهاست و ارتباطش با اقیانوس آرام را در جنگ آرام در سال ۱۸۷۹ از دست داد. هر چند، از طریق رودخانه پاراگوئه به اقیانوس اتلانتیک دسترسی دارد. قسمت غربی بولیوی در رشته کوههای آندس قرار گرفته که بلندترین قله اش نوادو دل سایاما با ارتفاع ۶۵۴۲ متر در استان اورو قرار گرفتهاست. مناظر طبیعی گوناگونی زیادی دارند که باعث ایجاد چشماندازهای زیبا و مناظر طبیعی فوقالعاده شدهاست. قسمت غربی کشور بر روی فلات کوهستانی آلتی پلانو شکل گرفتهاست. قسمت شرقی زمینهای پست و هموار است که با جنگلهای بارانی آمازونی پوشانیده شدهاست. دریاچه تیتیساکا در مرز بین بولیوی و پرو واقع شدهاست. در قسمت شرقی و در استان پوتوسی، سالار دی اویونی، بزرگترین سطح نمکی دنیا، واقع شدهاست. شهرهای بزرگ بولیوی لاپاز(۸۱۳٬۰۰۰ نفر)، سانتاکروز دی لاسیرا (۱٬۳۶۴٬۰۰۰ نفر) و کوچابامبا (۹۰۰٬۰۰۰ نفر) میباشند.
بولیوی پس از گویان فقیرترین کشور آمریکایی جنوبی است و کارشناسان قوانین امپریالیستی نیروهای خارجی را از زمان کشف قاره آمریکا، عامل این وضعیت میدانند. هر چند این کشور از نظر منابع طبیعی غنی است و گاهی به کنایه به آن "خری نشسته بر روی معدن طلاً اطلاق میکنند. غیر از معادن مشهورش که توسط امپراتوری اینکا و بعدها توسط اسپانیاییها مورد بهرهبرداری بود، بولیوی دارای دومین میدان گاز طبیعی در آمریکای جنوبی پس از ونزوئلا است. علاوه بر این، معدن ال موتون در استان سانتاکروز، %۷۰ آهن و منیزیوم دنیا را تأمین میکند. مجموع تولید ناخالص ملی بولیوی (GDP) در سال ۲۰۱۹، حدود ۴۳ میلیارد دلار پیشبینی شدهاست. اقتصاد بی رونق بولیوی به خاطر عوامل مختلفی در طی دو دهه گذشته بودهاست. اولین عامل مؤثر در رکود اقتصاد بولیوی کاهش چشم گیر قیمت نقره در سال ۱۹۸۰ بود که یکی از مهمترین منابع درآمد بولیوی در صنایع معدن بود. عامل دوم پس از جنگ سرد در اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ بود که کشورهای غربی که قبلاً به خاطر روی کار بودن یک رژیم با اقتصاد آزاد به این کشور کمک مالی میکردند، کمکهای خود را قطع کردند. عامل سوم ریشه کن کردن محصولات کوکا توسط ایالات متحده بود که %۸۰ تولید کوکائین جهان را تأمین میکرد. کاهش تولید کوکا باعث کاهش فوقالعاده درآمد کشور بولیوی و به ویژه کشاورزان گردید.
از سال ۱۹۸۵، دولت بولیوی برنامههای پایدارسازی، اقتصادی و دگرگونی ساختاری، پایداری قیمت، ایجاد شرایط برای رشد و از بین بردن کمیابی محصولات را در پیش گرفت. دگرگونی در خدمترسانی به مشتری در سالهای اخیر، شفافیت این حوزه را بهبود بخشیدهاست. تغییرات ساختاری پراهمیت در اقتصاد بولیوی شامل جمعآوری سرمایههای بخشهای پرتعداد عمومی بودهاست. (جمعآوری سرمایه در بولیوی نوعی خصوصیسازی است که سرمایهگذاران %۵۰ مالکیت و مدیریت منابع عمومی را بدست میآورند و چندین سال بدون پرداخت هزینه به دولت، فعالیت میکنند) دگرگونی در ساختار قانونگذاری باعث بهبود سیاستهای بازار آزاد بخصوص در بخش هیدروکربن و ارتباطات سیار، باعث تشویق سرمایهگذاری خصوصی گردید. سرمایهگذاران خارجی، و مالکان خارجی هیچ محدودیتی در بولیوی ندارند. از آنجایی که برنامه جمعآوری سرمایه تأثیر موفقیتآمیزی بر سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) در بولیوی داشت. (۷/۱ میلیارد دلار در سالهای ۱۹۹۶–۲۰۰۰)، طرفین خارجی نیز بر کامل کردن تعهداتشان در قرار داد جمعآوری سرمایه مصمم بودند.
