تلخ می گذرد
این روز های سخت
درد نا علاج ما خون می کند
در این جسد که خشکیده
مرهمی بیاور از جنس امید
تا امید باشد درد چیست
امید...
شاید بتواند تلخ ترین لحظه ها را شیرین کند اما نمی تواند جان تازه ای باشد.
حتی شاید باعث گریستن خون هم بشود.
سال ها از آن میلان قدرتمند و ترسناک می گذرد. سال های درخشان رفتند و جای آن ها را ترس و خشم گرفته اند. ترسی که مدام ما را ضعیف می کند و خشمی که ما را وادار به عجله.
و ما طرفداران هر سال را به بهانه های مختلف سال بازگشت می نامیم اما دریغ از پایان سال...
آیا امسال هم از همان سال هایی است که در انتهای فصل سنگ سال آینده را به سینه زده و باز هم به بهانه های جور واجور خود را امیدوار نگه داریم؟
حقیقتا میلان در چه راهی قرار دارد؟
راه بازگشت؟
یا راه بنبست؟
اما تمام میلانی در عمق وجودشان چیزی را احساس کرده و مدام بر زبان می آورند که امسال چیزی فرق کرده است.
مگر نتایج ما به مانند سنوات گذشته در اواخر فصل فوق العاده نشد؟
جواب میدهند: بله
پس واقعا چیست که این همه امید را به میلانی ها تزریق کرده است که تقریبا همه ی میلانی ها از تمام سال ها به امسال بیشتر امید بسته اند؟
سوال سخت جواب هوشمندانه می خواهد. اما یک چیز مشخص است. امید امسال، حس خاصی دارد...
اول: دست های گرم و ایمن مالدینی
میلان که پس از سال ها مدیری پیدا کرده است که می داند در این دنیای بزرگ و پیچیده فوتبال چگونه از کارت هایش استفاده و آن ها را روی میز بگذارد. او دارای خاصیت های عالی گالیانی، بسیار باهوش، دقیق، فوتبال فهم، و از همه مهم تر از خاک خون خود میلان است. با وجود او همه ی میلانی ها حس ترس از فروشگاه شدن میلان برای تیم های بزرگتر را نخواهند داشت و میلان تیمی برای پیشرفت بازیکنان نخواهد بود. چون می دانند تا مالدینی در میلان حضور دارد هیچگاه عملی عمدی به ضرر میلان انجام نخواهد گرفت و او مثل بیمه ای برای این احتمال ترسناک است. او که تیم را برای برد و پیروزی آماده می کند و تلاش دارد که عنصری مهم، که سال ها از میلان دور بوده و فقط با بازگشت گتوزو به تیم بزرگ میلان بازگشته بود را به میلان برگرداند. یعنی تفکر برنده. تفکری که می تواند تیم را متحول کرده و حتی در مواقعی که از تیم حریف ضعیف تر هستند هم با پیروزی زمین را ترک کنند. زلاتان ابراهیموویچ یکی از کاریزماتیک ترین و به قول معروف بمب روحیه است. او هنوزم که هنوز است از خودش تعریف کرده و فقط به دنبال پیروزی است. شاید سن او به او این اجازه را ندهد که کیفیت سابق را داشته باشد اما همین روحیه برنده او توانسته است تیم را بار ها و بار ها نجات دهد. بارز ترین مثال آن بازی با یووه است. بعد از آن بازگشت باشکوه... میلان که دو بر هیچ عقب افتاده بود با کامبکی رویایی بازی را چهار بر دو به پایان رسانید. اما یک سوال؟ آیا تفکر برنده در این نتیجه دخیل نبوده است؟ آیا آن گل فوق العاده لیائو جوان که او با تمرکزی مثال زدنی و با اعتماد به نفس کامل به دروازه ی یوونتوس چسباند می توانست بی دلیل باشد؟ آن یووه پر ستاره و قدرتمند او را نترساند؟ قطعا باید روحیه مخوفی را در خود پیدا کرده باشد که بتواند چنان گل سرنوشت سازی در آن بازی حساس در اوج جوانی خود ثبت کند.
