مطلب ارسالی کاربران
کمکهای آمریکا و انگلیس در سال 1942 به شوروی در جنگ جهانی دوم
آلمانی ها در تابستان 1942 بار دیگر ابتکار عملیات را به دست گرفتند و در ماه ژوئیه بندر سواستوپول در کرانه دریای سیاه را تصرف کردند و عازم فتح استالینگراد و معادن نفت قفقاز شدند. در 1942، حدود 90 در صد نفت شوروی در مایکوپ (Maykop)، گروزنی (Grozny) و با کو تولید می شد. مایکوپ و گروزنی حدود 10 درصد و باکو حدود 80 در صد نفت شوروی را تولید می کردند. شوروی در 1940 حدود 22 میلیون تن نفت از معادن نفت باکو استخراج کرده بود که 72 درصد کل نفت استخراج شده در سراسر شوروی بود. تولیدات باکو در 1942 به 24 میلیون تن یعنی 80 درصد نفت استخراج شده در شوروی رسید. اگر شوروی این میدان های نفتی را از دست می داد دیگر نمی توانست به گونه موثری به جنگ ادامه بدهد.
آلمان در 9 اوت 1942 منطقه نفت خیز مایکوپ را تصرف کرد اما به نفت دست نیافت چون روسها پیش از عقب نشینی از مایکوپ تأسیسات نفتی اش را به کلی ویران کرده بودند. آلمانی ها به پیشروی به سوی گروزنی و باکو ادامه دادند و در 2 نوامبر به 8 کیلومتری اُرژُنیکیدزِه (Ordzhonikidze) رسیدند. آلمانی ها اکنون فقط حدود 190 کیلومتر تا دریای خزر فاصله داشتند. لشکرهای زرهی آلمان در اوج قدرت و کامرانی شان چنین مسافتی را ظرف یک هفته می پیمودند اما اکنون ضعیف و فرسوده شده بودند و نمی توانستند شاهکارهای نظامی پیشین را تکرار کنند. آلمانی ها نتوانستند از این نقطه فراتر بروند .
در ضمن، آلمان تا 19 نوامبر 1942 تقریباً تمام شهر استالینگراد را تصرف کرده بود. بدینسان، موقعیت شوروی در اکتبر و نوامبر 1942، همچون اکتبر و نوامبر سال 1941، بشدت بحرانی شد. اما نیروهای شوروی، در 19 نوامبر 1942، در منطقه استالینگراد دست به حمله زدند و 270 هزار سرباز آلمانی را محاصره کردند. نبرد استالینگراد در دوم فوریه 1943 پایان یافت. روسها 91 هزار آلمانی از جمله یک فیلد مارشال، 23 ژنرال و 2.500 افسر دیگر را به اسارت گرفتند. نیروهای آلمانی برای این که در قفقاز محاصره نشوند به سرعت از قفقاز عقب نشینی کردند. بدینسان، رویای هیتلر برای دستیابی به معادن نفت قفقاز به کابوسی وحشتناک تبدیل شد.
در سال 1942، آمریکا و انگلیس 2.500 هواپیما، 3.000 تانک، 79.000 خودرو و صدها هزارتن مواد خوراکی و مواد خام و تجهیزات گوناگون به شوروی تحویل دادند . آمریکا از نوامبر 1941 تا دسامبر 1942 حدود 640 هزار کیلومتر سیم تلفن صحرایی به شوروی داد تا فرماندهان شوروی بتوانند با واحدهایشان در میدان نبرد در تماس باشند. آمریکا در یک سال اول جنگ، یعنی تا پایان ژوئن 1942، حدود 10.500 تن چرم برای شوروی ارسال کرد تا شوروی بتواند برای سربازانش چکمه درست کند. آمریکا در سال 1941 و 1942 چهار میلیون جفت چکمه به شوروی فرستاد . شوروی موشکهای ترسناک کاتیوشایش را روی کامیون های آمریکایی اِستودِه بِیکِر (Studebaker) نصب می کرد و از این کامیون برای کشیدن توپ و حمل و نقل هم استفاده می کرد. تانک های سبک «اِم-3» و تانک های متوسط «ژنرال لی» آمریکا در نبرد استالینگراد شرکت داشتند.
کمک های خوراکی آمریکا به ویژه بسیار اهمیت داشت. شوروی، تا نوامبر سال 1942، بیش از 2 و نیم میلیون کیلومتر مربع از خاک خود را از دست داده بود. پیش از جنگ حدود 40 درصد زمین های کشاورزی و «60 در صد خوکها، 40 در صد گاوها و 25 درصد گوسفندها و بزهای شوروی» در این سرزمین ها قرار داشتند. . کمک های خوراکی آمریکا از بروز قحطی و مرگ حتمی میلیونها نفر از مردم شوروی جلوگیری کرد. این کمکها به اندازه ای زیاد بود که غذای یک ارتش 12 میلیون نفری را در طول جنگ تأمین می کرد.