در سال ۱۹۹۶، سه گروه از شرکتهای نفتی بولیوی (YPFB) که در کارهای اکتشاف نفت، بهرهبرداری و انتقال فعالیت میکردند، تجمیع شدند تا خط لوله گاز به برزیل را بسازند. دولت قرار داد طولانی مدتی برای فروش گاز به برزیل تا سال ۲۰۱۹ امضا کرد. خط لوله برزیل در سال ۲۰۰۲، روزانه حدود ۱۲ میلیون متر مکعب (۴۲۴ میلیون فوت مکعب) را منتقل میکرد. بولیوی دومین میدان گاز طبیعی بزرگ را در آمریکای جنوبی در اختیار دارد و مصرفی داخلی و صادراتش به برزیل، تنها بخش کوچکی از توانایی تولیدش است. دولت نظرخواهی اجباری دربارهٔ صادرات گاز طبیعی را در سال ۲۰۰۴ انجام داد. مخالفتهای گسترده با صادرات گاز به شیلی منجر به استعفای رئیسجمهور، سانچز دی لوزادا در اکتبر ۲۰۰۳ گردید.
در آوریل ۲۰۰۲، بچتل قرار دادی را با هوگو بانزر، رئیسجمهور اسبق بولیوی، به امضاء رساند تا ذخایر آب سومین شهر بزرگ بولیوی، کوچابامبا، را خصوصیسازی کند. قرار داد بهطور رسمی به نام آگواس دل توناری، معاون بچتل، ثبت شد. پس از مدتی، شرکت قیمت آب شهر را سه برابر کرد که منجر به شورش کوچابامبا در سال ۲۰۰۰ گردید. حکومت نظامی اعلام شد و پلیس بولیوی حداقل ۶ نفر از شورشگران را به قتل رسانید و بیش از ۱۷۰ نفر را مجروح کرد. به خاطر شکست اقتصادی و افزایش نارضایتی مردم، دولت بولیوی مجبور شد تا قرار داد آب را باطل کند. در سال ۲۰۰۱، شرکت بچتل از دولت بولیوی به خاطر ۲۵ میلیون دلار خسارت، شکایت کرد. ادامه یافتن درگیرهای داخلی، باعث کاهش توجه به گروههای ضد جهانی سازی و ضد سرمایه آوری شد.
صادرات بولیوی از ۶۵۲ میلیون دلار در ۱۹۹۱ به ۳/۱ میلیارد دلار در ۲۰۰۲ رسید. تجارت بینالمللی ۷/۱ میلیارد دلار بود. تعرفه گمرکی در بولیوی کمتر از %۱۰ است. کسری بودجه بولیوی در سال ۲۰۰۲ حدود ۴۶۰ میلیون دلار بود. تجارت بولیوی با کشورهای همسایه در حال افزایش است که در گذشته به خاطر تعدادی قرار داد تجارتی بین منطقهای از آن چشم پوشی میشد. بولیوی عضو جامعه آندیان است و از فواید تجارت آزاد با سایر اعضاء مثل پرو، اکوادور، کلمبیا و ونزوئلا سود میبرد. بولیوی قرار داد همکاری با مرکوسور (بازار آزاد غربی) را در مارس ۱۹۹۷ تنظیم کرد. طبق این قرار داد ناحیه آزاد تجاری با حداقل %۸۰ تجارت بین طرفین در طول ۱۰ سال، تشکیل میشود. بنیان تجارت کالا و داروی آندیان ایالات متحده، اجازه ورود محصولات بولیوی را بدون مالیات و کارمزد به ایالات متحده میدهد.
ایالات متحده هنوز بزرگترین کشور تجارتکننده با بولیوی است. در سال ۲۰۰۲، ایالات متحده ۲۸۳ میلیون دلار کالا به بولیوی صادر کرد و ۱۶۲ میلیون دلار کالا از این کشور وارد کرد. اقلام صادراتی عمده بولیوی به آمریکا، قلع، طلا، جواهرات و مصنوعات چوبی میباشند. اقلام وارداتی از ایالات متحده شامل کامپیوتر، خودرو، گندم و ماشین آلات میباشد. کشاورزی حدود %۱۵ تولید ناخالص ملی بولیوی را تشکیل میدهد. میزان زمینهای مورد کشت با تجهیزات نوین به سرعت در منطقه سانتا کروز در حال افزایش است که شرایط هوایی برای تولید دو نوع محصول در سال مناسب است. سویا عمدهترین محصولات نقدی است که به بازار آندیان فروخته میشود. استخراج معادن و هیدروکربنها %۱۰ و کارخانجات کمتر از %۱۷ تولید ناخالص ملی را تشکیل میدهند.