دوم:ثبات، ثبات، ثبات
آیا آخرین فصلی که یک مربی توانسته است 2 فصل پیاپی سرمربی میلان باشد را به یاد می آورید؟ اگر گتوزو را فاکتور بگیریم فکر کنم کار بسیار سختی باشد.جالب است همان سال دوم با گتوزو باز هم بهترین میلان زمان خودش بود! استفانو پیولی تا 2022 مربی میلان خواهد بود. او که تقریبا 70 درصد فصل گذشته و به احتملا خیلی بالا در 100 درصد فصل پیش رو سکان هدایت میلان را به دست خواهد گرفت زمان زیادی را برا او فراهم خواهد کرد که او بتواند برای ایده هایش در میلان کار کند. البته او تقریبا به ربع این زمان برای بازسازی میلان نیاز داشت و در 17 بازی ترسناکترین میلان چند فصل گذشته را روانه میدان کرد. میلانی که پس از کرونا در 12 بازی 9 برد و 2 تساوی را کسب کرد و تیم هایی مانند لاتزیو و رم و یووه را شکست داد. شاید تنها نکته منفی میلان در سال 2020 شکست به اینتر باشد. شاید هم شکست در کوپا ایتالیا. اما یک چیز مشخص شد. میلان قرار است در فصل جدید آتش بازی به راه بیاندازد. وقتی همه نتیجه ها خوب میلان را که از 12 بازی پیش شروع شد را وابسته به شانس و افت بدنی تیم ها می داستند اما این میلان بود که تا آخرین بازی از فرم خوبش دور نشد بلکه بهتر و بهتر هم می شد! طرفداران می گویند آن 12 بازی هم شانسی بود اما یک نکته خاص که در میلان پیولی پسا کرونا وجود داشت بازی کردن میلان به سبک تیم های کلاس بالای جهانی بود. دقیقا پیولی بازی میلان را از بازی خسته کننده و وابسته به شانس در گذشته به یک تیم را به جلو و بسیار با اعتماد به نفس، که قطعا به زلاتان هم این قضیه وابستگی زیادی دارد تغییر داد. می گویند پیولی ساده بازی می کند اما آن چیز که ما میبینیم به نظر ساده نمی رسد. بلکه بسیار هم پیچیده است. البته باید بگوییم پیچیده شد. چون تیم پیولی اوایل همان تیم ساده بود. اما کم کم میلان پسا کرونا به وجو آمد. می گویند پیولی همیشه همین بوده است و به زودی شاهد افت او خواهیم بود اما یک سوال: کی پیولی در تیمی بوده است که چنین مهره های کار آمد و پویایی داشته باشد؟ پیولی همیشه با کمترین بازیکنان نتیجه گرفته بود. آیا فیورنتینا پیولی را به یاد می آورید که با آن همه نتایج درخشان و عالی با مرگ داویده آستوری به سمت نابودی حرکت کرد اما باز همین مرد توانست کمی اوضاع را بهبود ببخشد.ولی همین اتفاق فیورنتینا را در هم شکاند و پیولی را اخراج. در نهایت شاید احتمال شکست پیولی وجود داشته باشد اما به قول خودش: این کچل همان کچل سابق نیست!
سوم: اتحاد مدیران، حتی برای 3 ماه!
آیا ثبات مدیریتی را در میلان به خاطر می آورید؟ فکر کنم به زمان گالیانی بر میگردد! میلان که بعد از رئیس سیلویو برلوسکونی، دوران مدیریتی بسیار متزلزلی را تجربه کرده و تقریبا هر تابستان با تغییر کادر مدیریتی خود مواجه بوده است. سال اول که با چینی ها شروع شد و به آمریکایی ها ختم شد. 1 سال سیاه! سالی که 200 میلیون یورو را در سطل زباله انداختند. میرابلی و فاسونه متهم اول... سال دوم که با آمریکایی ها و با گایزیدیس و مالدینی و لئوناردو شروع شد که در نهایت با جدایی لئوناردو پایان یافت. امسال هم که بوبان بعد از جنجال های فراوان رانگینک ساک خود را بست و از میلان جدا شد. اما هنوز که از سال گذشته هیچ کس از میلان جدا نشده است! واقعا باید مایه مسرت و شادی باشد. گایزیدیس که یک تنه دو سال از میلان را به هدر داد امسال تصمیم گرفت به جای زدن سازی، که به سبک خودش کوک شده باشد، به کوک مالدینی بنوازد. که نتیجه اش همسان شدن تفکرات او و مالدینی شده است. شاید این پیوند همیشگی نباشد. اما همین 3 ماه آرامش در کادر مدیریتی میلان دیدیم که چقدر می تواند موثر باشد...ماسارا هم در حال چرت زدن می باشد(شوخی)
چهارم: جوانان، شما فوق العاده اید!
