پخش زنده تلویزیونی فوتبال، در تمام دنیا مجموعه ای است از تصویربرداری، کارگردانی، ارسال سیگنال، دریافت و پخش سیگنال و گزارش بازی. در پخش فوتبال خارجی به لطف اجنبی ها فقط دو مورد آخر دست خودمان را می بوسد. پس در ظاهر نباید کار سختی داشته باشیم اما گویا در همان دو مورد هم مشکلاتی وجود دارد.
مورد یکی مانده به آخر که حسابی جای بحث دارد و خود حدیث مفصلی است، چرا که مهم ترین صحنه بازی تاریخی و حساس پرسپولیس و السد در لیگ قهرمانان آسیا به طور کامل پخش نمی شود! اما فی المجلس مجال پرداختن به آن نیست.
از آن که بگذریم می رسیم به بحث گزارشگری و رپورتاژ که اتفاقا موضوع بحث ماست. مسابقه ای که رک و بی تعارف گزارشگرش انگار در جهانی دیگر سیر می کرد! از تلفظ ها گرفته تا اخبار و عملکرد بازیکن ها، همه و همه غلط اندر غلط بودند.
پیشتر که صدا و سیما نشان داده خیلی راحت گزارشگران با سابقه اش را کنار می گذارد باید ببینیم در این مورد چه تصمیمی می گیرد.
خیلی اوقات انجام وظایفمان به نحو احسن آنقدر ها هم سخت نیست، گاهی مقداری علاقه، مقداری مطالعه و یا حتی مقداری تقلب می تواند ما را به مقصود مورد نظر برساند اما انگار مدتی است که هیچ کس نمیخواهد کارش را درست انجام دهد؛ انگار همه ما یک جور به خراب کردن کار اعتیاد پیدا کرده ایم!
به ذکر برخی از اشتباهات گزارشگر بازی تاتنهام و چلسی می پردازیم:
بخش اول: نام ها و اسامی
گاهی اوقات کلمات آنطور که ما دوست داریم خوانده نمی شوند. گاهی اوقات با یک سرچ ساده و یا اندکی تقلب از روی دست همتایان خارجی می توان به تلفظ درست آن ها رسید! اما افسوس همانطور که بالاتر گفتیم انگار نمی خواهیم وظایفمان را به درستی انجام دهیم.
از اشتباهاتی همچون آزپلیکوئتا خواندن آریزابالاگا که بگذریم می رسیم به مواردی که گزارشگر باید از آن ها اطلاعات داشته باشد.
۱. پیر امیل هویبرگ هافبک دانمارکی تاتنهام که خیلی راحت میتوان او را "هویبرگ" صدا زد، هرگز فکر نمی کرد که در دوردست ها کسی او را "هوجبرگ" بخواند! باور کنید خود دانمارکی ها هم اینقدر سخت نمی گیرند!...
۲. استیون برخواین هلندی چرا باید برگ وین تلفظ شود؟!
۳. چه اصراری بر گفتن نام کامل توبی آلدروایرلد است وقتی به خوبی نام کامل آن را نمی توانیم تلفظ کنیم؟ گاهی تلفظ نکردن بهتر از اشتباه تلفظ کردن است! توبی خالی بگوییم جای دوری نمی رود. از "دائیر" نامیدن دیگر بازیکن خط دفاعی تاتنهام هم صرف نظر می کنیم.
بخش دوم: اطلاعات گزارشگر
خیلی اوقات لازم نیست در مورد چیزی که به درستی در مورد آن مطالعه نکردیم، اظهار نظر کنیم!
۱. میسون مانت خودش هم نمی داند که چه کار حاشیه ای انجام داده که هر بار توپ به او می رسد، گزارشگر بازی به آن اشاره می کند! تنها فرضیه ای که صاحبان خرد در این زمینه مطرح می کنند شباهت نام میسون مانت و میسون گرینوود است که اتفاقا باید به سبک آقای جواد خیابانی باید به این گزارشگر گفت این میسون مانت با آن میسون گرینوود هیچ نسبتی ندارد!
۲. لوکاس مورا هرگز فکر نمی کرد روزی جلوی منچسترسیتی بتواند هت تریک کند، اما گزارشگر بازی از جهان موازی به او می گوید که تو در مقابل منچسترسیتی هت تریک کرده ای! متاسفانه این بار تشابه اسمی میان نام آژاکس و منچسترسیتی وجود ندارد تا آقا جواد خیابانی این مورد را هم ختم به خیر کند!
