گیل یا گیلک، نام قومی ساکن کرانههای جنوب و جنوب غربی دریای خزر است که در استانهای گیلان و غرب مازندران زندگی میکنند.
گیلکها به یکی از زبانهای هندو اروپایی از زبانهای شمال غربی ایرانی صحبت میکنند. زبان این قوم گیلکی و محل سکونتشان از غرب به شهرستان رضوانشهر و از شرق به استان مازندران و شهر چالوس محدود میشود. درباره اسم گیلان و معانی واژه گیل و گلان، نظرات مختلفی ابراز شده است. لغت نامه دهخدا گیلان را ماخوذ از واژه "گیل" به اضافه پسوند "ان" دانسته و افزوده است در پهلوی Gelan به معنی مملکت گل ها و نزد یونانی ها Gelae بوده است.
در شمال استان تهران و قزوین بهویژه مناطق طالقان و الموت نیز، این اقوام حضور دارند.
مردمان کوههای مازندران، هنوز هم خود را گالش (تیرهای از گیلکان، و در واقع همان گیلکهای کوهنشین) و زبان خویش را گِلِکی مینامند.
گیلکان در قدیم، بر مبنای شیوهٔ تولید به سه دسته تقسیم میشدند:
ساکنان جلگه که کارشان کشاورزی آبی بود و بیشتر به کشت برنج و چای و بعدها باغداری (مرکبات) میپرداختند که گیلهمرد یا گیل نامیده میشدند.
ساکنان ارتفاعات گیلان و مازندران که بیشتر به کار کشاورزی دیم، گندم و جو مشغول بودند و کلایی نامیده میشدند.
دستهٔ سوم گالش نامیده میشدند که دامدار بوده و کوچنشین بودند. البته با پیشرفت تکنولوژی، امروزه گالشها نیز یکجانشین شده و به طور کلی با تحول در شیوههای تولید، این تقسیمبندی تنها در حد عنوان باقی مانده و شیوهٔ زیستی گیلکیزبانان تحولات بسیاری کرده است.
پیشینه تاریخی
اقوامی همچون کاسپیها و کادوسی ها و آماردها پیش از میلاد در کرانه دریای کاسپین ساکن بودهاند. دریای کاسپین نیز بر گرفته از همین قوم کاسپی می باشد. دانشنامه ایرانیکا، ذیل مدخل Caspians در مورد کاسپها یا کاسپیها مینویسد که به طور کلی آنها در نزد پژوهشگران مردمانی پیشا هندو- اروپایی و پیشا ایرانی دانسته دانسته شده اند و برخی محققان مانند هرتسفلد آنها را با کاسیها یکی دانستهاند. کاسیها را یکی از اقوامی میدانند که در هزاره سوم پیش از میلاد وارد فلات ایران و بعدها در نواحی قزوین، همدان و به خصوص لرستان امروزی ساکن شدند. اما با بررسی نامهای کاسپی در اسناد آرامی که در مصر بتازگی یافت شده است و ریشه ایرانی حداقل بخشی از این نامها، دانشنامه ایرانیکا می نویسد کاسپیها را یا باید از اقوام ایرانی به حساب آورد و یا اقوامی که به شدت تحت تاثیر فرهنگ ایرانی بودهاند. همچنین رادیگر اشمیت در دانشنامه ایرانیکا کادوسیان را از تبار ایرانی میداند.
گیل به زبان پهلوی گل و به تازی «الجیل» ثبت شده است، در نیمه اول قرن میلادی از طرف «کاپوس پلینوس» با نام گلای معرفی شده است. خودزکو در کتاب تاریخ گیلان، به نقل از پلین-و-دوسنت کروآ و دنیس لوپری یه ژت قوم گیل را از اخلاف کادوس قدیم معرفی می کند. که از زمان ژوستینین امپراطور روم پس از دفع حمله آماردها بر ارتفاعات شرقی گیلان مسلط شدهاند . درباره سلاح این قوم نیز گفته است عبارت بود از سپر و نیزه و شمشیری که از شانه آویزان می شد و سه زوبین و یک خنجر که به دست چپ می گرفتند. اریستوفن اقوام جنوب خزر را چنین معرفی میکند : از شرق به غرب هیرگانیان – مردها – اناریاکان – کادوس – البانی – کاسپی – اوتیان. استرابن، جغرافیدان عهد قدیم که د ر فاصله 40 قبل از میلاد تا 40 بعد از میلاد می زیسته و در کتاب خود آورده است که: در نواحی شمالی کوه پراخواتراس )همان سلسله البرز که حائل بین نجد ایران و گیلان و مازندران است( اقوام گلای و کادوس و ماردی و بعضی قبایل گرگانی زیست می کنند. و بدین ترتیب جایگاه گیل – گیلان را نشان می دهد.
