تربیت محمد فاتح
در نتیجه مجالست و همنشینی با علما، محبت اسلام و مسلمین و عمل به قرآن و سنت،جوانی با 22 سال سن،با نام محمد فرزند مراد معروف به ابوالخیرات و مشهور به فاتح بعد از فوت پدرش قدرت را بدست گرفت وحدود ۳۰ سال باعزّت حکومت کرد.
محمد فردی شجاع،دانشمند،جغرافیدان ومُسَلَّط به علوم نظامی وبه زبانهای ترکی،عربی،فارسی و یونانی سخن می گفت: واز نظر هنری فردی با زوق و در ساخت مساجد از بهترین هنرمندان یونانی وایتالیائی استفاده می کرد و بعد از ۳ دهه خدمت صادقانه وباعزّت و معنویت دارفانی را وداع گفت .
آمادگی برای فتح قسطنطنیه
سلطان محمد فاتح تلاش های زیادی به خاطر برنامه ریزی برای فتح قسطنطنیه و تقویت لشکر با نیروی انسانی کرد، به طوری که تعداد نیروهای لشکرش به 250هزار نفر می رسید او همچنین عنایت ویژه ای به تمرینات و فنون مختلف جنگی داشت و توانست لشکرش را با اسلحه هایی بسیار پیشرفته مسلح کند. از طرف دیگر سعی داشت با بیان تعریف و ثنای رسول اکرم ﴿صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَسَلَّم﴾ برای لشکر فاتح قسطنطنیه و کاشتن نهال جهاد و از خودگذشتگی در قلب سربازان، آنها را هم از لحاظ معنوی در آمادگی کامل قرار دهد و هم از لحاظ تاکتیک جنگی.
راهکارهای سلطان برای فتح قسطنطنیه
1- ساخت قلعه با ارتفاع 83 متر برداشت.
2- ساخت سلاح جنگی: ازجمله این سلاحها توپ بود که اهمیت زیادی نزد سلطان داشت، به طوری که مهندس ماهری به نام "اوربان" را که مهارت خاصی در ساخت توپ داشت، استخدام کرد و تمام مایحتاج او را مهیا نمود. مهندس اوربان توانست توپهای زیادی درست کند، منجمله توپ مشهور سلطان که وزنش به صدها تُن می رسید.
3- تربیت جنگجویان : محمد فاتح قسطنطنیه را از خشکی با 250هزار جنگجو و از دریا با 420 قایق جنگی محاصره کرد. رعب و وحشت بر مردم شهر سایه افکند زیرا آنها فقط 5 هزار نیروی دفاعی داشتند که بیشترشان نیز نیروهای بیگانه بودند.
سلطان ابتدا لشکریان خود را که نزدیک به 250هزار نفر بودند جمع کرد و در نطقی آتشین با بیان فضایل جهاد به ترغیب و تشویق سربازان و طلب نصر و یاری از خداوند و آرزوی شهادت در راهش پرداخت. او همچنین احادیثی را که به فتح قسطنطنیه توسط مسلمانان و فضیلت لشکر فاتح وارد شده بود، یادآور شد.
سربازان شروع به گفتن تکبیر و تهلیل کردند و دست به دعا برداشتند و از طرف دیگر علما نیز با منتشر شدن در صفوف مسلمین و تبلیغ و تشویق آنها جهت اعتلا و بالا بردن روح و انگیزه جهادی باعث شده بودند تا هر سرباز مشتاقانه منتظر معرکه نبرد باشد.
4- تنظیم گارد ویژه : این گروه بدون ترس برای مرگ سینه سپر می کردند.
5- ایجاد سوراخ در دیوار: با این کار سربازان به سرعت شروع به داخل شدن در شهر کردند.
6- عبور کشتی های جنگی از خشکی:خداوند به سلطان محمد فاتح راهکاری الهام کرد که توانست کشتی های خود را بدون درگیری با رومی ها از موانع گذرانده و به تنگه برساند؛ سلطان به همراهی کارشناسان دیگر، پروژه مذکور را مورد تحقیق و بررسی قرار دادند و تمام نیازهای مورد نظر و مسیر سه مایلی خشکی را نیز در نظر گرفتند و بعد از پژوهش و کنکاش های زیاد و برنامه ریزی های دقیق و با تشویق متخصصین، عملیات بدون اینکه دشمن آگاه شود با صاف کردن راه آغاز شد و مقادیر زیادی چوب و روغن نیز تهیه شد.
