زبان سِمنانی (به سمنانی: سِمَنی زِفون)، یکی از زبانهای ایرانی است. زبان سمنانی از شاخهٔ زبانهای ایرانی شمال غربی است
------------------------------------------------------------
دیدم در باز نمی شود = بِدییِن بَر مِناشو
هر کاری کردم در باز نشد = هر کاری هاکردن بر ناشا
همسایه مان گفت این در دیروز هم باز نمی شد = هَما هُمسییِن بات اِن بر ایزی هم مناشا
گفتم عمو،این کار کار هر کسی نیست = باتَن عامی،اِن کاری هر کین کاری نییِه
یک قطره شربت توی گلویم چکاند گفتم،این را به گدا بدهی قهر میکند =اییَه چِکّا شربت مُو گَل دوچاکِنِش باتَن،اِن گِدِه دِه قَر مِکره
کفش به من داده بود گفتم ،این لنگه کفش را به پای مرغ ببندی از تخم کردن می ایستد =للَکِه مُوندابِش باتن ،اِن للکه پا کرگین پا دَبِست مُرغُنه پی مِشته
مادر دوستم فوت کرده بود به او گفتم ،این برفی است که پشت بام همه کس می نشیند =،ُو رَفیقی مِی بِمِربییَه ژُو رَه باتَن، اِن وَریِه کُو هَمُنُن/هَمٌُن پَشتیبُنی مِنینِه
اینها همه حرف است این کلاه برای سرِ ما گشاد است = اِنی هَمه هِکاتییَن ، اِن کلاه هَما سَری رَه گشاده / فَرَخِه
می گوید زود باش، گفتم ،انبان نیست که بادش کنم = مایِه رِیکَه با، باتن ،اِنبُنَه نییِه کُو وادَکَِرون