تصویری که میبینید آقای حمید اخوان مدیر عامل سابق شرکت زیمنس (2008-2014) هستن بعد اون به عضویت سازمان استاندارد آلمان و در اومدن و بعدشم به ناسا رفتن و ...
دیروز پستی منتشر شد با این عنوان که <<شش دلیلی که ایرانی ها را استخدام نمی کنم>>
با متنی که در انتها جوابیه اومده:
من به این فرد اینطور پاسخ میدم
من خودم واسه یه شرکت خارجی شعبه ایرانش کارمیکنم و حقوقم دلاری پس :
اولا من هر ایرانی که دیدم اگه بهش ۵۰۰۰ یورو در ماه حقوق بدی اندازه سه نفر برات کار میکنه
به عبارتی هر چقدر پول بدی همون قدر آش میخوری
زمانی که شرکت توتال اومده بود برای ایران پالایشگاه بسازه یک روز برای کاری به اتاق مدیر کنترل پروژ رفتم جمله ای روی بردش توجهمو جلب کرد که برای محاسبه نفر روز باقی مونده پروژه از اون استفاده میکرد:
1 Iranien d'origine turque = 3 Iraniens non turcs (non-Téhéraniens) ou Européens = 5 Afghans = 10 Indiens = 15 Chinois = 20 Téhéraniens
1 ایرانی ترک = 3 ایرانی غیر ترک ( غیر تهرانی) یا اروپایی = 5 افغانستانی = 10 هندی = 15 چینی یا تهرانی
به نژاد پرستانه بودنش کاری ندارم این محاسبات از طرف مدیر کنترل پروژه شرکت بزرگی مثل توتال انجام شده که میگه ایرانیا هم به اندازه اروپاییا بازدهی دارن
دوم وقتی کارمندا تو سود شرکت هیچ سهمی ندارن خب واسشون مهم نیست چی میشه
نمونه بارزش پترو پارس که ۵۰ درصد سهام شرکت رو بین کارمندا پخش کردن با این شرط که اگه پنج سال تو شرکت بمونه سهام بنام خودشون بشه و هر سال سود شرکتم بهشون میدادن و بعد بازنشستگی هم همچنان سهام دار بمونن و اصطلاحا نمک گیر بشن و مسئولیت پذیر سود بیشتر مجموعه سود اونارم بیشتر میکنه و نتیجه اش اینکه بالاترین KPI رو بین همه شرکتای ایران بین همه شرکت های ایرانی داشت تا زمانی اون نسل و بند قراردادی از حذف بشه.
سوما گوشی مشکل مدیریت سیستم اکه به اندازه ی نفر روز واسه هر روز کار کردن فرد کار تعیین بشه ب گوشی سر نمیزنه چون مشغول انجام کاراشه هر کس هم گوش نکنه اول اخطار و بعد اخراج میشه. و اما سیاست باز هم مورد قبل جواب این قسمته مدیریت و عدم تعریف کار متناسب. پس تقصیر عدم کفایت خودتون در مدیریت مجموعه رو به گردن کارمندا نندازید.