استرابو سه بار از مردمی به نام گلای نام می برد. با این وجود سخن او درباره محل آنها متناقض است - یک جا آنها در شمال، آن سوی ارس و سایرس (کورا) در بین آلبانیاییها قرار داده می شوند. با این همه، گلای، همانند عیلامیان، نام شان را به گیلان، یک استان ایرانی دادند. نتیجتاً، به نظر می رسد که با وجودی که گلای توسط اراتوستنس یا پاتروکلس ذکر نشده اند، آنها همواره آنجا بوده اند. استرابو احتمالاً آنها را با تئوفانهای میتیلن، یک قدرت دیگر اشتباه گرفته است. در واقع پلینی، مشابهت گلای با کاوسیان را تایید می کند. مردم کاسپی، به مردم قدیم سرزمین، پیش از آمدن مادها تعلق داشتند. برخی از قبایل پیشا آریایی توسط مهاجمان از هم جدا شده، پراکنده شده و به کوهها رانده شدند. از جمله اینها کادوسیان بودند، که نشانیهای بسیاری از نام خود بر جای گذاشته اند، که بعضی از آنها خیلی گیج کننده اند. به طور مشابه، ماردها یا آماردها، که بخشهای پراکنده ای از آنها در شرق ارمنستان کشف شدند، در رشته کوههای مشرف به خزر و در زاگرس. این مشهود است که چهار مردمی که توسط پلیبیوس فهرست شده اند، تخصیص یک نقطه به خصوص برای استقرار شان را به چالش می طلبند. آنها همگی بازماندههای دوره پیشا آریایی تاریخ مادی هستند. کادوسیان ممکن است یک اصطلاح جامع باشد، و دیلمیان احتمالاً تحت عنوان دیگری در آثار موالفان دیگر ظاهر می شوند، و نامهای عمومی ماردها یا کادوسیان پایین تر قرار می گیرند.
استرابو بارها نام ماردها را در پیوند با کرانههای جنوبی دریای کاسپین ذکر می کند. او با اشاره به مردمی که در سراشیبیهای شمالی رشته کوه جنوب دریای کاسپین، می گوید: « همان طور که گفته ام، در دامنه شمالی اول گلای و کادوسیان و آماردها سکونت دارند، و برخی هیرکانیها، بعد از آنها قبایل پارتی.» به نظر می رسد که این نشان می دهد که ماردها در شرق کادوسیان (در گیلان) و در غرب هیرکانیها (در مازندران) می زیستند. استرابو در نقشه اش مشخصاً منطقه سفیدرورد را به آماردها تخصیص می دهد. علی حاکمی، که کلروز، در نزدیکی رودی به همین نام در نزدیکی دره سفیدرورد را کاوش کرده است، هم این بخش کشور را بر اساس یادداشتهای باستانی هردوت به ماردها تخصیص می دهد.
پلینی تاریخنگار یونانی اقوام گلای را با کادوسیها میشناسد که در قدیم ساکن گیلان بودند. به قول ایرانشناس و تاریخنگار ویلفورد مدلونگ، اقوام گلای در حدود قرن دوم پیش از میلاد به نواحی جنوب کاسپین از قفقاز سرازیر شدند و احتمالا جدا از کادوسیان بودند وبه تدریج جایگزین آنها گشتند. آنها سپس از ناحیه سفیدرود گذشتند و با دیلمیان جایگزین اقوام آماردی شدند.
در کلیات بارتولد ج1 بخش1 ص 654 جایگاه «گل»ها چنین ارائه شده است: از شرق به غرب «گل ها» بعد کادوس بعد مارها بعد کاس پی.
به نوشته ایرانیکا، به نظر می رسد گلای (گیلها) در قرن اول یا دوم قبل از میلاد، وارد منطقه جنوب ساحل کاسپین و غرب روخانه آماردوس (بعدها سفیدرود) شده باشند. پلینی آنها را با کادوسیها که قبلاً آنجا ساکن بودند مشابه می داند. به احتمال زیادتر آنها مردمان جدایی بودند، که شاید از منطقه داغستان آمدند و جانشین کادوسیان شدند. نتیجتاً آنها همچنین از رود آماردوس گذشتند، و به همراه دیلمیان جانشین آماردیها شدند. همچون دیلمیان، از آنها با عنوان سربازان کرایه ای شاهان ساسانی یاد شده است ولی به نظر نمی رسد تحت فرمانروایی مؤثر آنان در آمده باشند. گفته شده است که سلسله دبوئیان پیش از انتقال به تبرستان در گیلان ایجاد شده بود.
منبع
سرتیپ پور، جهانگیر، نشانیهایی از گذشته دور گیلان و مازندران
جنیدی، فریدون، زندگی و مهاجرت آریائیان، بنیاد نیشابور.
میر ابوالقاسمی، "گیلان از آغاز تا مشروطه"
گروه پژوهشگران، کتاب گیلان
سرزمین های ایرانی و فلات ایران بزرگ دربرگیرنده ی خاک پهناوری است که از دیرباز زیستگاه ملت بزرگ ایران زمین بوده است. از همین دسته است سرزمین هایی از کشورهای امروزی افغانستان، تاجیکستان یا دیار سغد، ترکمنستان، پاکستان، ازبکستان، ارمنستان، قرقیزستان، ایران شمالی، گرجستان، قزاقستان و بحرین ایرانی. همچنین گستره ی فرهنگ و تمدن ناب ایرانی فراتر از این رفته و ما امروز در هندوستان، سین کیانگ یا چین و برخی از دیگر کشورها نمودها و جلوه های روشنی از ادبیات، آیین ها و جشن های ایرانی می بینیم. در این میان، سه کشور ایران، افغانستان و تاجیکستان برجسته ترین سرزمین های بر جای مانده از سرزمین کهن و فرهنگی ایران بزرگ هستند.