گرچه در سایهی لطف تو پریشان هستیم
ما بر آن عهد که بودیم کماکان هستیم
گر جوی نیز نماند ز عنایات شما
همچنان بر سر مهمانی این خوان هستیم
ما نه تنها به نسیم سحری میشکفیم
که شکوفاتر از این در شب طوفان هستیم
یوسف راه تو، مجنون تو، فرهاد توایم
گو به چاه آی و به کوه آی و بیابان، هستیم
ما که گرم از نفس روشن تابستانیم
حال در سردی شبهای زمستان هستیم
مصطفا محدثی خراسانی