(عکس: پریماوارا یا همان تیم جوانان میلان)
میلان امسال استعداد دارد. پریماوارا بعد از سال ها گل کاشته است! سال ها می شود که میلان نتوانسته است بازیکنی خوب و عالی وارد ترکیب خود کند. آخرین آن ها کالابریا و لوکاتلی بودنند که ما شاهد افت کالابریا و بی وفایی لوکاتلی بودیم. اما امسال اکادمی میلان بازیکنانی را تحویل تیم میلان داد که می شود برای آینده به آن ها امید بست. به مانند متئو گابیا جوان که از همان فصل پیش به او اعتماد شد و او توانست در اولین سال حظور خودش عملکردی مناسب و عالی را داشته باشد. استعداد هایی مانند توماسو پوبگا که بعد از یک فصل فوق العاده در سری بی که به صورت قرضی در آن جا بازی می کرد به قدری خوب و با استعداد نشان داد که از الان روی او به عنوان یک بازیکن جانشین در ترکیب اصلی حساب باز شده است. آکادمی میلان برای میلان دنیل مالدینی جوان را ساخته است و همینطور لورنزو کولومبو. با اینکه در فصل پیش فرصت چندانی به آن ها نرسید اما با گذشتن یک فصل از زمان حضور آنها در تیم اول میلان برای یک گزینه جایگزین، با توجه به اینکه کرونا هنوز هم روی بازیکنان تاثیر گذار خواهد بود و از طرفی دیگر بازی های میلان در همین فصل شاید بیشتر از 50 تا شود مناسب خواهند بود از طرفی هم تجربه آن ها بسیار بیشتر از گذشته است و آن ها توانسته اند با بازیکنی چون زلاتان تمرین کنند. منهای تمام این بازیکنان، که از همین امسال در تیم اصلی حضور دارند بازیکنان بسیار به تیم ها مختلف سری بی و سی قرض داده شدنند تا با پیدا کردن فرصت بیشتر استعداد آن ها هم شکوفا شود. آینده روشن است...
در کنار آکادمی، خود میلان هم جوانان با استعداد زیادی را جذب کرده است. سندرو تونالی گل سر سبد آن ها است. از او که به عنوان یکی از آینده ترین های هافبک در دنیا نام برده می شود امسال به میلان پیوست تا بتواند میلان را در فصل آتی همراهی کند. براهیم دیاز هم که از او به عنوان یکی از با استعدادان اروپا یاد می شود. امیل روباک هم که عملکرد فوق العاده او را در سن 17سالگی دیدیم و بسیاری بازیکن دیگر که می توانند میلان را در این 50 بازی یاری کنند. در کنار این یاری کردن هم استعداد فوق العاده دارند که در آینده به میلان کمک خواهند کرد.
پنجم: ایز بک!
زلاتان ابراهیموویچ آمده است که ناجی میلان باشد. او که در فصل پیش با زدن 11 گل نشان داد که هنوز هم زهر دار است. اما تاثیر زلاتان فقط مربوط به پست خودش نیست بلکه او تاثیر بسیار مهمی بر بقیه افراد تیم می گذارد. او رهبر میلان شده است و تمام عمملکرد بازیکنان را زیر نظر خواهد داشت. او که با روحیه و اعتماد به نفس مثال زدنی به الگویی مناسب برای بازیکنانی چون لیائو و روباک تبدیل شده است. لیائو که از او به عنوان برادر بزرگتر یاد می کند. زلاتان کلاس جهانی را به میلان آورده است حتی در پاس های بازیکنان میلان هم تاثیر گذاشته است! به نظر می رسد همه دوست دارند زلاتان شوند! بازیکنانی کم روحیه اما باستعداد به مانند کسیه و ربیچ که اوایل فصل را در افت گذراندند به اوج خود رسیدنند. بازیکنانی چون بن ناصر به عملکرد فوق العاده خود ادامه داد و بهتر و بهتر شدنند. جوانی به نام سالمیکرز که او را همه به چشم یک بازیکن اضافی در تیم میدیدنند حتی با اینکه عملکردی متوسط از خود ارائه داد اما با توجه به این که فقط 6 ماه در تیم حضور داشت و حتی نمی توانست به زبان ایتالیایی صحبت کند اما توانست در موقعی که تیم به نیاز پیدا کرد حداقل وظیفه خود را در تیم ایفا کند.
