دنیای فوتبال همیشه پر بوده از ستارگانی که ظهور کردن و درخشیدن و در یاد ها باقی موندن
اما در این میان بازیکنانی بودن که علی رقم داشتن پتانسیل بالا و استعداد آنگونه که باید و شاید فرصت درخشش پیدا نکردن
توی زندگی همه ما هم انسان هایی هستن که سرشار از استعدادن ولی توی زندگیشون به جایی نمی رسن و به اصطلاح قدر استعدادشونو نمی دونن
میشه از فوتبال درس گرفت و با دیدن افرادی که قدر خودشونو ندونستن به خودمون بیایم و برای رسیدن به هدفمون تلاش کنیم
امیدوارم تمام کسانی که این مطلبو می خونن به چیزایی که دوست دارن برسن که با تلاش هیچ چیزی غیر ممکن نیست
پ ن 1 : این لیست فقط شامل بازیکنان قرن بیست و یک است
پ ن 2 : بازیکنانی که هنوز برای درخشش جا دارن مثل دمبه و پیاتسا و رناتو سانچز یا بازیکنانی که به چین رفتن جز این لیست نیستن
10 بویان کرکیچ
بویان محصول آکادمی بارسلونا بود و اصلیتی صربستانی داره. او ابتدا در بارسای ب درخششش رو آغاز کرد و خیلی زود و در سن 17 سالگی به تیم اصلی بارسا رسید. بویان موفق شد در اولین بازیش برای بارسلونا در یک بازی دوستانه گلزنی کنه و خودشو بیشتر از قبل سر زبونا بندازه. درست زمانی که بارسلونای گوارديولا جهان رو مات و مبهوت نمایش مقتدرانش میکرد و لیونل مسی به عنوان یک فوق ستاره می درخشید به نظر میومد که یک مسی دیگه هم داره ظهور میکنه. کرکیچ تا سن 21 سالگی برای بارسا بازی کرد و در 102 مسابقه 26 گل به ثمر رسوند و با اینکه اغلب به عنوان یار تعویضی بازی میکرد اما مدتی فیکس تیمش هم شد. همه چیز برای درخشش او آماده اما اتفاقات برای بویان به بدترین شکل ممکن پیش رفت. او در سن 21 سالگی به رم پیوست و میشه گفت به نسبت سنش نمایش قابل قبولی هم داشت اما بحران بویان با پیوستن قرضی به میلان شروع شد. میلانی که روزهای بدی رو سپری میکرد باعث سقوط بویان هم شد. او به بارسلونا برگشت ولی هیچ بازی ای برای تیم سابقش انجام نداد. او سپس در تیم های آژاکس، ماینتس، استوک سیتی و آلاوز بازی کرد اما نسبت به کرکیچ 17 ساله هم بازیکن ضعیف تری بود. و اینگونه بود که بویان از سطح اول فوتبال دور شد.
9 سباستین دایسلر
این هافبک به عنوان یک استعداد اسم خودشو سر زبونا انداخت. او تمام ویژگی های لازم برای ستاره شدن را داشت. اما مصدومیت های پی در پی و پارگی رباط صلیبی، افسردگی و سرطان همه و همه دست به دست هم دادن تا این بازیکن از فوتبال فاصله بگیرد.
او در مونشن گلادباخ مطرح شد و تحسین همه رو بر انگیخت. به طوری که بکن بائر اونو بهترین بازیکن وقت آلمان نامید و به عقیده فولر او بازیکنی بود که 10 سال فوتبال آلمان رو بیمه می کرد. او به هرتا رفت و سپس به بایرن مونیخ پیوست. او در بایرن برای بار دوم از ناحیه زانو مصدومیت شدیدی رو تجربه کرد.
او با بیماری سرطان مبارزه کرد و سپس افسردگی گرفت و در نهایت در سن 27 سالگی از فوتبال خداحافظی کرد.
8 دنی ولبک
ولبک محصول آکادمی منچستر یونایتد بود و از سن کم خودشو به عنوان بازیکنی آینده دار معرفی کرد. در 18 سالگی به تیم اصلی رسید و دوسال در حضور ستاره های خط حمله منچستر نیمکت نشین بود. او 2 سال به صورت قرضی برای پرستون و ساندرلند بازی کرد و عملکرد درخشانی داشت تا اینکه دوباره به منچستر برگشت اما اینبار جایگاه ثابت تری نسبت به قبل داشت. ولبک جوان به تیم ملی دعوت شد و مدتی تبدیل به یکی از مهره های اصلی سه شیر ها شد. در منچستر مثل یک مهاجم پخته و کامل کار کرد و در نهایت در سن 24 سالگی به آرسنال رفت. نمایش های او در تیم های سابقش و تیم ملی انگلیس انتظارات رو از ولبک بسیار بالا برد. او در آرسنال ضعیف ظاهر شد و از تیم ملی کنار گذاشته شد و پس از 5 سال به واتفورد رفت.
