همه چیز از تراژدی سال ۸۱ شروع شد. تراکتور با اقتدار به لیگ یک سقوط کرد! این آغاز ماجراجویی ۷ ساله در تبعید بود. به شیخلاری و جوانها اعتماد کردیم، نشد. به واسیلی گوجای محبوب و سپس ارنست میدن دروپ معروف و با تجربه ها اعتماد کردیم، باز هم نشد. پیوس آمد. سال ۸۵ در هفته پایانی هما را بردیم و با تفاضل گل بهتر نسبت به هما به عنوان تیم دوم به پلی آف صعود کردیم؛ اما قانون نانوشته ای بود که چون با هما هم امتیاز هستیم باید دوباره در زمین بی طرف بازی کنیم. ما را سرگردان زنجان و کرج کردند و آخر سر انقدر خسته کردند تا در اصفهان به هما باختیم و حذف شدیم. سال ۸۶ در لیگ آزادگان اول شدیم و با وجود اینکه لیگ برتر ۱۸ تیمی شده و دو تیم اضافه شده بود، باز هم نشد. باز اسیر پلی آف و این بار شیرین فراز "فراز کمالوند" شدیم. ما قهرمان لیگ یک شدیم و در همان لیگ یک ماندیم! این بار خود کمالوند را آوردیم تا بالأخره صعود کردیم. بدون هیچ رانت و لابی. ۱۸ خرداد ۸۸، جشن صعود با گل امیر محبی. حالا ورزشگاه باغشمال برای ما کوچک شده بود و ظرفیت فقط ۲۵ هزار عاشق را داشت، این برای ما خیلی کم بود. بازیهای تراکتور به ورزشگاه ۷۰ هزار نفری منتقل شد؛ اما مصیبتی دیگر در راه بود. ورزشگاه یادگار امام تبریز در دل دره کوچکی قرار دارد که طبقه اول سکوی تماشاگران این ورزشگاه فاقد ستون بوده و بر روی صخره و کوه ساخته شده بود. رسیدن به آن نیاز به گذر از هفت خوانی داشت که تازه اگر برف هم می بارید، مسیر صعب العبوری می ساخت که فقط عاشقان تراکتور تحمل عبور از صخره ها و رسیدن به دره گرگها را به جان می خریدند. در تیر ماه سال ۹۲ پس از خداحافظی مهدی ثابتی از فوتبال، پیراهن شماره ۱۲ تیم به پاس قدردانی و تکریم عاشقان و به صورت سمبلیک به هواداران اهدا و برای همیشه بایگانی شد. تراکتور با داشتن چنین هوادارانی، همیشه با یک یار بیشتر مقابل حریفان خود بازی می کند. حال در این نوشته با هم نمایشهایی را مرور می کنیم که با هم خلق کردیم، عاشقانه هایی برای جاودانگی.
* نمایش فرهنگ آذربایجان
+ ۱۴ مهر ۱۳۸۸ ؛ لیگ ۹ ، تراکتور - سایپا
+ ۴ خرداد ۱۳۹۵ ؛ لیگ قهرمانان ، تراکتور - النصر
+ ۱۰ آبان ۱۳۹۸ ؛ لیگ ۱۹ ، تراکتور - استقلال
- این بازی تنها باخت خانگی تراکتور در اولین فصل حضور در لیگ برتر پس از ۷ سال تبعید بود. ابتدا محمد ابراهیمی تراکتور را پیش انداخت؛ اما در نیمه دوم سایپا دو گل زد و بازی را برد. نتیجه ای که شاید خیلی ها یادشان نیست؛ اما در بازی با سایپا در تبریز اتفاقی افتاد که سرآغاز فصل جدیدی برای تماشاگران تبریز بوده و الگوی تمامی تیمها شد. با اتمام بازی ۴۰ هزار تماشاگر تراکتور با جمله عیبی یوخ تیمشان را تشویق می کردند؛ این اولین باری بود که هواداران تراکتور عیبی یوخ گویان از بازیکنان خود حمایت می کردند. فرهنگی غنی که در فوتبال پر از فحاشی ما نهادینه شد. از دیگر بازیهای مهمی که با شعار حمایتی عیبی یوخ تراکتوری در اذهان عمومی باقی مانده، یکی بازی با النصر در لیگ قهرمانان آسیا بود که تراکتور در حالی که ۴ بر یک بازی رفت را باخته بود، بازی برگشت را ۳ بر یک برد و تا آخرین ثانیه ها فرصت جبران داشت، اما حذفی غرور انگیز داشت؛ و دیگری ده ماه پیش و بازی با استقلال بود که با وجود شکست سنگین ۴ بر ۲ مقابل استقلال، هواداران ایستاده تیم را تشویق کردند و مزد این محبتها را در بازی هفته گذشته و قهرمانی برابر استقلال گرفتند.