بعد از تهیه مواد لازم برای اجرای عملیات سلطان دستور داد تا سربازان رومی را در تنگه القرن الذهبی به بهانه عبور مشغول کنند و خود نیز مشغول قرار دادن الوارهای چوبی در راه مهیا شده قبلی و لغزنده کردن چوبها با روغن شد و بالاخره با استفاده از غفلت دشمن، مسلمانان توانستند کشتی ها را بر روی چوب از بسفور تا خشکی با پیمودن سه مایل و رسیدن به نقطه امن در تنگه القرن الذهبی سنگر بیندازند. بدین ترتیب آنها توانستند تعداد 70 کشتی را به روشی که قبل از سلطان به فکر کسی خطور نکرده بود به تنگه برسانند.( مایل زمینی 1609 متر و مایل دریایی 1852 متر می باشد.)
7- کندن تونلهای عمیقی برای رسیدن به داخل شهر: جهت نفوذ به داخل شهر شروع به حفر تونل کردند که در نتیجه، این کار صدایی در داخل زمین ایجاد کرده بود که ساکنین شهر و حتی شخص پادشاه با شنیدن آن متعجب و در رعب و وحشت به سر می بردند.
8-ساختن قلعه بزرگی از چوب با سه طبقه مجزّا: این قلعه، که ارتفاع آن از دیوار مانع بزرگتر بود و جهت جلوگیری از سوختن آن توسط پارچه های خیس شده پوشیده شده بود و هر طبقه آن مملو از نیروی جنگی و سرباز بود، کمک کرد تا آنها بتوانند به راحتی هر کسی را که بر بالای حصار بود مورد هدف قرار دهند.
فتح قسطنطنیه
سلطان محمد فاتح، دستور داد تا سربازان به دعا و زاری و تقرب به خداوند مشغول شوند تا خداوند کار فتح قسطنطنیه را آسان کند. خودش نیز در همان روز به بررسی حصارهای شهر و وضعیت هجوم و حالات مدافعین شهر پرداخت.
قبل از شروع درگیری باران کمی شروع به باریدن کرد که باعث خوشحالی لشکر مسلمین شد و علما آنها را به یاد معرکه بَدر و بارانی که بارید آوردند، اما رومی ها گمان می کردند که شاید باران شدیدتر شود و بتواند مانع مجاهدین شود، ولی چنین اتفاقی نیفتاد.
با صدور دستور حمله، صدای تکبیر مسلمانان، در حالی که به طرف دیوارها می شتافتند، به آسمانها بلند شد و ترس بر ساکنین شهر مستولی گشت، به طوری که ناقوس های کلیساها را به صدا درآوردند.
حمله از دریا و خشکی به طورمنظم و برنامه ریزی شده انجام گرفت،و سربازان اسلام توانستند با سرنگون کردن مدافعین رومی بر تعدادی از برجها استیلا پیدا کنند و پرچم پیروزی را بر بلندای آنها به اهتزاز درآورند.
امپراطور بیزانس وقتی پرچمهای به اهتزاز درآمده را بر بالای قلعه های شهر دید، فهمید که دیگر دفاع بی فایده است و برای اینکه شناخته نشود لباسهای پادشاهی خود را بیرون کرد و از اسب خود پیاده شده و در درگیری با مسلمین کشته شد.
خبر کشته شدن پادشاه رومی باعث بالا رفتن روحیه مجاهدین و ایجاد تزلزل در صفوف رومی ها شد و باعث شد تا مدافعین پا به فرار بگذارند و کار فتح قسنطنیه به اتمام برسد.
ظهر همان روز، سلطان در وسط شهر در حالی که سربازانش گرداگرد او جمع شده بودند، به ایراد سخنرانی پرداخت و به آنها فتحی را که رَسول الله﴿صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَسَلَّم﴾ خبر آن را داده بود تبریک گفت و دستور داد تا با مردم با نرمی برخورد کنند و آنها را از کشتن مردم به شدت برحذر داشت. سپس از مرکب خود پیاده شد و از روی تواضع و برای به جا آوردن شکر و سپاس الهی، بر زمین سجده کرد.