چهارم مورد تخصص مشکل با مدرک گرایی در ایرانه قبول دارم تو ایران کسی که دیپلم میگیره حتی فنی هم باشه توانایی کار کردن نداره در صورتی که تو خیلی کشورا اینطوری نیست بعلاوه اینکه تو کشورای خارجی از ۷ سالگی کار میکنن ولی تو ایران به اسم کودک کار جلوشو میگیرن ولی نیروی متخصص هم کم نیست نشونه این لینک که یه لیست از ایرانی آمریکایی هایی که تونستن تو اون کشور با قوانین سخت مهاجرتی و کاری برای خارجی ها و هم چنین نظام اقتصادی سرمایه داری که عملا بهره کشی از کارمنده و اجازه پیشرفت به افراد نالایق رو نمیده به همچین مراتبی رسیدن. و بعد از هندیا بیشترین تعداد رشد شغلی رو در آمریکا داشتن که البته این عدد نمیدونم در واحد نفر بود یا نه ولی باز هم دوم قابل قبوله
همچنین این فرد معتقد بود که : << یکی از چیزهایی که مخالفشم همین حقوقه. من حقوق نمی دم، مستقیم با سود شریک می کنم. 75 درصد سود بین کارمندام با توجه به عملکردشون پخشه. اما بازهم این مشکلاتو داشتیم.>>
اما جواب بنده به ایشون حقوق چیزیه که همه جای دنیا عرفه چون به هر دلیل تصمیم گیر نهایی شرکت کارمندا نیستن پس مسئول سود و زیان شرکت نیستن اتفاقا دیدم تو ایران خیلی شرکتا به همین بهانه با درصدی حقوق دادن ب کارمندا مثل زالو دارن خون کارمندا رو میخورن و ازشون بیگاری میکشن. اگه واقعا میخوان تو سود شرکت سهیم باشن طی یک قرارداد بگن اگه بالای پنج سال تو شرکت موندی فلان درصد از سهام شرکت ب تو داده میشه (مقدار این سهام باید میزان متوسط سود ماهیانه اش در پنج سال گذشته حداقل برابر 5/30 حقوق فرد باشه در انتهای سال پنجم) و این سهام علاوه بر حقوق چون بازم چون سهام داره دلیل بر نگرفتن دست مزد نیست دست مزد برای کاریه که میکنه و تقسیم سهام شرکت به ازای مسئول کردن فرد البته اگه قبل پنج سال اگر و فقط اگر به دلیل عدم کفایت اخراج بشه سهام بهش تعلق نگیره که قاضی این امرم ی مرجع قضایی تعیین بشه مثل شورای حل اختلاف وزارت کار یا دادگاه میشه یه شرطم بهش اضافه کرد که به ازای هر سری سهام معادل نصف سود سهام از حقوقت کسر میشه که تعادل حقوق و سود به هم نخوره.
پس پنجم عدم نگاه برابر به کارمند همانند کشورهای اروپایی و عدم کفایت مجموعه مدیریتی در تعیین دستمزد متناسب کار
و اما ششم در مورد توقعات هیچ جای دنیا قرارداد بدون تعین حوزه فعالیت ومسئولیت بسته نمیشه همه شرایط و فعالیت که شما از کارمندتون میخواید باید به طور کامل تو قرارداد ذکر بشه. که شما مسئول انجام فرضا کپی گرفتن و پخش اسناد بین کارمندا هستید هستید نه همه کاراهایی که کارفرما صلاح میدونه اگه به هر دلیل یه پوزیشن شغلی از بین رفت و یک پوزیشن جدید اضافه شد در صورتی که به نیروتون احتیاج ندارید مطابق قرار داد قراردادش رو فسخ کنید و قرار داد جدید برای پوزیشن جدید ببندید یا به قراردادش یه متمم با آپشن های جدید اضافه کنید مثلا بگید به ازای اینکه از این به بعد 10 صفحه در روز هم از متونی که شرکت بهت میده رو تایپ کنی 1200 یورو ب حقوقت اضافه میشه یا میخوای قراردادت رو فسخ میکنم و مطابق قرارداد همه باقی مونده حقوقت رو به عنوان خسارت یکجا بهت میدم و یک نیروی جدید میگیرم که میتونه خود اون فرد هم باشه اون موقع میبینید که هم KPI شرکت میره بالا هم توقعات اضافی ایجاد نمیشه
متن پست اصلی
به شخصه به ندرت پیش می آید که از این بعد یک فرد ایرانی استخدام کنم. به نظرم خود ایرانی های خارج از کشور نیز با استخدام ایرانی ها مشکل دارند. قبل از اینکه به من به عنوان یک ضد ایرانی حمله شود، باید بگویم که با نوشتن این یادداشت کوتاه قرار نیست خودرا غرب یا شرق زده نمایش دهم. تنها هدفم بیان یک سری حقایق و کمک به هموطنانم برای بهتر شدن و پیشرفت کردن در کارشان است. بنابراین اگر این متن را می خوانی، یا ایرانی هستی و یا در ایران زندگی می کنی. زیرا مخاطبان اقتصاد نیوز، تابناک، شریان نیوز، انتخاب، گروه زر، طرفداری، رخداد اقتصادی، فکر اقتصادی و شبکه های اجتماعی فارسی بنده همه ایرانی هستند. پس چند لحظه به من مهلت بده، زیرا اگر این متن کوتاه را تا انتها بخوانی، احتمالا بتوانی شغلت را نگه داری.
