فقط اینتر .بهمن مفید، ۲۵ مرداد سال ۱۳۲۱ در تهران متولد شد.[۱] او برادر بیژن مفید نمایشنامهنویس و کارگردان ایرانی و اردوان مفید بازیگر، هنگامه مفید شاعر، ترانهسرا، نمایشنامه نویس و کارگردان و فرزند غلامحسین مفید، از هنرپیشگان قدیمی تئاتر و قدسیه فریور است. بهمن مفید بازیگری تئاتر را از کودکی و با بازی در نمایشنامههایی که پدر و برادرش کارگردانی میکردند، آغاز نمود. او از ۴ یا ۵ سالگی در نمایشهای پدرش حضور داشت. «یوسف و زلیخا» نخستین نمایشی بود که وی در کودکی بازی کرد.[۲][۳]
او در جوانی، ضمن تحصیل در دانشکده هنرهای دراماتیک، به کارگردانی و بازیگری میپرداخت. وی همراه با پدر و برادرانش گروهی داشتند که به همراه بازیگرانی مانند: بهزاد فراهانی، رضا میرلوحی، اصغر آقاخانی و بهرام وطنپرست به اجرای تئاتر میپرداختند.[۲] او همچنین با «گروه هنر ملی» و عباس جوانمرد همکاری داشت.[۳] پس از آن، برادرش اردوان مفید، «کانون» را تأسیس کرد اما پس از مدتی، فعالیت وی و برادرانش از سوی حکومت متوقف شد. در این زمان بهمن مفید که در وزارت فرهنگ و هنر مشغول به کار بود، از این نهاد جدا شد و به سینما روی آورد.[۲]
از آثار سرشناسِ بهمن مفید در تئاتر، بازی در تئاترِ شهر قصه به کارگردانی بیژن مفید و نقش تمثیلی «دهباشی» در نمایش ضیافت کارِ بهرام بیضایی در آذر ماهِ ۱۳۴۶ در تالار ۲۵ شهریور تهران بودهاست.[۴]
وی همچنین با گروهی متشکل از: سیروس ابراهیمزاده، رامین فرزاد، نیکو خردمند، «تجدد»، فهیمه راستکار و پروین امیرسلیمانی نمایشنامههایی را به کارگردانی بیژن مفید در رادیو تهران اجرا میکرد. بهمن مفید در باله نیز فعال بود و در افتتاح تالار رودکی تهران، با نقشآفرینیِ «زال» در اپرای زال و رودابه به همراه افسانه دیهیم و حسین سرشار حضور داشت.[۲]
او که فارغالتحصیل رشتهٔ تئاتر از دانشکدهٔ هنرهای دراماتیک است، فعالیت سینمایی خود را در سال ۱۳۴۸ و با ایفای نقش کوتاهی در فیلم قیصر به کارگردانی مسعود کیمیایی آغاز کرد. این نقش گرچه کوتاه بود، اما با دیالوگ معروفش در این فیلم و این نقش، جاودانه شد. این دیالوگ، بخشی از سناریوی فیلم نبود، و پس از اجرا و پیشنهادش توسط بهمن مفید به دلیل زیبایی و اثرگذاری، مورد پسند مسعود کیمیایی قرار گرفت و وارد سناریو گردید. بهمن مفید پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران مدتی به عنوان هنرپیشهٔ نمایشهای مردمی در تئاتر سنگلج و سپس در لالهزار مشغول به کار شد. در فیلمهایی نظیر: فریاد مجاهد، منافق، و قدیس نیز نقشآفرینی کرد[۵] اما در سال ۱۳۶۰، با فشارهای وارده از سوی انقلابیون مجبور به مهاجرت شد و در آمریکا سکنی گزید.[۲] در آمریکا به همراه مرتضی عقیلی، چند میان پرده و همچنین نمایش «ماه و پلنگ»، «شاپرک خانم» و نمایشهای کودکانه را به روی صحنه برد.[۳] وی پس از سالها دوری از وطن، در سال ۱۳۷۸ به منظور عیادت از مادرش به ایران بازگشت و به علت توقیف پنجسالهٔ گذرنامهاش در ایران ماندگار شد.[۲]
او در مصاحبهای گفته بود:[۶]
«گفتند ممنوعالتصویرم. رفتم تئاتر بازی کردم. بعد یکی با کلت آمد گفت: تئاتر تعطیل. من هم رفتم آمریکا! با میانپردهخوانی زندگی میکردم که رئیس دولت اصلاحات گفت همه ایرانیها میتوانند تا دو هفته بعد برگردند ایران. من هم آمدم، پاسپورتم را ضبط کردند و نگذاشتند برگردم. بد هم نشد! ماندم پیش مادرم!»