اما شوروی، با وجود دریافت این کمک ها، تا مرز شکست کامل در استالینگراد پیش رفت و چیزی نمانده بود که منابع نفت قفقاز را هم به کلی از دست بدهد و ماشین نظامی و صنایعش فلج بشود. بنابراین، تردیدی نیست که اگر شوروی از کمک های متفقین برخوردار نشده بود قدرتش برای جلوگیری از پیشروی آلمانی ها بشدت کاهش می یافت. در نتیجه، نیروهای آلمان در سال 1942 با سرعت بیشتری در روسیه پیش می رفتند و استالینگراد و گروزنی و باکو را پیش از فرا رسید زمستان تصرف می کردند و بی آن که با مانع مهمی رو به رو بشوند به سوی خلیج فارس پیش می رفتند و میدان های نفت خاورمیانه را تصرف می کردند و بریتانیا را از خاورمیانه بیرون می راندند. آلمانی ها سپس می توانستند به سراغ مسکو بروند و این شهر را تصرف کنند. درست است که شوروی در پی سقوط استالینگراد و گروزنی و باکو هنوز منطقه صنعتی اورال را در اختیار داشت اما صنایع اورال بدون نفت قفقاز قادر به ادامه حیات نبودند.
با اینهمه، تحلیلگران شوروی و بسیاری از تحلیلگران غربی بر این باورند که شوروی، به دلیل آن که مقدار زیادی تانک و توپ و هواپیما تولید می کرد، بدون کمک های متفقین هم می توانست در جنگ علیه آلمان پیروز بشود. شوروی در طول جنگ با آلمان حدود 137.000 هواپیما و 104.000 تانک و توپ های خودکِشِشی تولید کرد که البته از تولیدات آلمان نازی بیشتر بود. تولید این همه سلاح دستاورد بزرگی است اما نباید فراموش کرد که این دستاورد بدون کمک های متفقین و به ویژه آمریکا امکان پذیر نبود. نکته مهم این است که کمک های آمریکا به شوروی محدود به تجهیزات نظامی نبود. تجهیزات نظامی حداکثر حدود 20 درصد این کمکها را تشکیل می داد. بخش اعظم کمکهای آمریکا را مواد خوراکی، سوخت، مواد استراتژیکی و ماشین آلات تشکیل می داد. ماشین آلات و کارخانه هایی که آمریکا در اختیار شوروی گذاشت به این کشور امکان داد که کارخانه های اسلحه سازی اش را به سرعت گسترش دهد و در تولید برخی از تجهیزات نظامی از آلمان نازی جلو بیافتد. آمریکا مقدار زیادی فولاد و آلومینیوم به شوروی فرستاد که برای تولید هواپیما و موتور تانک و دیگر تجهیزات نظامی مورد استفاده قرار گرفت. اگر متفقین، و به ویژه آمریکا، حدود 500 هزار کامیون و تعداد زیادی لوکوموتیو و واگن های قطار و مقدار هنگفتی فولاد، آلومینیوم، بنزین هواپیما، مواد خوراکی و صدها چیز دیگر به شوروی نداده بودند شوروی مجبور می شد که بخش بزرگی از کارگران، مهندسان و ماشین آلاتش را صرف تولید این مواد و تجهیزات کند و در نتیجه هرگز نمی توانست این همه تانک و هواپیما تولید کند.
