جیمز فرانکوهیییی یادش بخیر
یه زمانی باهاش نقش سرگرم کننده مهمونارو داشتم
مهمون ک میومد خونمون وقتی بابام حرف واسه زدن پیدا نمیکرد منو صدا میزد میگفت ممد بیار اونو درستش کن، اونام خرکیف میشدن🤣
بعدش بابام یه جوری کیف میکرد انگار بچش انیشتینی چیزی هست😂😂
تقریبا ۱۱،۱۲سالم بود