بهمن مفید در زمان دولت اصلاحات، در فیلم سرود تولد نقش کوتاهی بازی کرد اما با اعتراض و ممنوعالتصویری مجدد روبرو شد. در دولت محمود احمدینژاد نیز اجازهٔ فعالیت در تئاتر به وی داده نشد. او پس از مدتی به شبکهٔ جم در ترکیه پیوست و در آنجا مشغول به بازیگری شد اما خیلی زود به ایران بازگشت.[۵] وی درحالی که اجازهٔ هیچ گونه فعالیت حرفهای نداشت، پس از دریافت گذرنامهاش حاضر به ترک ایران نشد و زندگی در کشورش را به مهاجرت ترجیح داد.[۷] او پس از آن، بهصورت جسته و گریخته به عنوان دوبلور و صداپیشهٔ نمایشهای عروسکی و با نام مستعار «بهمن فریور»[۸][۹] به نقش آفرینی ادامه داد.[۱۰]
بهمن مفید که مدت یک سال به دلیل سرطان ریه تحت درمان بود، در ۲۶ مرداد ۱۳۹۹ در سن ۷۸ سالگی، در منزلش واقع در تهران درگذشت.[۱۱]
سرود تولد (۱۳۸۳)
قدیس (۱۳۶۰)
منافق (۱۳۵۹)
فریاد مجاهد (۱۳۵۸)
برادرکشی (۱۳۵۷)
حق و ناحق (۱۳۵۷)
نفس بریده (۱۳۵۷)
هجرت (۱۳۵۷)
پشت و خنجر (۱۳۵۶)
تلافی (۱۳۵۶)
جمعه (۱۳۵۶)
رفاقت (۱۳۵۶)
زن (۱۳۵۶)
طوطی (۱۳۵۶)
غربتیها (۱۳۵۶)
فریادرس (۱۳۵۶)
بابا گلی به جمالت (۱۳۵۵)
پاداش یک مرد (۱۳۵۵)
پشمالو (۱۳۵۵)
جاهل و رقاصه (۱۳۵۵)
خانم دلش موتور میخواد (۱۳۵۵)
راز (۱۳۵۵)
غرور و تعصب (۱۳۵۵)
کلک نزن خوشگله (۱۳۵۵)
والده آقا مصطفی (۱۳۵۵)
ولینعمت (۱۳۵۵)
رفیق (۱۳۵۴)
رقیب (۱۳۵۴)
عمو فوتبالی (۱۳۵۴)
غلام زنگی (۱۳۵۴)
کمین (۱۳۵۴)
مجازات (۱۳۵۴)
مشکی (۱۳۵۴)
همخون (۱۳۵۴)
آقا مهدی وارد میشود (۱۳۵۳)
تهمت (۱۳۵۳)
جوجه فکلی (۱۳۵۳)
حسین آژدان (۱۳۵۳)
بیگانه (۱۳۵۲)
غریب (۱۳۵۲)
غول (۱۳۵۲)
کیفر (۱۳۵۲)
مترس (۱۳۵۲)
مردها و نامردها (۱۳۵۲)
مروارید (۱۳۵۲)
معشوقه (۱۳۵۲)
مکافات (۱۳۵۲)
نامحرم (۱۳۵۲)
اتل متل توتوله (۱۳۵۱)
پخمه (۱۳۵۱)
توبه (۱۳۵۱)
خاطرخواه (۱۳۵۱)
خانواده سرکار غضنفر (۱۳۵۱)
رضا هفتخط (۱۳۵۱)
ساحره (۱۳۵۱)
شیربها (۱۳۵۱)
قلندر (۱۳۵۱)
مرد (۱۳۵۱)
مرغ تخمطلا (۱۳۵۱)
بابا شَمَل (۱۳۵۰)
پل (۱۳۵۰)
حیدر (۱۳۵۰)
داشآکل (۱۳۵۰)
رشید (۱۳۵۰)
زن یکشنبه (۱۳۵۰)
سه قاپ (۱۳۵۰)
فریاد (۱۳۵۰)
رضا موتوری (۱۳۴۹)
رقاصه شهر (۱۳۴۹)
طوقی (۱۳۴۹)
قیصر (فیلم) (۱۳۴۸)