تحلیلگران شوروی پیش افتادن شوروی در تولید برخی تجهیزات نظامی را به حساب برتری نظام کمونیستی بر نظام سرمایه داری می گذاشتند. به عنوان مثال، دانشنامه بزرگ شوروی، پس از ارائه ی آمارهای مربوط به تولید هواپیما و تانک در شوروی و آلمان نازی، می نویسد: «خلق شوروی، طبقه کارگر و دهقانان مزارع اشتراکی در عرصه کار قهرمانانه عمل کردند. صنایع شوروی در طول جنگ مقادیر هنگفتی سلاح و تجهیزات تولید کردند و هر چه را که مورد نیاز جبهه ها بود در اختیار جبهه ها گذاشتند و از صنایع جنگی سرمایه داری آلمان فاشیست پیشی گرفتند و این در حالی بود که آلمان، به دلیل استفاده از منابع متحدان و کشورهای تحت اشغالش، بیشتر از شوروی چدن، فولاد، برق و ذغال سنگ تولید می کرد. این موضوع نشانگر برتری اقتصاد شوروی و نظام سوسیالیستی شوروی بر نظام سرمایه داری بود»
در باره این تحلیل، که تا زمان فروپاشی اتحاد شوروی از سوی دولت و نویسندگان شوروی تکرار می شد، باید به چند نکته توجه کرد. نخست آن که شوروی هم، همچون آلمان، متحدانی داشت و از منابع آنها که از منابع متحدان آلمان و کشورهای تحت اشغالش به مراتب عظیم تر بودند استفاده می کرد. مساحت شوروی به تنهایی از مجموع مساحت آلمان و متحدان و کشورهای تحت اشغالش بسیار بیشتر بود. افزون بر این، متحدان شوروی، یعنی آمریکا و بریتانیا، منابع بخش اعظم کره زمین یعنی آمریکای لاتین، کانادا، استرالیا، خاورمیانه و آفریقا را کنترل می کردند. بزرگترین دشواری اقتصادی آلمان و ژاپن کمبود نفت بود در حالی که شوروی و متحدانش به منابع بیکران نفت دسترسی داشتند. از این گذشته، صِرف پیشی گرفتن یک کشور در تولید برخی تجهیزات نظامی لزوماً به منزله برتری نظام اقتصادی آن کشور بر نظام اقتصادی دیگر کشورها نیست. به عنوان مثال، دانشنامه شوروی شمار خودروهای تولید شده توسط شوروی و آلمان در زمان جنگ را به ترتیب 205 هزار و 375 هزار ذکر می کند. اگر تحلیل دانشنامه شوروی را بپذیریم باید فزونی چشمگیر تولید خودرو در آلمان نازی را نشانگر برتری اقتصاد سرمایه داری آلمان فاشیست بر اقتصاد سوسیالیستی شوروی بدانیم.
گفتنی است که دانشنامه بزرگ شوروی که مرجعی رسمی در اتحاد شوروی به شمار می رفت و منعکس کننده نظرات دولت و حزب کمونیست شوروی بود فقط نیمی از یک صفحه را به موضوع مهم کمک های آمریکا به شوروی در زمان جنگ اختصاص داده بود. این دانشنامه نه تنها به نوع این کمکها و اهمیت آنها در پیروزی شوروی و جلوگیری از بروز قحطی در این کشور اشاره ای نمی کند بلکه با ادبیات کلیشه ای دوران جنگ سرد این کمکها را آماج حمله قرار می دهد: «محموله هایی که در زمان جنگ در چارچوب وام و اجاره به دیگر کشورها داده شد به اقتصاد آمریکا رونق بخشید و انحصارات را به هزینه دولت آمریکا ثروتمند کرد. آمریکا، پس از پایان جنگ، از موضوع وام و اجاره و بازپرداخت آن برای رخنه سیاسی و اقتصادی در بسیاری از کشورهای آسیا و اروپا استفاده کرد.»
اما در پی فروپاشی نظام کمونیستی در شوروی شمار روز افزونی از نویسندگان روسی با دید منصفانه تر و بی طرفانه تری به کمکهای متفقین نگریسته اند. کیریل الکساندروف، یکی از تاریخ نگاران معاصر شوروی، می نویسد: «کمکهای متفقین هم نقش بسیار مهمی [در موفقیت حمله متقابل شوروی در دسامبر 1941 در نزدیکی مسکو] ایفا کرد. لشکرهای سیبری در 1941 و 1942 با استفاده از منابع متفقین پیشروی می کردند. متفقین با ارسال بنزین و هواپیما بسیار به شوروی کمک کردند. بدون کمک های متفقین معلوم نیست که حمله متقابل شوروی موفق می شد.»
بوریس سوکولف، تاریخ نگار معاصر روسی، بر این باور است که دولت شوروی در مورد تولیدات نظامی شوروی آمار اغراق آمیزی ارائه کرده بود و این آمار به کتابهای نویسندگان غربی هم راه یافته بود. سوکولف می نویسد که مقدار برخی از تجهیزات نظامی که آمریکا در چارچوب برنامه وام و اجاره به شوروی می داد «برابر با 15 تا 25 درصد و در مورد برخی تجهیزات حتی برابر با 50 درصد تولیدات شوروی بود.» سوکولف می نویسد که هواپیماهای نظامی ارسالی آمریکا به شوروی برابر با 30 درصد تولید داخلی شوروی بود و 83 در صد آلومینیومی که در تولید تانکهای ت-34 به کار می رفت از کمکهای آمریکا تأمین می شد.
افزایش عظیم تولیدات نظامی آمریکا و کاهش خطر زیردریائی های آلمانی به آمریکا امکان داد که در دو سال و نیم آخر جنگ مقدار بسیار بیشتری کمک به شوروی ارسال کند. بدینسان، وزن کل کمک های ارسالی آمریکا به شوروی از مرز 17 میلیون تن فراتر رفت.
