آهنگ مرتضی نیداوود
تنظیم فریدون شهبازیان
شعر فریدون مشیری
با یادت سرمستم ای نگار آسمانی
یادم کن تا هستم ای امیـد زندگانی ،
تا به هر ترانه ،
می کشد زبانه ،
شور عاشقانه من ،
حال دل می گویم با زبان بی زبانی ؛
هر لبخندت ، با من گوید:
دل مده به دست غم ، در این عالـم ؛
بنشین با عشق ،
تا گل روید ،
زین شب خزانی ؛
تا که از نگاه تو ، نور شادی می بارد
دل ز مهربانیت ، شور و شادی ها دارد ؛
با تو خزان من ، بهاران ؛
با تو شبم ، ستاره باران از نورافشانی ؛
چه بخواهی ، چه نخواهی ،
دل عاشق ره تو پوید ، به هر نشانی ؛
دل و جان سرمست از شوق نگاه تو
همه جا حیرانم دیده به راه تو ؛
که بدین روح افزایی ، زیبایی ، رویایی چون بهشت جاودانی ؛
چه شود گر بازآیی چون نفس باد سحر؟
می رسدم جان دگر ،
دیده کِشد سوی تو پَر ،
همسفرم شو که می توانی ؛
پر و بالم را ، با دیدارت کِی بگشایی؟
تب و تابم را ، با لبخندت کِی بنشانی؟
با یادت سرمستم ای نگاه آسمانی
یادم کن تا هستم ای امید زندگانی.