دولت بولیوی هنوز به کمکهای خارجی برای پروژههای خود نیاز دارد. تا پایان سال ۲۰۰۲ دولت ۵/۴ میلیارد دلار به طلبکاران خارجی بدهکار بود که ۶/۱ میلیارد دلار از این مبلغ متعلق به دولتهای قبلی و مابقی آن برای توسعههای چند جانبه در حوزههای مختلف بود. باز پرداخت و امها از سال ۱۹۸۷ به روش کلوب پاریس به تعویق میافتاد. طلبکاران خارجی از اینکار راضی بودند زیرا دولت بولیوی با برنامههای IMF به اهداف مالی و اقتصادی خود میرسید. به تعویق افتادن قرار دادها توسط کلوب پاریس به کشورهایی که فقط یک طلبکار داشت اجازه میداد تا مبالغی را به مبلغ اصلی وام اضافه کنند. در نتیجه بسیاری از کشورها مقادیری از بولیوی طلب دارند. دولت ایالات متحده قرار دادی را در گردهمایی کلوب پاریس در دسامبر ۱۹۹۵ تنظیم کرد که میزان ذخیره وام بولیوی را %۶۷ کاهش داد. دولت بولیوی باز پرداخت وامهای خود را به بانکهای چند جانبه در زمان مقرر، ادامه میدهد. بولیوی از منافع کشورهای فقیر با وامهای سنگین (HIPC) و کمکهای رو به افزایش آنها سود میبرد و با محدودیتهای جدید، میتواند وامهای سبک بگیرد. بولیوی یکی از سه کشور نیمکره غربی است که بهعنوان کشوری با قابلیت در پرداخت حسابهای هزار ساله انتخاب شده و بهعنوان شرکتکننده در مذاکرات FIA حضور دارد.
در سال ۲۰۰۴، دولت توجه زیادی به توسعه تجهیزات بندر پوئرتوبوش در رودخانه پاراگوئه نشان داد. پس از مدتی در بندرسوارز و بندر آگویره که از طریق کانال تامنگو به رودخانه پاراگوئه متصل شدهاند، کشتیهای کوچک حمل بار شروع به رفتوآمد کردند. از سال ۲۰۰۴ به بعد، نیمی از صادرات بولیوی از طریق رودخانه پاراگوئه انجام میشود. وقتی بازسازی بندر بوش به پایان برسد، کشتیهای اقیانوس پیما قادر خواهند بود در بولیوی لنگر بیندازند. این امر باعث کاهش نیاز به بنادر خارجی مثل بنادر پرو و شیلی میشود که باعث افزایش قیمت واردات و صادرات میشدند. کشاورزان بولیوی تنباکو تولید میکنند، ولی مقدار مازاد برای تأمین نیازهای داخلی وارد میشود. در سال ۱۹۹۲، بولیوی بیش از ۱۰۰۰ میلیون تن تنباکو تولید کرده بود.
%۳۰ از جمعیت بولیوی کوئچوازبان و %۲۵ از نژاد آمر ایندینهای آیمارا زبان هستند. حدود یک چهارم بومیان از نژاد کوئچوا (۵/۲ میلیون) بقیه از نژادهای آیمارا (۲ میلیون)، چیکویتانو (۱۸۰۰۰۰) و گوارانی (۱۲۵۰۰۰) میباشند. %۳۰ باقیمانده از نژاد مستیزو (ترکیب اروپایی و آمرایندین) و حدود %۱۵ سفیدپوست میباشند. جمعیت سفید پوستان اغلب از نژاد کریولواند که شامل خانوادههای اسپانیاییتبار باقیمانده از دوران استعمارگری اسپانیا میباشند و خانوادههای اشرافی را تشکیل دادهاند. بقیه گروههای کوچک سفیدپوستان شامل آلمانیها که خطوط هوایی ملی لوید آئرو بولیویاند را تأسیس کردند، ایتالیاییها، ایالات متحده آمریکا، مردم باسک، کرواتها، روسها، لهستانیها و سایر اقلیتها میباشند که بسیاری از آنها چندین نسل در بولیوی زندگی کردهاند.