او که زمانی در کنار ماچدا به عنوان ستارگان آینده منچستر ازشون یاد میشد به سرعت مسیر پسرفت رو طی کرد و محو شد
7 آنتونیو کاسانو
این مهاجم کوتاه قامت آتزوری فوتبالشو از باری شروع کرد و پس از یک سال به عنوان یک استعداد توسط رم خریداری شد. درخشش او در رم اونو بیشتر از قبل معروف کرد و طی 5 فصل حضورش در این تیم 118 بازی انجام داد و 39 گل به ثمر رساند. همه چیز برای ظهور یک مهاجم زهر دار در ایتالیا فراهم بود که یکباره به رئال مادرید منتقل شد و این شروع فروپاشی این جوان با استعداد بود. او در سال اولش در رئال معمولی ظاهر شد و به عنوان یار تعویضی 17بازی انجام داد و 1 گل هم به ثمر رساند.
اما فصل دوم حضورش در رئال اصلا خوشایند نبود. او فصل رو خوب شروع کرد و در سه بازیدوگل به ثمر رساند اما او به دلیل اختلافاتی که با کاپلو داشت تبدیل به یک نیمکت نشین شد. خود او بارها در مصاحبه هایش ابراز پشیمانی کرده و دلیل افتش رو لج بازی با کاپلو عنوان کرد. او به سمپدوزیا قرض داده شد و و عملکرد خوبش در ابنتدا باعث شد به صورت دائمی به این تیم بپیوندد.
هرچند او انتظارات رو برآورده نکرد اما در سمپدوریا عملکرد خوبی داشت و دو فصل بعدی رو در تیم های شهر میلان سپری کرد و با اینکه جایگاه ثابتی در ترکیب میلان و اینتر داشت اما آمار گلزنی اش اصلا قابل قبول نبود.
او به دلیل فقر مهاجم نوک در ایتالیا مدتی به تیم ملی هم دعوت می شد و در یورو 12 یار ثابت آتزوری بود اما مشخص بود که این استعداد دیگه هرگز به تمام ظرفیت هاش دست پیدا نمی کنه . او پس از اینتر در پارما و ورونا و سمپدوریا توپ زد
6 کاکا
حضور کاکا در این لیست بسیار عجیب به نظر می رسد و نمیشه گفت ستاره ای بوده که زود خاموش شده !!!
اما به جرعت میشه گفت یکی از بزرگترین سقوط های تاریخ فوتبال رو تجربه کرده.
این بازیکن خوش چهره و خوش اخلاق کار خودشو از از سائوپائولو شروع کرد .او که بازیکنی 18 ساله بود به مدت دو سال فوق العاده ظاهر شد و مشخص بود که این بازیکن حرف های زیادی برای گفتن دارد.او در سال 2003 به میلان پیوست و تا سال 2009 در این تیم حضور داشت.
فکر نکنم نیازی باشه درمورد درخشش او در میلان چیزی بگیم. آمار فوق العاده او در زمینه گل و پاس گل و افتخارات تیمی متعدد و البته بردن توپ طلا در اواخر حضورش در میلان بخشی از دستاوردهای او بود.
مرد محبوب میلانی ها متاسفانه جز پروژه کهکشانی رئال بود و در سال 2009 درحالیکه 27 ساله بود به رئال پیوست و این آغاز فروپاشی او بود.
او در سال اول حضورش در رئال زیر نظر پیگرینی با اینکه در بیشتر بازی ها حضور داشت اما اصلا شبیه بازیکنی که دو سال قبل برنده توپ طلا شده نبود. او در دوران حضورش در رئال با مصدومیت های پر تعدادی دست و پنجه نرم کرد
با نتایج بد پیگرینی و اخراج او مورینیو روی کار آمد و کار برای کاکا سخت تر شد. زیرا مورینیو مسوت اوزیل آماده را به مادرید آورد که با عملکرد بی نظیرش در جام جهانی توجه همه را به خود جلب کرده بود. اوزیل در رئال هم بازیکن فیکس تیم بود و کاکا بیش از قبل در انزوا فرو رفت. فصل سوم حضورش در رئال عملکرد نسبتا خوبی داشت و جز بازیکن های مهم تیم بود اما باز هم با کاکای میلان خیلی فاصله داشت.
