>جایی برای پیرمردها نیست بهترین فیلم برادران کوئن است.این فیلم دارای عناصر تریلر و تعقیب و گریز است و اساسا مطالعه ای درباره ی شخصیت هاست و نشان می دهد که چطور مردم با مردی بسیار بد، شیطان صفت و بی احساس روبرو می شوند.
>فیلم از یک آپارتمان آغاز می شود. صدای " تامی لی جونز " را می شنویم که توضیح می دهد پسر نوجوانی دوست دختر ۱۴ ساله خود را از روی احساس و علاقه شدید کشته است : ” ولی او به من گفت که از روی علاقه بیش از حد نبود او گفت که می خواسته کسی را بکشد که برای همیشه در خاطرش می ماند و گفت که اگر اجازه بدهد که به بیرون بروم دوباره یکی نفر دیگر را می کشد. او گفت که به شدت افسرده و ناامید است. او فقط برای 15 دقیقه آنجا بوده است.
این کلمه ها به نظر می رسد که کلمه به کلمه از روی رمان " جایی برای پیرمردها نیست " به داخل فیلم آورده شده است ، اثری که توسط کورماک مک کارتی نوشته شده است. ولی بعدا فهمیدم که آن کلمات بطور کامل اینطور نیستند. وقتی که دی وی دی فیلم را گرفتم به این جملات چندین بار گوش خواهم داد. جونز آن را با ظرافت صدایش و احساسات درگیر کننده ی فوق العاده ای به ما ارائه می کند ، و این ظرافت را در سرتاسر فیلم وجود دارد ، که راجع به مردی کاملا شیطان صفت است و مخاطب متعجب می کند که چگونه ممکن است چنین موجود بی رحمی وجود داشته باشد.
این مرد شیطان صفت آنتوان شیگور نام دارد. نمی دانم چطور اسم خانوادگی اش تلفظ می شود.مانند بسیاری از کلماتی که مک کارتی در شاهکارش " کفش ساز " از آنها استفاده می کند. مهم این نیست که آن نامها چه معنی دارند یا چطور تلفظ می شوند. شیگور (خاویر باردم) مردی بلندقد و بیکار با موهای سیاه و لبخندی وحشتناک است که در تگزاس گشت می زند و با کپسولی هوای فشرده و یک سلاح بیهوش کننده مردم را می کشد.
شیگور یکی از رشته های فیلم نامه ی پیچیده ی این فیلم است.کلانتر اد تام بل (تامی لی جونز) یکی دیگر از آن آدم هاست نفر سوم لیولین ماس(جاش برولین) است، مردی فقیر که با همسرش در یک واگن زندگی می کنند. یک روز که در در صحرا در حال شکار بوده ، با یک صحنه مواجه می شود ، معامله ی مواد در بیابان بهم خورده ، همه کشته می شوند حتی به سگ ها هم رحم نمی کنند. آنها در پشت یک وانت مواد را پیدا می کنند. بعد می فهمند که چیزی را فراموش کرده اند. پول. او کیف پر از پول را کنار مردی که در حال مردن آن را تا کنار یک درخت برده بود پیدا می کند.
در طرح اصلی فیلم ، ماس تلاش می کند تا آن 2 میلیون دلار را از آن خود کند ، شیگور می خواهد پول را از او بگیرد و کلانتر بل به دنبال جلوگیری از کشتار بی رحمانه ی شیگور است. ما همچنین زنی بچه صفت به نام کارلا جین (کلی مک دونالد) یک شکارچی از خود راضی به نام کارسون ولز (وودی هارسون) و یک تاجررا ملاقات می کنیم.
جایی برای پیرمردها نیست بهترین فیلم برادران کوئن است.این فیلم دارای عناصر تریلر و تعقیب و گریز است و اساسا مطالعه ای درباره ی شخصیت هاست و نشان می دهد که چطور مردم با مردی بسیار بد، شیطان صفت و بی احساس روبرو می شوند.شیگور مردی بسیار خطرناک است و بعضی وقتها مسخره هم به نظر می رسد. شکار چی از خود راضی می گوید “او قوانین خودش را دارد”
صحنه ی دیگری از فیلم که یکی از بهترین دیالوگ ها بین فیلم های سال را دارد این است که شیگور داخل یک پمپ بنزین در منطقه ای متروکه می شود و با پیرمردی شروع به صحبت می کند.آنها دارند درباره اینکه آیا شیگور او را می کشد یا نه صحبت می کنند، شیگور مغزش را کاملا به هم میریزد، بدون اینکه بگوید که چرا دارد این کار را می کند. او از مرد می پرسد که سکه ای را بالا بیندازد. با دقت گوش کن که چه دارند می گویند ، چطور صحبت می کنند ، تو آن دیالوگ های ماهرانه را تحسین می کنی بخاطر اینکه آنها از طرف برادران کوئن هستند نه مک کارتی.
نگه داشتن دو میلیون دلار از به دست آوردن آن آسانتر است.ماس سعی می کند آنها را در هتل های گمنام مخفی کند. صحنه ها با زیرکی بسیار ساخته شده اند. ماس می تواند فرار کند ولی نمی تواند پنهان شود. شیگور همیشه او را پیدا می کند و رد پای او را مثل یک محکوم به اعدام دنبال می کند. او مانند یک تعقیب کننده در کابوس هیچ وقت عجله نمی کند.
در داخل کیف پول یک گیرنده وجود دارد ولی این گیرنده برای چیست؟اگر تمام معامله کننده ها در صحنه کشته شده اند حتی مردی که کیف را تا پای درخت حمل کرده بود شیگور چطور به آنجا وارد شد؟ من فکر می کنم که او معامله را جور کرده برنامه ریزی کرده بود که مواد را با سرمایه گذاری دو میلیون دلار به دست آورد و در آخر هم پولش را دوباره بگیرد.این که آنها همدیگر را بکشند و در آخر هم کیف پول توسط مردی تا پای درختی توسط یک غریبه برده می شود نقشه های او نبود.
این فیلم یک شاهکار از زمان، مکان، کاراکتر، قطعیت های غیراخلاقی، طبیعت انسان و سرنوشت است. عکاسی توسط راجر دیکنز ویرایش توسط کوئن ها موسیقی توسط کارتر بورول است. بسیاری از صحنه های فیلم به حدی بی عیب و نقص ساخته شده اند که شما می خواهید که آنها به سادگی همین طور ادامه یابند و کشش احساساتی که در هر صحنه وجود دارد شما را به صحنه ی بعدی جذب می کنند. همانطور که فیلم دیگر آنها (فارگو ) اینطور بود.
این نقد از راجرت ایبرت منتقد بزرگ امریکایی است