* خلق درامهای حماسی
+ ۲۶ دی ۱۳۸۸ ؛ لیگ ۹ ، استقلال - تراکتور
+ ۲ بهمن ۱۳۸۸ ؛ لیگ ۹ ، تراکتور - فجر سپاسی
- استقلال در ورزشگاه آزادی میزبان تراکتور بود. بیش از ۸۰ هزار نفر از این بازی استقبال کردند. نه بازی پر گل و نه گل چهل متری مهرداد پولادی چیزهایی نیست که این بازی را در یادها نگه داشتند؛ ۴۵ هزار هوادار تراکتور در مقابل ۳۵ هزار هوادار استقلال، گویی تراکتوری ها از استقلال در ورزشگاه آزادی میزبانی می کردند. تازه رئیس سازمان لیگ می گفت به تراکتوری ها گفته بودیم که فقط ۱۰ درصد ظرفیت ورزشگاه را در اختیار آنها قرار می دهیم، و گرنه بیش از اینها می آمدند. چند روز گذشت. دوشنبه شب وقتی در نظرسنجی برنامه ۹۰ تیم تراکتور بعد از تیمهای پرسپولیس و استقلال تهران سومین تیم پرطرفدار کشور شد، تماشاگران به نتیجه این نظرسنجی اعتراض کرده و به صورت خودجوش در نخستین بازی خانگی تراکتور در ورزشگاه یادگار امام حضور یافتند. استقبال از این بازی به حدی بود که حتی کوههای مشرف به ورزشگاه نیز مملو از تماشاگر بود. این بیشترین میزان حضور تماشاگر در بازی تراکتور بود که بیش از ۱۰۰ هزار نفر تخمین زده شده بود. در آن زمان چون هنوز در ورزشگاه، صندلی نصب نشده بود حضور این رقم در ورزشگاه به صورت فشرده ممکن بود. رکوردی که دیگر به نظر میرسد هیچگاه شکسته نشود. حضور هواداران در خطرناکترین جاهای ممکن و حتی در تپه های بیرون و روی اسکوربورد و نورافکن های ورزشگاه و حتی جایگاه بدون امکانات خبرنگاران جای سوزن انداختن را باقی نگذاشته بود. بازیهای تراکتور با پرسپولیس و استقلال در این فصل، اولین بار بود که تعداد تماشاگر یک تیم شهرستانی از هواداران سرخابی پایتخت در ورزشگاه آزادی بیشتر بود. همه از برد فوتبال ایران می گفتند، بعدها مدیران سرخابیها اعتراض کردند و از مسئولان برگزاری بازیها خواستند که قانون ۹۰ به ۱۰ را اجرایی کنند؛ هر چند این قانون در شهرستانها توسط خودشان نادیده گرفته می شود.
* عزاداری تاریخی
+ ۲۹ مرداد ۱۳۹۱ ؛ لیگ ۱۲ ، تراکتور - صنعت نفت
+ ۱۰ آذر ۱۳۹۵ ؛ لیگ ۱۶ ، تراکتور - پدیده
- تراکتور در تبریز با نفت آبادان بازی داشت. شاید کسی برد ۳ بر ۲ برابر نفت که با گل ثانیه های پایانی فرزاد حاتمی به دست آمد را یادش نباشد؛ اما کمتر کسی است که تماشاگران سوگوار را فراموش کند. زلزله ای مهیب اهر، هریس و ورزقان را لرزانده بود و تعدادی از هم وطنانمان جانشان را از دست داده بودند؛ و این حادثه نزدیک ۵۵ هزار هوادار ورزشگاه سهند را سیاهپوش کرده بود. روزی که تمام ورزشگاه سیاهپوش شدند، پرچمهای سرخ رنگ تراکتور جایشان را به پرچمهای مشکی داده بود؛ حتی بادکنکهاشان هم مشکی بود. تراکتور برد و این برد در گذر زمان به فراموشی سپرده شد؛ ولی آنچه که در یاد ماند مردمان با اصالتی بودند که هم وطنان خود را فراموش نکردند و به عزاداری برای عزیزان از دست رفته آنها پرداختند؛ حتی در قامت هوارار فوتبال. این اتفاق در سال ۹۵ هم در بازی تراکتور با پدیده تکرار شد. در آن بازی پیراهن تراکتور هم به احترام درگذشتگان حادثه قطار تبریز - مشهد، مشکی شد. جالب اینجاست که در این بازی هم فرزاد حاتمی گل زد.
* یک داستان عاشقانه
+ ۲۲ آذر ۱۳۹۲ ؛ لیگ ۱۳ ، تراکتور - ذوب آهن
- ۳۵ سانتی متر برف روی چمن ورزشگاه یادگار امام برگزاری بازی را با مشکل مواجه کرده بود و احتمال لغو بازی وجود داشت؛ هوای تبریز با اینکه سردتر از چند روز قبل بود، اما بارش برف از صبح روز بازی قطع شده و هوا صاف بود. اما هواداران تراکتور، خودجوش وارد زمین شدند و به کمک مسئولان برگزاری بازی شتافتند. شروع به برف روبی کردند تا بازی تیم محبوبشان را به نظاره بنشینند. حتی گوینده ورزشگاه هم از هوادارانی که خسته شده بودند می خواست تا جای خود را با هواداران تازه نفس عوض کنند. بازی قرار بود رأس ساعت ۱۵ برگزار شود که با نیم ساعت تأخیر آغاز شد. آن بازی با تساوی ۲ بر ۲ تراکتور و ذوب آهن به پایان رسید. شاید کسی یادش نیست که حبیب گردانی هم به ذوب آهن گل زد، هم به تراکتور! یا پنالتی کیانی را؛ اما آنچه که از آن بازی در خاطره ها ماند هوادارانی است که گرمابخش سرمای طاقت فرسای تبریز بودند. مزد این محبتها قهرمانی جام حذفی بود که دو ماه بعد اتفاق افتاد.
این گزارش کوتاه برسد به دست بعضی هایی که شاید این عاشقانه ها را ندیدند و از آنانی بما فخر می فروشند که در فرودگاه و جلوی درب باشگاه و هر جا که بتوانند فحاشی شان کنند. قدر زر زرگر بداند، قدر گوهر گوهری.