سال آخر او هم به عنوان یار تعویضی سپری شد و برنده توپ طلا تبدیل به بازیکنی معمولی شد. این برزیلی با اینکه آخرین برنده توپ طلا قبل از سلطه رونالدو و مسی بود و جز بهترین های جهان بود اما هرگز به نیمکت نشینی اعتراض نکرد و با اینکه یک خرید شکست خورده بود اما برای رئالی ها هم بسیار محبوب بود.
او با بازگشت به میلان مدتی باریکن فیکس بود اما باز هم مصدومیت امانش نداد و پس از یک سال به ارلاندو سیتی پیوست و مدتی هم در تیم سابقش سائوپائولو قرضی بازی کرد.
5 ماریو گوتسه
زننده گل قهرمانی آلمان در جام جهانی در محصول آکادمی دورتموند بود. او در سن 17 سالگی به تیم اصلی رسید و تا سن 21 سالگی عضو زنبور ها بود. این بازیکن جوان در 83 بازی 23 گل به ثمر رساند و یکی از ارکان اصلی دورتموند کلوپ بود. به دلیل علاقه یواخیم لو به استفاده از بازیکنان جوان او که یک استعداد بی نظیر بود همیشه به تیم ملی دعوت میشد.
او که از خانواده ای تحصیل کرده می آمد هوش و نبوغ خودش رو توی فوتبال هم ثابت کرد و با دورتموند قهرمان بوندس لیگا شد و به فینال سی ال هم رسید.
او با انتقالی 37 میلیون یورویی به بایرن مونیخ رفت. اما این هافبک تهاجمی و وینگر خلاق و تکنیکی سرعت پیشرفتش روز به روز کم تر شد. گویا انتقال به بایرن برای او زود بود .او زیر نظر گواردیولا عملکردی معمولی داشت و پس از سه سال به دورتموند برگشت.
بازگشت ماریو به وست فالن اصلا برای او خوش یمن نبود و با افت شدیدی روبرو شد. او در طی 4 سال با مصدومیت های کوتاه مدت پر تعداد مواجه شد و در بازی هایی که درون زمین بود خبری از گوتسه ی خلاق و باهوش نبود و او روز به روز از سطح خوبش دورتر میشد.
او سپس به آیندهوون رفت و همچنان در آنجا حضور دارد.
4 اندرسون
در روزگاری که مسی و فابرگاس و آگوئرو به عنوان پدیده معرفی شدند و جایزه پسر طلایی رو تصاحب می کردن اندرسون هم در 16 سالگی در گرمیو ظهور کرد و به مدت دوسال در 19 بازی 6 گل به ثمر رساند که برای یک هافبک 17 ساله آمار بسیار خوبی بود.
او از چشم استعداد یاب ها دور نماند و به پورتو پیوست و آنجا هم جایگاه ثابتی داشت و پس از یک سال توسط فرگوسن خریداری شد.
او در آن سال جایزه پسر طلایی رو هم دریافت کرد تا انتظارات از او بیش از قبل باشد اما اندرسون پس از مدت کوتاهی افت بسیار شدیدی کرد. او در منچستر فرگوسن مدتی بازیکن فیکس بود . با وجود اینکه در بعضی از بازی ها خوب عمل میکرد اما غملکرد کلی او به معنای واقعی کلمه ناامید کننده بود و با مصدومیت هایی پرتعداد مواجه میشد. درحالیکه مسی در بارسا میدخشید و فابرگاس در آرسنال آقایی می کرد همه کنجکاو بودن که چطور اندرسون برنده جایزه پسر طلایی شد.
هرچند که او در حال حاضر از این جهت تنها نیست زیرا پس از او بازیکنانی مثل پاتو و بالوتلی و گوتسه و جدیدا رناتو سانچز هم با وجود بردن این جایزه ناامید کننده ظاهر شدند.
اندرسون در منچستر به افتخارات تیمی زیادی رسید اما نه در عرصه باشگاهی و نه ملی عملکرد فردی خوبی نداشت.
او پس از 7 سال به صورت قرضی به فیورنتینا رفت و باز هم چیزی برای ارائه نداشت تا اینکه به کشور خودش و تیم کوریتیبا برگشت.
