امیر روسونریوضعیت ما یه جور دیگه بود مامانم چندبار ته سیگار توباغچه پیدا کرده بود بعد از داداشم پرسیده بوداینا چیه توباغچه؟ داداشم دیوص گفته بود بامن دشمنی دارن میخوان آبروی منو ببرن منم تصور میکردم طرف از در خونه ما ردمیشه سیگارو میندازه تو خونه اونم صاف توباغچه😶