زلاتان آمده است برا جنگیدن برای بردن. او از همان اول هدف میلان را قهرمانی در تیم بیان کرد. شاید کمی قهرمانی میلان در این فصل رویایی باشد اما قهرمانی تفکر برنده میطلبد و اگر به تیم تزریق شود نه تنها نتایج بهتر خواهند شد بلکه حتی بازیکنان هم پیشرفت خواهند کرد و جوانان میلان هم به بلوغ خواهند رسید.
زلاتان متشکریم که برگشتی و یک فصل دیگر هم با ما هستی. شاید این کارت برای همه کوچک و کم ارزش باشد اما برای میلانی ها به مانند خاطراتی که در گذشته برای ما ساختی تبدیل به یک اسطوره بزرگ شدی. اسطوره ای که در بدترین روز های میلان به میلان آمد و با از خود گذشتگی که از خودت نشان داد میلان را از از دره تاریک و ترسناک نجات داد. به پیولی بسیار کمک کرد تا ایده هایش را در میلان به نحو احسنت به نمایش بگذارد. ازت ممنونیم به خاطر به وجود آوردن جو رقابتی در میلان. ازت ممنونیم به خاطر همه چیز. شاید تیم های بسیاری عوض کردی و در تیم های رقیب یعنی اینتر و یووه هم بازی کرده باشی اما ما این کارت را هیچ وقت فراموش نخواهیم کرد و حتی اگر به مانند افرادی بعد از رفتن از میلان در کتاب خاطراتت بیان کنی کاش در فلان تیم بازی می کردم ما باز تو را خواهیم بخشید چون حتی اگه به میلان علاقه نداشته باشی اما در عمل ثابت کردی که عاشق میلان هستی. به نظرم عمل مهم تر است تا حرف. کاش در آینده به تیم مدیریتی میلان بپیوندی تا ما صورت خاص تو را همیشه در میلانلو و در کنار بقیه اسطوره ها همیشه ببینیم. خود را برای سرمربیگری هم آمده کن که دنیای مربیگری فقط زلاتان را کم دارد!
شاید دلایل دیگری همچون افزایش کیفیت بازیکنان هم وجود داشته باشد اما این 5 دلیل عمده بخش امید بخش و روحیه بخش به میلان است. البته در ابتدای همین مقاله بیان شد امید بدون تلاش مانند سم، دردناک تر و کشنده تر از خود زخم است.
شاید انتهای سال دیگه سال بازگشت باشد و ما درپی قدرت پیداکردن. شاید انتهای سال پیش رو به مانند همیشه باشد و ما باز هم شکست بخوریم. البته شکست در سال جاری زمان قدرت گرفتن میلان را دو برابر خواهد کرد. زیرا میلان در امسال ریسک های بسیاری را در خود متحمل کرده است. خرج هایی که در آینده شاید یقه میلان را بگیرند! کاش فر پلی نبود تا دست همه تیم ها باز تر بود. لعنت به باعث بانی این قانون...
کاش سال قدرت گرفتن میلان با کلید خوردن پروژه ورزشگاه جدید همراه شود. همه این اتفاقات خوب در همین یک سال جا گرفته اند!
به نظر شما امسال سال بازگشت نیست؟ تمام مشاهدات بیان می کنند که امسال همین سال است. خود خودش است!
ولی اگر نباشد شاهد افول وحشتناک میلان خواهد. امسال سال بقا خواهد بود!
بهار در راه است...