او در 31 سالگی از فوتبال خداحافظی کرد.
3 روبینیو
هرجا صحبت از درخشش کوتاه مدت و استعداد تلف شده است نام برزیلی ها می درخشد.
روبینیو هم از این قاعده مستثنی نیست و مهاجم تکنیکی سله سائو دوران درخشش کوتاهی داشت. روبینیو زمانی که 18 سال داشت برای تیم اصلی سانتوس بازی میکرد. درخشش او در فصل دومش در سانتوس شروع شد. جایی که او در 36 بازی 21 گل به ثمر رساند. او که تنها 19 سال سن داشت و قدش نسبتا کوتاه بود بار خط حمله سانتوس رو به دوش می کشید و رهبر این تیم محسوب میشد. او تقریبا در تمام بازی ها فیکس بود . درخشش او انقدر زیاد بود که عده ای جسارت اینو پیدا کردن که اونو پله دوم معرفی کنند.
درخشش او باعث شد اکثر تیم های بزرگ اروپا به دنبال جذب او باشند.
او در حالیکه 21 سال سن داشت به رئال مادرید رفت و در فصل اولش بازیکن ثابت بود و در 37 بازی 8 گل به ثمر رساند.
او در سال های بعد مدتی نیمکت نشین شد زیرا کاپلو به او اعتقادی نداشت اما این موضوع موقتی بود و او خودشو به تیم تحمیل کرد. او در سه فصل حضور در یئال 101 بازی انجام داد و 25 گل به ثمر رساند.
او درحالیکه 26 ساله بود به منچستر سیتی پیوست و افت او از آنجا آغاز شد. منچستر سیتی تازه متمول شده زیاد مقصد مناسبی برای روبینیو نبود و پس از دو سال مدتی به سانتوس قرض داده شد و سپس با قراردادی 4 ساله به میلان پیوست.
او در میلان کمی احیا شد اما آن روبینیویی که دوست داشتیم ببینیم مطلقا نبود.
روبینیو بین سال های 2003 تا 2010 به تیم ملی برزیل دعوت میشد و با وجود ستاره های پر تعداد برزیل در خط حمله جایگاه خوبی برای خودش دست و پا کرده بود.
او پس از میلان مجددا به صورت قرضی به سانتوس رفت و میشه گفت برای به طور کلی خاموش شد.
او پس از میلان در تیم های گوانگژو...مینیرو....سیواس اسپور و باشاک شهیر بازی کرد و بازیکنی که قرار بود پله ی بعدی باشه کاملا محو شد.
2 آدریانو
آدریانو بازیکن محبوب اینتری ها هم درخشش کوتاه مدتی داشت. تلفیقی از جنگندگی و قدرت بدنی و در عین حال ظرافت در بازی و از همه مهم تر شوت های خطرناک از آدریانو یک هیولا ساخته بود. آدریانو ملقب به امپراطور هم درخشش ش رو از سن کم شروع کرد ودر سن 18 سالگی به تیم اصلی فلامینگو آمد و در 19 بازی 7 گل به ثمر رساند.
استعدادیاب های اینتر اونو کشف کردن و خیلی سریع اونو به شهر میلان آوردن اما آدریانوی 19 ساله هنوز مهره مد نظر سران اینتر نبود. او به صورت قرضی به فیورنتینا رفت و در 15 بازی 6 گل به ثمر رساند.
او به پارما فروخته شد و درخشش این غول برزیلی دوباره شروع شد. او در پارما دو سال حضور داشت و در 37 بازی 23 گل زد.
سران اینتر که متوجه اشتباه خود شدند خیلی سریع امپراطور رو مجددا به قلمروی خودش دعوت کردن. این بازیکن 22 ساله استایل یک بازیکن پخته و با تجربه رو داشت.
دوران 4 ساله او در اینتر به حدی درخشان بود که بردن توپ طلا توسط او در آینده به راحتی متصور بود.
شوت های مرگبار و گلزنی های او تنها برای دروازه بانان پی اس کابوس نبود بلکه در واقعیت هم کم تر تیمی در ایتالیا بود که دروازه اش توسط آدریانو سوراخ نشده بود.
او در تیم ملی برزیل هم عملکرد خوبی داشت و در دو سال 19 گل برای برزیل ثبت کرد و زوجش با رونالدو از جذاب ترین خط حمله های تاریخ فوتبال بود.