جامعه آفریقایی _ بولیویایی نیز قابل توجهاست که کمتر از %۵/۰ جمعیت را تشکیل میدهند و نوادگان بردگان آفریقایی اند که برای کار به برزیل منتقل شده بودند و به بولیوی مهاجرت کردند. این افراد در منطقه یونگاس (یونگاس شمالی و یونگاس جنوبی) در استان لاپاز زندگی میکنند که حدود سه ساعت از شهر لاپاز فاصله دارد. ژاپنیها نیز در منطقه سانتاکروز دلاسیرا و میانه شرقی زندگی میکنند که از راه بازرگانی ثروتمند شدهاند. بولیوی یکی از توسعه نیافتهترین کشورهای آمریکای جنوبی است. حدود دو سوم مردم که اکثراً کشاورز هستند، در فقر زندگی میکنند. تراکم جمعیت در مناطق جنوب شرقی کمتر از یک نفر در هر کیلومتر مربع و در مناطق مرتفع مرکزی ۱۰ نفر در هر کیلومتر مربع (۲۵ نفر در هر مایل مربع) میباشد. از سال ۲۰۰۶، نرخ افزایش جمعیت %۴۵/۱ در هر سال است.
لاپاز مرتفعترین پایتخت دنیا با ارتفاع ۳۶۰۰ متر (۱۱۸۰۰ فوت) از سطح دریا است. شهر ستانتاکروز دلاسیرا که مرکز صنعتی و تجارتی در زمینهای پست شرقی است، نیز رشد چشمگیری در جمعیت و مباحث اقتصادی دارد. اکثریت مردم بولیوی کاتولیک هستند (دین کشور| دین رسمی)، هر چند طرفداران پروتستان با سرعت در حال گسترش میباشند. طرفداران دین اسلام که از بازماندگان نژاد میانه شرقی بودند، تقریباً از بین رفتهاند. جامعه کوچک یهودی نیز وجود دارد که از نژاد اشکنازی میباشند. بیش از %۱ مردم دین بهایی دارند (که یکی از بیشترین جوامع بهایی در دنیا است[نیازمند منبع]) اجتماعی از منونیتها هم در استان سانتا کروز وجود دارد. بسیاری از مردم نمادهای مسیحی و پیش از کلمبیان را میپرستند. حدود %۸۰ مردم زبان اولشان اسپانیایی و زبان دوم آنها کوئچوا یا آیمارا است. حدود %۹۰ کودکان به مدت یکسال به پیش دبستانی میروند. نرخ با سوادی در مناطق روستایی پایین است ولی به گفته CIA، نرخ باسوادی در کل %۸۷ است که بیشتر از برزیل است. توسعه فرهنگی بولیوی امروز به سه دوران تقسیم میشود: پیش از کلمباین، مستعمره و جمهوری بقایای باستان پیش از کلمبیان باقیماندهاند. بناهای مجزو به قدیمی شامل تیاواناکو، سامایپاتا، اینکالاتیا و ایسکاناوایا میباشند. این کشور جاهای دیدنی زیادی دارد که دسترسی به آنها مشکل است و به این دلیل جهانگردان کمی از این کشور بازدید میکنند.
اسپانیاییها هنرهای سنتی خود را وارد بولیوی کردند که با دستان توانمند معماران محلی و برخی و هنرمندان تبدیل به سبک متمایزی از معماری و نقاشی و مجسمهسازی گردید که بنام «مستیزو باروک» معروف است. دوران استعماری باعث به وجود آمدن نقاشیهای پرز دی هولگوین، فلورس، بیتی و دیگران گردید و از طرفی کارگران ماهری را در زمینههای سنگ بری، منبت سازی، زرگری و نقرهسازی تربیت کرد. بخش مهمی از موسیقی مذهبی باروک در دوران استعماری در سالهای اخیر کشف شده و در مناطق مختلف جهان از سال ۱۹۹۴ اجرا گردیدهاست.
هنرمندان معروف بولیوی در قرن بیستم عبارتاند از: گازمن دی روخاس، آرتورو بوردا، ماریا لویس پاچکو، و مارینا نونز پرادو. بولیوی فرهنگ قومی غنی ای دارد. موسیقی محلی آن متفاوت و بارز است. «رقص شیطان» یکی از مراسم محلی معروف آمریکای جنوبی است که هر سال در شهر اورو برگزار میشود.
فرهنگ بولیوی اثرات زیادی در دین، موسیقی و پوشش مردم آیمارا و اینکا گذاشتهاست. معروفترین جشن آنها «ال کارناوال دی اورو» است. سرگرمیها شامل فوتبال است که یک ورزش ملی است و فوتبال گل کوچک که کودکان و بزرگترها در خیابانها بازی میکنند. باغ وحشها نیز مورد توجه مردم هستند که تنوع زیادی از موجودات مختلف را دارا میباشند.