گفتنی است که کمکهای متفقین به شوروی محدود به ارسال ملزومات نظامی و غیرنظامی نبود. یکی از شاهکارهای جاسوسی بریتانیا که نقش بزرگی در پیروزی متفقین ایفا کرد رمزگشائی از پیامهای رادیویی محرمانه آلمانی ها بود. بریتانیا اطلاعاتی را که درباره نقشه های آلمان در شوروی بدست می آورد در اختیار شوروی قرار می داد. آمریکا و بریتانیا در دریاها، شمال آفریقا و ایتالیا با آلمان جنگیدند و با این کار مانع از ارسال بخشی از نیروهای آلمان به شوروی شدند. اگر آلمان مجبور به جنگ دریائی با آمریکا و بریتانیا نبود می توانست میلیونها تن مواد خامی را که صرف ساختن ناو و زیردریائی می کرد صرف ساختن اسلحه و مهمات برای نیروهای زمینی و هوائی اش کند و با امکانات بسیار بیشتری به جنگ شوروی برود و این کشور را با خطرات بزرگتری رو به رو کند. آمریکا و بریتانیا از میانه سال 1942 شهرها و صنایع آلمان را بی وقفه با هواپیما بمباران کردند و صدها هزار نفر از مردم آلمان را کشتند و مجروح کردند و بسیاری از کارخانه ها و میلیونها ساختمان را ویران کردند. اگر آلمانی ها با این حملات هوایی رو به رو نبودند می توانستند تجهیزات نظامی بسیار بیشتری تولید کنند و علیه شوروی به کار بگیرند. سرانجام، در 6 ژوئن 1944، نیروهای متفقین در فرانسه پیاده شدند و جبهه ی دوم را گشودند و فشار نیروهای آلمانی بر شوروی را بشدت کاهش دادند.
شکست آلمان نازی در جنگ جهانی دوم ناشی از اتحاد و همکاری سه کشور بزرگ شوروی، آمریکا و بریتانیا بود. مهم ترین نقش را اما شوروی ایفا کرد. خونین ترین و سرنوشت سازترین نبردهای زمینی جنگ جهانی دوم در شوروی رخ داد. از هر ده نفر سرباز آلمانی که در جنگ دوم کشته شدند 9 نفرشان به دست ارتش سرخ از پای در آمدند. اما شوروی هم تلفات جانی و مالی هولناکی داد و در سال 1942 تا مرز شکست پیش رفت. ژنرال جورج مارشال که در زمان جنگ جهانی دوم رئیس ستاد ارتش آمریکا بود بعدها در باره وضع اسف انگیز متفقین در پائیز سال 1942، یعنی زمانی که آلمانی ها در روسیه به رود ولگا و در شمال آفریقا به چند کیلومتری کانال سوئز رسیده بودند و ژاپن به مرزهای هندوستان رسیده بود، گفت: «فقط عده معدودی بر این حقیقت واقف بودند که تا چه اندازه استیلای آلمان و ژاپن بر تمامی عالم نزدیک بود و تا چه اندازه رشته بقای متفقین سست شده بود.»
اگر آمریکا و بریتانیا به شوروی کمک نکرده بودند شوروی به احتمال بسیار زیاد در سال 1941 موفق به عقب راندن آلمان از پشت دروازه های مسکو نمی شد و تمام یا بخشی از مسکو را از دست می داد و در سال 1942 از پای در می آمد. در آن صورت، آلمان دیگر نیازی به استقرار میلیونها سرباز در شوروی نداشت و می توانست با نیروی کوچکتری شوروی تحت اشغال را کنترل کند و بخش بزرگی از منابعی را که تا آن زمان صرف تجهیز و نگه داری میلیونها سرباز در شوروی می کرد برای گسترش نیروی هوائی و دریائی اش به کار بگیرد و پس از کسب برتری نظامی در دریا و هوا به بریتانیا حمله و این کشور را تصرف کند و یا دست کم آمریکا و بریتانیا را ناگزیر کند که استیلای آلمان را بر بخش اعظم کره زمین به رسمیت بشناسند و از موضع ضعف با آلمان صلح کنند. آلمان، در پی شکست شوروی، می توانست منابع بزرگ تری را صرف پژوهش های نظامی کند و بمب اتمی و هواپیماهای جت و موشک هایش را زودتر تکمیل کند و به تولید انبوه برساند و آمریکا و بریتانیا را با چالشی هولناک رو به رو کند. اگر شوروی شکست خورده بود، آمریکا و بریتانیا تنها در صورتی می توانستند بر آلمان نازی غلبه کنند که زودتر از این کشور به بمب اتمی دست می یافتند.