اما دست سرنوشت به کابوس طرفداران اینتر و برزیل واقعیت بخشید. مرگ پدر آدریانو شروع خاموشی این ستاره بود.
گویا پدر او تمام روحیه و جنگندگی آدریانو رو با خودش برده بود. او پس از این واقعه دچار افسردگی شد و به استفاده افراطی از الکل روی آورد.
بطوری که خاویر زانتی، اسطوره اینترمیلان مدعی شد که بزرگترین شکست او در فوتبال این بوده که نتوانسته آدریانو را از "تونل افسردگی" بیرون بکشد.
او گفت : وقتی آن گل را مقابل رئال مادرید به ثمر رساند، پیش خودم گفتم که رونالدو جدید را پیدا کردیم. ولی او از یکی از مناطق فقیرنشین برزیل آماده بود که همین موضوع من را می ترساند زیرا می دانستم که آن مناطق چقدر خطرناک هستند و وقتی یکی از افراد آن محله ثروتمند شود، چه توطئه هایی در کمینش است.
سخن زانتی به حقیقت پیوست. او در سائوپائولو و فلامینو خوب بود اما پس از آن در چند تیم دیگر از جمله رم بازی کرد اما بسیار بد بود و در نهایت به زاغه نشینی روی آورد.
1 الکساندر پاتو
دلایل مختلفی برای نابودی استعدادهای برزیلی وجود دارد. مثل فقر اکثر برزیلی ها در کودکی که درست زمانی که از طریق فوتبال به ثروت و شهرت میرسن خیلی زود اشباع میشن و دنبال پیشرفت توی فوتبال نیستن.
گرچه استثنا های زیادی وجود دارد ولی قطعا پاتو جز اونها نیست. او خیلی زودتر از بقیه برزیلی ها اشباع شد .
الکساندرو رودریگز داسیلوا ملقب به پاتو فوتبال حرفه ای رو از اینترناسیونال شروع کرد و در سن 17 سالگی به عضویت تیم اصلی درومد.
او با اینتر ناسیونال جام جهانی باشگاه های 2006 را فتح کرد و پس از 27 بازی و 12 گل برای اینتر ناسیونال ، به میلان پیوست.
گرچه او به دلیل سن کمش در ابتدا نتونست برای میلان بازی کنه اما پس از رسیدن به 18 سالگی تو همون فصل اول 9 گل برای میلان زد.
در فصل بعد با زدن 6 گل در 4 مسابقه شروع فوق العاده ای داشت و فصل رو با زدن 18 گل به پایان برد و بهترین گلزن میلان شد.
او فصل بعد رو هم با گلزنی آغاز کرد اما با مصدومیت های پیاپی روبرو شد و فقط 20 بازی انجام داد.
پاتو فصل بعد رو هم با زدن دو گل به لچه شروع کرد اما در این فصل مصدومیت های متعدد جلوی درخشش اونو گرفت اما با این حال در اکثر بازی هایی که حضور داشت موفق به گلزنی شد.
پاتو از همون ابتدا نشون داد مشکلی برای رقابت با مهاجمان بزرگ وقت میلان نداره. او به مدت 6 سال حضور در میلان در 117 بازی 51 گل زد و با وجود مصدومیت ها باز هم درخشید. او ترکیبی از یک مهاجم سرعتی ...باهوش و سرزن بود که بسیار هم چهارچوب شناس بود و نشون داد بدون مصدومیت توانایی رقابت با هر مهاجمی رو داره. گل زیبای او به بارسلونا بخش کوچکی از نبوغ او بود.
اما عجیب ترین اتفاق درمورد او بازگشتش به لیگ برزیل در 25 سالگی بود. خیلی ها علت افت پاتو رو برلوسکونی و دخترش میدونستن اما بازگشت او به برزیل هر دلیلی چه شخصی و خانوادگی و چه حرفه ای داشت باعث شد او به طور کل محو بشه.
پاتو هم در دربی میلان و هم در مقابل رئال و بارسا موفق به گلزنی شده بود و درحالیکه بسیار جا برای پیشرفت داشت به کشورش برگشت و به کلی خاموش شد.
گرچه او با پیراهن چلسی و ویارئال به اروپا برگشت اما چندان موفق نبود. گویا آب سردی روی آتش استعداد او ریخته شده بود
....
....
....
....
لینک بخش اول این پست ==== https://www.tarafdari.com/node/1772846
...
...
...
...