کانتوتا (کانتوا بوکسیفولیا)، نوعی گل است که در درههای میان کوه در یونگاس یافت میشود و سمبل ملی بولیوی بهشمار میآید.
فکت های بولیوی
۱. در بولیوی ۳۷ زبان رسمی وجود دارد.
۲. دومین دریاچهی بزرگ بولیوی «پوپو» (Poopo) نام دارد که دریاچهی آب شیرین نیست.
۳. شهر «لاپاز» در بولیوی اولین شهر در آمریکای جنوبی است که دارای برق شد. برق این شهر از کود شتر بیکوهان تامین میشد!
۴. در بولیوی زندانی وجود دارد که زندانیان آن میتوانند با پرداخت اجاره، همراه با خانوادهی خود در آن زندگی کنند، از گردشگران بابت تور بازدید پول بگیرند و در عین حال تقریبا تمام کوکائین بولیوی را تامین کنند!
۵. بزرگترین صادرکنندهی بادام زمینی برزیلی، برزیل نیست! بولیوی اولین رتبه را در صادرات بادام زمینی بولیوی بهدست آورده است.
۶. تقاضا برای «کوینولا» (که محصول کشور بولیوی است) در کشورهای غربی بسیار بالا رفته و این امر سبب افزایش بیرویهی قیمت این محصول شده است، بهطوری که افراد فقیر در بولیوی نمیتوانند از این محصول خریداری کنند.
۷. قد زنان در بولیوی، اندونزی، و گواتمالا بهقدری کوتاه است که آنها را میتوان کوتوله نامید!
۸. در بولیوی هتلی وجود دارد که تقریبا میتوان گفت که بهطور کامل از نمک ساخته شده است؛ تختها و صندلیهای موجود در هتل نیز از جنس نمک هستند.
۹. در بولیوی در اغلب پی خانهها، شتر بیکوهان خشک شده استفاده میکنند و اعتقاد دارند که این کار شانس میآورد!
۱۰. در بولیوی یک صخرهی سنگ آهنی وجود دارد که روی آن بیش از ۵ هزار رد پای دایناسور وجود دارد. قدمت این رده پاها متعلق به ۶۸ میلیون سال پیش است!
۱۱. گفته میشود ۵۰۰ سال پیش در یکی از قدیمیترین معادن نقرهی بولیوی ۸ میلیون نفر زندگی میکردند. این معدن به «کوهی که انسان میخورد» شهرت دارد و هنوز هم با بیل و کلنگ از آن نقره استخراج میکنند.
۱۲. نام بولیوی از اسم یک افسر نظامی به نام «سایمون بولیوار» گرفته شده است که کلمبیا، ونزوئلا، اکوادور، پرو، پاناما و بولیوی را به استقلال رسانده است.
۱۳. بیش از ۶۰ درصد جمعیت بولیوی را بومیهای این کشور تشکیل دادهاند و عمدتا از قبایل «کچوا» و «آیمارا» هستند.
۱۴. «تینکو» یک جشنوارده در بولیوی است که در آن مردم دو سه روز متوالی به ضرب و شتم یکدیگر میپردازند!
۱۵. بولیوی کشوری محصور در خشکی نبود؛ قسمتی از قلمروی این کشور در اقیانوس آرام پس از «جنگ آرام» در قرن ۱۹ توسط شیلی فتح شد.
۱۶. بولیوی که محصور در خشکی است، نیروی دریایی آماده دارد که خود را برای روزی که سرزمین از دست رفتهشان را (در قرن ۱۹) از شیلی بازپس بگیرند، خود را آماده میکند.
۱۷. حدود ۶۰ درصد جنگلهای آمازون در برزیل قرار دارد؛ ۱۳ درصد آن در خاک پرو، ۱۰ درصد آن در کلمبیا و قسمتی از آن نیز در ونزوئلا، اکوادور، بولیوی و سه کشور دیگر قرار گرفته است.
۱۸. بولیوی در تاریخ خود بیش از ۱۹۰ کودتا و انقلاب به خود دیده است! این تعداد به اندازهی سالهایی است که این کشور به استقلال رسیده است.
۱۹. «سایمون بولیوار» که یک فرد انقلابی آمریکای جنوبی بود، طی ادوار مختلف رییس جمهور بولیوی، کلمبیا، اکوادور، پرو و ونژوئلا بوده است.
......................................
آشنایی با کشورها (125) : گینه بیسائو
آشنایی با کشورها (124) : کانادا
آرشیو مطالب