کار از راه دور نه تنها آپشن های زیادی در اختیارت قرار می دهد، بلکه بهینه ترین روش نیز است.
ببینید، من هیچ دلیلی نمی بینم که چرا باید کارکنانم یک یا دو ساعت وقت با ارزش خود را در ترافیک برای رسیدن به سرکار هدر بدهند. در گذشته در شرق تهران زندگی می کردم و باید هر روز در ترافیک به غرب تهران در اکباتان می رفتم. در حالی که خیلی راحت می توانستم کامپیوتر خود را روشن کنم و کارم را از همان خانه انجام دهم.
به دلیل قرنطینه، بسیاری از افراد شغل خود را از دست داده اند. این فرصت خوبی بود تا افرادی را از دیگر کشور ها استخدام کنم.
بازهم تکرار می کنم. اینطور نیست که از ایرانی ها بدم بیاید یا نخواهم آن ها را استخدام کنم. خیلی صبر کردم و وقت هدر دادم. تقریبا حدود 30 ایرانی را برای هر شغل به صورت آزمایشی استخدام کردم. اما به دلایلی که عرض خواهم کرد، نتوانستیم به توافق برسیم.
1. تخصص کافی ندارند.
من اصولا به تحصیلات اعتقاد ندارم. برای هیچ کدام از شغل های پیشنهادی شرط تحصیلات قرار نداده بودم. با این حال به قدرکافی اشخاصی با مدرک ارشد و phd برای استخدام داوطلب شدند؛ اما به هیچ وجه دانش لازم در رشته ی خود را نداشتند. این قضیه مستقیماً به سیستم آموزشی ما بر می گردد که چرا یک شخص با مدرک دکتری، حتی اصول اولیه رشته ی خودش را هم نمی تواند پیاده سازی کند. به جرات می توانم بگویم افرادی که تحصیلات عالیه نداشتند، بسیار حرفه ای تر از آن تحصیل کرده های پر مدعا بودند.
2. مانند مزدور کار می کنند.
ما چون هیچ کالایی تولید نمی کنیم و کار بسیار تخصصی است، افراد باید مدت زیادی به کار مشغول شوند. بیشتر ایرانی ها مزدور هستند. شاید مزدور کلمه ی خوبی نباشد اما اصطلاحاً به افرادی مزدور گفته می شود که از یک شغل به شغل دیگری پرش کنند. اغلب ایرانی ها تنها بین 6 ماه تا 3 سال برای یک فرد یا شرکت کار می کنند و این اصلا برای یک کار تخصصی قابل قبول نیست. یک نگهبان یا راننده می تواند برای مدت کوتاهی کار کند اما یک شخصی که کار تخصصی انجام می دهد، نباید با همچین طرز تفکری وارد بازار کار شود. اگر کسی با دید کوتاه مدت برایم کار کند، برای او مهم نیست که عملکرد ما به چه صورت است. او به تنها چیزی که فکر می کند، دستمزد و حقوق است.
3. مسئولیت پذیر نیستند.
شاید تنها چیزی که من را بتواند عصبی کند همین تنبلی و عدم مسئولیت پذیری است. فرد مهارت و تخصص لازم برای آن شغل را ندارد؟ مهم نیست. اگر مسئولیت پذیر باشد، ما او را با نظارت مستقیم خودم چندین ماه تمرین می دهیم تا بعد از یک یا دو سال به شخص فوق العاده قابل و حرفه ای تبدیل شود. ایرانی ها عموماً مسئولیت پذیر نیستند. آن ها تنبلی خود را به گردن همه کس می اندازند، الاّ خودشان. شخصا تا قبل از قرنطینه روزی 13 ساعت مفید کار می کردم و انتظار داشتم کارکنانم حداقل 8 ساعت مفید کار کنند. اما ایرانی ها اگر یک ثانیه بالا سرشان نباشی، به هر نحوی که شده از مسئولیت سرباز می زنند و اگر اشتباهی کنند، به هیچ وجه آن را قبول نمی کنند.
4. سیاسی هستند.