۳. خیلی اوقات پی بردن به شماره های درست بازیکنان با توجه به اینکه اطلاعات آن در همه جا منتشر می شود از ندانستن آن راحت تر است اما نمی دانیم چرا گزارشگر بازی دیشب، اندومبله بازیکن فرانسوی تاتنهام را نادیده می گرفت و به جایش هموطنش سیسوکو رو دو بار دو بار صدا می کرد. حتی گزارشگر در مواردی پا را فراتر می گذاشت و برخواین را هم وارد این مثلث عشقی می کرد تا کلاً اسامی غلط اندر غلط ذکر شوند.
بخش سوم: آگاهی محیطی گزارشگر نسبت به وقایع
گزارشگر باید وقایع را هر آن طور که هست گزارش کند نه براساس آن پیش فرض های ذهنی بعضا غلطی که از اشخاص دارد.
۱. در دقیقه ۷۷ دیدار چلسی و تاتنهام اریک دایر بازیکن تیم فوتبال تاتنهام به دستشویی می رود! مورینیو متعجب به دنبال بازیکن مهم خط دفاعی خود می رود تا هرچه زودتر او را به بازی برگرداند اما این موضوع را گزارشگر بازی، قهر مورینیو می بیند و خطبه ها در نقد و نکوهش او می گوید. در این بین پای فیروز کریمی مربی داخلی را هم وسط می کشد. شاید اگر اینترنت وجود نداشت، مخاطبانی که به این گزارشگر اعتماد کردند، هیچگاه متوجه اصل ماجرا نمی شدند چرا که گزارشگر حتی مجال فکر کردن و نگاه کردن در این مورد را به مخاطب نداد و از همان ابتدا یک طرفه به قاضی رفت و حکم را هم صادر کرد و مربی تاتنهام را هم قصاص قبل از جنایت کرد!
۲. در هنگام پایان بازی طوری آقای گزارشگر بازی را گزارش می کرد که گویی بازی به ۱۲۰ دقیقه می رود. هیچ علامتی از مطالعه در مورد بازی در گزارش آقای گزارشگر دیده نمی شد. اطلاعات جانبی معمول پیشکش، حداقل این را که باید ذکر می کردید!
۳. در حالی که در ضربات پنالتی اکثر بازیکان توپ را به سمت چپ زدند، گزارشگر بازی معتقد بود آن سمت، سمت راست است و بعدا با ذکر سمت راست دروازه بان این مورد را اصلاح کرد اما بهتر نیست خیلی اوقات به جای پیچیده کردن ماجرا یک بار اشتباه خودمان را بپذیریم و قال قضیه را بکنیم؟
بخش چهارم: حدس های نابه جا
مسلما هیچ کس بهتر از سرمربی یک تیم از شرایط داخلی یک تیم با خبر نیست به جز گزارشگر!... تیم تاتنهام مدتی است که از سمت راست خود و سمت چپ حریف حمله می کند. امرسون پالمیری دفاع چپ ذخیره تیم فوتبال چلسی به لب خط می آید، کارگردان تلویزیونی مدام بن چیلول مدافع چپ چلسی که اتفاقا تازه هم از بند مصدومیت درآمده را نشان می دهد. برهمگان واضح است که فرانک لمپارد می خواهد دفاع چپ ۵۰ میلیون یورویی جدیدش را حفظ کند و بازیکن تازه نفسی هم به آن ناحیه بفرستد اما انگار گزارشگر بازی نمی خواهد که این اتفاق رخ دهد و مدام می گوید مربی چلسی سناریوی دیگری دارد! سناریویی که حتی روح لمپارد هم از آن خبر ندارد.
همه این ها را گفتیم بلکه هم تلنگری باشد به گزارشگری که اتفاقا به لحاظ داشتن صدای مناسب دارای توانمندی خدادادی است (اما مادامی که این توانمندی با تخصص ترکیب نشود باز هم همین آش است و همین کاسه) و هم یادآوری باشد برای مدیران بلند پایه رسانه ملی که اندکی بیشتر به کیفیت محتواهای پخش شده از شبکه ها توجه کنند.