سپس در حالی که مردم زیادی از جمله کشیشهای مسیحی در آنجا حضور داشتند، به طرف کلیسا روانه شد. وقتی سلطان به دروازه کلیسا نزدیک شد مسیحیان ترسیده و پا به فرار گذاشتند، سلطان از کشیش خواست مردم را به آرامش و برگشتن به خانه هایشان دعوت دهد.
بعضی از کشیش ها در زیرزمین کلیسا مخفی بودند. وقتی گذشت و بخشش سلطان را دیدند از زیرزمین خارج شده و اسلام آوردن خود را اعلام کردند.
سلطان محمد فاتح، پس از فتح قسطنطنیه، به نصرانیها آزادی کامل در برگزاری مراسم دینی داد.
بدین ترتیب سلطان محمد فاتح توانست با توکل بر خدا و عزم و اراده قوی و اصرار بر اینکه بتواند همان شخصی باشد که رَسول الله﴿صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَسَلَّم﴾ به آن اشاره کرده بود، به پیروزی دست یافت.
سلطان محمد در تربیت افراد جامعه نقش مهم واساسی داشت وبخصوص برای خانواده وفرزندانش و به ویژه فرزند ارشدش که بعد از پدر جانشینش شد وصیتی کرده است که از آن تاریخ تا به امروز مورد توجه بزرگان تربیت وتعلیم واخلاق است که به چند نکته از آن وصیت نامه اشاره می کنیم:
۱- ای فرزندم در زندگی عادل وصالح و به رحم باش. با رعیت خوش برخورد باش بدون در نظر گرفتن ملیت ونژاد ومذهب .
۲- در ترویج ونشر دین جدی وکوشا باش این امر وظیفه هر حاکم ومسئول و پادشاهی است.
۳- در پست های دولتی افراد بی دین وبی کفایت ومنحرف وضعیف العقیده را بکارنگیر.
۴- با بدعت وبدعت گذاران و اهل خرافت بشدت مبارزه کن وهرگز با آنان هم جلیس مباش .
۵- علما ء وبزرگان دین واهل علم را اکرام کن . علماء دین از هرکجای دنیا به دیارما آمدند آنان را احترام کن واز حیث مادی ومعنوی مورد تفقد(دلجویی کردن) قرارده .
۶- از بیت المال حراست کن ومراقب بیتالمال باش به اموال وثروت هیچ کسی دست دراز مکن.
۷- مال ، مقام ، ثروت وقدرت شما را فریب ندهد و از راهی که خلاف شرع باشد هرگز حرکت مکن واز دین دفاع کن چون دین هدف ما وهدایت وتربیت مردم برنامه ماست وما با این نیت پیروز شدهایم.
۸- هرگز اموال بیت المال را در مسیر تشویق هنر مبتذل ورقص و ترانه و لهو و لعب هزینه مکن تقویت هنر مبتذل منتهی به فساد است وفساد منتهی به خراب شدن جامعه
حدیث پیامبر اکرمﷺدر این مورد:
لَتُفْتَحَنَ الْقُسْطَنْطِينِيَّةُ، فَلَنِعْمَ الْأَمِيرُ أَمِيرُهَا، وَلَنِعْمَ الْجَيْشُ ذَلِكَ الْجَيْشُ». «بیشک قسطنطنیه فتح خواهد شد، پس چه نیکو امیری است آن امیر(امیر فاتح) و چه نیکو سپاهی است آن سپاه».
منابع حدیث:
مسند احمد، ج4، ص335، ح18977
التاريخ الكبير، البخاري، ج2، ص81
المستدرک علی الصحیحین، الحاکم النیسابوری، ج4، ص468، ح8300(هذا حديث صحيح الإسناد و لم يخرجاه. تعليق الذهبي قي التلخيص : صحيح).
منبع:خلاصه شده از مقالاتی دراینترنت (دکترصلابی- عبدالعزیر العمیری - محمد فريد)