سیاست با زندگی ما ایرانی ها عجین شده است و من این را درک می کنم. اعتقاد هر کس به خودش مربوط است و عقاید سیاسی هر شخص برایم اهمیتی ندارد. اما اگر یک شخص عقاید سیاسی خود را وارد محل کار کند، آن موقع است که اهمیت می دهم. ما اینجا هستیم تا پول در بیاوریم، از این کار لذت ببریم و از یکدیگر مراقبت کنیم. نه اینکه بگذاریم عقاید مذهبی-سیاسی، ما را از کار اصلی منحرف نماید. سیاست ذهن فرد را منحرف می کند. زیرا هر لحظه به گوشی خود نگاه، اخبار روز را در شبکه های اجتماعی دنبال می کند و عقاید سیاسی اش را با دیگر کارکنان به اشتراک می گذارد. حتی در بعضی مواقع کار جریان های سیاسی موافق یا مخالف به بحث و مشاجره و یا حتی برخوردهای فیزیکی می کشد. ما وقت این کارها را نداریم. نمی گویم سیاست در دیگر کشورها وجود ندارد؛ اما شدتش بسیار کمتر از داخل ایران است و این پوئن بسیار مثبتی محسوب می گردد.
5. نمی توانند از گوشی موبایل خود دور شوند.
ایرانی ها نیاز دارند به طور مرتب گوشی خود را چک کنند. خود این کار مشکلی ندارد اما وقتی کسی گوشی موبایلش را باز می کند، ذهنش با موضوعات مختلفی که در شبکه های اجتماعی وجود دارد، درگیر می شود و این بازدهی نهایی را به شدت پایین می آورد. به خاطر حواس پرتی یکی از کارکنان در آذر 98، مجبور به تحمل ضرر 800 میلیون تومانی شدم.
6. توقعات بالایی دارند.
این همان بحث مزدور بودنی است که بالاتر صحبت کرده بودم. معمولا دوست دارم افرادی را استخدام کنم که از ابتدا مهارت چندانی نداشته باشند. البته باید باهوش، از نظر فرهنگی مسئولیت پذیر و وفادار باشند. مهم نیست که چه مقدار طول بکشد یا خرج روی دستم بگذارد. پول برایم اهمیت چندانی ندارد و به راحتی و به بهانه های مختلف حقوق کارکنانم را افزایش می دهم و پاداش های مختلفی را در روز های مختلف و برای کارهای متفاوت برای کارمندانم در نظر می گیرم. اگر شخص مورد نظرم سه ویژگی ذکر شده را داشته باشد، تا انتهای کار با او خواهم ماند. اما ایرانی ها اینطور نیستند.
در هنگام مصاحبه، تمام شرایط را قبول می کنند؛ زیرا حقوق بالا با مزایا و پشتیبانی خوب همه ی چیزی است که می بینند. اما بعد از مدت کوتاهی اعتراض می کنند. برای مثال می گویند وقت نهار 30 دقیقه ای بسیار کم است و باید زمان استراحت بیشتری داشته باشیم. یا می گویند من اینهمه درس نخوانده ام که فلان کارها را انجام دهم. تکرار می کنم که همیشه این اتفاق نمی افتد. اما به هر حال این ذهنیت سمی در ایرانی ها وجود دارد. من بالاتر یا پایین تر از کارکنانم نیستم. هیچ کس نیست. من هم کارهای خسته کننده زیادی انجام می دهم و هم بیشتر از بقیه کارکنانم کار می کنم. اما کارکنانم به من می گویند که این کارها را انجام نمی دهند.
امیدوارم از این یادداشت چیزی آموخته باشید. بازهم تکرار می کنم که هدف این یادداشت، تذکر و کمک به هموطنانم در این شرایط سخت بود. این 6 دلیل عمده، علیرغم میلی باطنی، مارا مجبور می کنند که زیر بار پرداخت حقوق بیشتر به خارجی ها برویم، اما ایرانی ها را استخدام نکنیم. نرخ بیکاری ایران بسیار بالاست. اگر توانستید به شغلی برسید، نگذارید به راحتی از دستتان برود. تمرکز، یادگیری دائمی و مسئولیت پذیری از ویژگی های یک کارمند خوب و قابل احترام است. اگر می خواهید پیشرفت کنید، تفکر «همیشه دیگران مقصر هستند» را دور بیندازید. اگر اشتباهی کردید، آن را قبول کرده و سعی بر پیشرفت خود داشته باشید. فراموش نکنید که تنها خودتان می توانید زندگی خود را تغییر دهید و اگر تغییر مثبتی یا منفی کردید، تنها خودتان مسئول این تغییرات هستید.