رفتم کلاس نقاشی...معلم نقاشی گفت هرکی هرچی بلده بکشه.منم شروع کردم گل کشیدن.........نمیدونم چرا بردنم کمپ
..................................
صداوسیما یجوری تو فیلم سریال هاش هنوز از مرسدس بنز واسه ماشین پلیس استفاده میکنه،انگار ما نمیدونیم تو خیابون با سمند میفتن دنبال ماکسیما نمیتونن بگیرنش
..............................
یه روز بابام اومد تو اتاق گفت تو الان دیگه بزرگ شدی نباید از ما پول بگیری و خودت باید خرج خودتو دربیاری،منم متحول شدم .ازفرداش خودم دست میکردم تو جیبش برمیداشتم
.............................
تا دو قطره بارون میاد سریع استوری میذاره وای هوا چقدر لندنه...اخه گوزو تو لندن نیسان آبی که پشتش نوشته:من ونیسانم شما همه" رد میشه؟
..........................
بابام میخواست خبر مرگ بابابزرگم رو به مامانم بده،نمیتونست چطور بگه..زنگ زد بهش گفت بابات یکم گرما زده شده اوردیمش سردخونه،ایشالا حالش خوب میشه
..............................
رفته بودم شمال بین 7.8 تا گاو عکس انداختم گذاشتم اینستاگرام،کپشن زدم هیچکس توانایی درک احساس من رو نداره...بابام کامنت گذاشته حالا تو کدومی که درکت کنیم
........................
حالا خوبه باز مردم قشنگ وقت میذارن واسه ساختن اکانت فیک....قبلنا یه یارو بود عکس انجلینا جولی میذاشت شارژ 5تومنی میخواست....اصرارم میکرد که خودشه
...........................
مسخره ترین سوالی که تو خواستگاری میپرسن اینه که مبپرسن دخترمونو خوشبخت میکنی؟نه نوکرتم میخوایم ببریمش از سقف آویزونش کنیم با چوب بیسبال بزنیم
......................
عموم بچش تو مشهد گم میشه...بعد میره نذر میکنه میگه یا امام رضا اگه بچم پیدا بشه دیگه غلط بکنم بیام مشهد
.............................
یه دوست دختر داشتم صبح که بیدار میشدم تا نصف شب با پی ام،ویدیو کال وتماس تلفنی باهاش در ارتباط بودم اخرشم اومد گفت تو برام وقت نمیذاری وباهام کات کرد....فک کنم انتظار داشت شبا برم توخوابش))
............................
انقدر مربی های پیش دبستانی داف شدن ادم دوست داره از اول شروع کنه درس خوندن
.........................
امروز دست یه کودک کارو گرفتم بردم جیگرکی..قیمتارو دیدم،فقط اندازه یه سیخ گوجه پول داشتم....خودش 10 تومن گذاشت یه سیخ جیگر زدیم
............................
رفتم کلیسا ببینم فازش چطوره..کشیش گفت بیاید این میزو جابه جا کنید..95 درصد گفتن یا علیییی
..........................
داشتم میرفتم بیرون خم شدم بند کفشمو ببندم فندکم افتاد رو زمین،بابام برگشت گفت سیگار میکشی؟گفتم نه بخدا مال رفیقمه...دولا شدم فندکو بردارم سیگارمم از جیبم افتاد بیرون
.........................
یه بار رفیقم فاز فلسفی برداشت گفت خودتو به چه حیوونی تشبیه میکنی؟گفتم پدرت....همونجا دوستیمون تموم شد
..........................
انتخابات امریکا رو سرنوشت من دراین حد تاثیر داره که بابام گفت ار ترامپ برنده شه دیگه نمیتونم خرجتو بدم باید جمع کنه از این خونه بری
..........................
با بابام سر تاریخ تولد مامانم بحث میکردیم گفت ببین من 29 شهریورم مامانت 5روز بعد من میشه کی؟گفتم 34 شهریور؟
یه عجب گهی خوردم بچه دار شدم خاصی تو چشماش دیدم
.........................
یه مایع دستشویی خریدیم انقدر خوشبوئه هردفعه دستامو میشورم یه ذره میزنم به لباسم...دیروز بارون اومده زیر بارون بودم یه دفعه دیدم دارم کف میکنم
.............................
یه پیرمردی بود مشکل داشت...وقتی مرده ها رو دفن میکردن شبونه میرفت قبرستون کفن مرده هارو میدزدید....مردم صبح میومدن قبرستون میدیدن کفن مردشون نیست وهمش تف ولعنت میکردن این پیرمرده رو....چندسال گذشت واین پیرمرد خودش افتاد تو بستر مرگ...پسرش رو صدا زد جریان رو براش تعریف کرد واخرش گفت بابا به دادم برس...این مردم همش منو تف ولعنت کردن پس فردا میرم جهنم ک.ونم پاره میشه اونجا...برو یه کاری کن اینا برای روحم دو تا صلوات بفرستن حداقل....پسره رو هم گفت خیالت راحت...خلاصه پیرمرده مرد و از فرداش پسرش رفت تو قبرستون کفن مرده ها رو دزدید و یه چوبم کرد تو ک.ون مرده ها....مردم صبح میومدن قبرستون میدیدن کفن مردشون نیست ویه چوب هم رفته تو ک.ونش...میگفتن خدا پدر قبلی رو بیامرزه فقط کفنو میدزدید حداقل....اینجوری انقدر مردم براش دعا کردن تا پیرمرده رفت بهشت)))
این داستانو خوندم یاد دولت ها تو ایران افتادم...هر دولتی میاد یکاری میکنه میگیم خدا پدر قبلی رو بیامرزه