مطلب ارسالی کاربران
داستان هشت تیرکش پارت 2 (در صورت حذف پست به استا مراجعه کنید)
#هشت_تیرکش:قسمت دوم
کشاورز جقی وقتی کیرفهم شد مقاومت در برابر هشت تیرکش بی فایده است هر روز اتوماتیک با وازلین و روغن چرب میکرد.
بالاخره خبر به گوش نوه کشاورز رسید. نوه کشاورز کیون کن نامدار عالم بود با رنکینگ یک گایش گری و مجهز به آلت قطور و همچنین فنون رزمی ای که از استادان دودول برنجی کشورهای شرق آسیا آموخته بود. نوه کشاورز هنگام گایش اسبش از شنیدن تجاوز بی امان به پدربزرگ آهی هم از ناراحتی و هم از لذت گاییدن کشید. از گایش اسب دست کشید و سوار بر اسب روانه مزرعه پدربزرگش شد.او به پدربزرگش دلداری داد که فردا روزیست که هشت تیرکش مزه آب آلت مارا خواهد چشید.
زمان موعود فرا رسید. نوه کشاورز با دیدن هشت تیرکش مثل خر عربده کشید به گونه ای که تا حالا کسی این چنین عربده نزده بود. فریادش گوش آسمان را کر کرد و لباس های هشت تیرکش را نیز از تنش پراند. او با تمام توان هشت تیرکش لخت شده را به زمین زد و آلت قطور و سیاه خود را برای گاییدن از غلاف بیرون کشید. ولی هشت تیرکش به او خندید و از جایش برخاست. نوه کشاورز شات آپ فاک آف گویان دوباره به هشت تیرکش قصد حمله میکند ولی هشت تیرکش کیر او را میگیرد و مانند پنکه سقفی او را بالای سرش میچرخاند و مانند هلیکوپتر به هوا می رود و در مزرعه فرود می آید. کشاورز برای هشت تیرکش ساک پر تف میزند و سپس هشت تیرکش جوری نوه کشاورز را مورد گایش بی امان قرار می دهد که برای اولین بار از جنس مذکر بچه به دنیا می آورند.
بگایی ای که در قسمت بعد خواهیم داشت:شهردار با هشت تیرکش وارد مذاکره ای به نام برگام(برنامه گایش مشترک) خواهد شد.
آیا مذاکرات نتیجه خواهد داد؟؟