تیم های استقلال و سپاهان از ساعت 17:10 امروز در دیداری که به نوعی حکم فینال نیم فصل را داشت، به مصاف هم رفتند و این دیدار با نتیجه 2-0 به سود طلایی پوشان به پایان رسید.
به گزارش طرفداری، تیم های استقلال و سپاهان در شرایطی به مصاف هم رفتند که آبی پوشان با سیستم و چینش بازی قبلی وارد زمین شدند. ترکیب استقلال نسبت به بازی گذشته تنها یک تغییر داشت و آرش رضاوند جایگزین داریوش شجاعیان شده بود. داریوش شجاعیان به دلیل مصدومیت از لیست تیم خط خورد.
عارف غلامی، سیاوش یزدانی و محمد دانشگر سه مدافع میانی بودند که در این دیدار مورد استفاده قرار گرفتند. آبی ها در بازی قبل هم از همین سه مدافع میانی استفاده کردند.
بابک مرادی و وریا غفوری پیستون های چپ و راست استقلال در بازی مقابل سپاهان بودند.
فرشید اسماعیلی، مهدی مهدی پور و آرش رضاوند سه هافبک استقلال در این بازی و مهدی قائدی و ارسلان مطهری هم مهاجمان استقلال در این بازی بودند.
آبی های تهران در چند بازی اخیر به سیستم سه دفاعه روی آورده اند. در بازی مقابل نفت مسجدسلیمان با همین سیستم تا میانه های نیمه دوم از رقیب خود عقب بودند و نتوانستند با همان ترکیب ابتدایی از رقیب خود پیش بیافتند. در بازی مقابل نساجی هم استقلال قبل از تعویض های نیمه دومش که ترکیب را از سه دفاعه به چهار دفاعه تغییر داد نتوانست به گل برسد و در این دیدار هم سیستم 3 دفاعه کمکی به استقلال نکرد. بعد از شکست مقابل سایپا استقلالی ها سیستم 1-3-2-4 را کنار گذاشتند. در کنفرانس خبری هم زمانی که از تغییرات ترکیب محمود فکری سوال پرسیدند او جلسه کنفرانس را با بی احترامی تمام ترک کرد و با یک جمله که جایش در کنفرانس خبری نبود، سعی داشت حواس ها را به سمت دیگری پرت کند؛ "وقتی می بریم سوال نمی پرسید اما حالا که باخته ایم سوال می پرسید" همین یک جمله به خوبی حال و هوای استقلال را در این روز ها نشان می دهد. خود محمود فکری هم شاید دلیلی قانع کننده برای این تغییرات نداشته باشد. تغییراتی که هیچ توجیه منطقی ای پشت آن ها نیست و سرمربی آبی ها در جمع خبرنگاران مدام تلاش می کند حواس ها را به کم و کاستی هایی که در باشگاه وجود دارد پرت کند.
محمود فکری به خوبی این قضیه را درک نکرده است که همین بهانه ها در 4 سال اخیر استقلالی ها را به اندازه ای عقب انداخته است که حالا دیگر جا برای بهانه آوردن ندارد. آقای محمود فکری، بله، حق با شماست؛ استقلال مدیریت درست ندارد، خبرنگاران هنگام برد از شما سوال نمی پرسند، مطالبات بازیکنان پرداخت نشده است و هزاران اتفاق دیگر که سرمربی ایرانی باید با آن ها آشنا باشد اما آیا شما هم کار خود را به درستی انجام داده اید؟
استقلال به نیم فصل رسید و هنوز نمی داند باید سه دفاعه بازی کند یا چهار دفاعه...
مدافعان استقلال هنوز به خوبی در مورد وظایف شان توجیه نشده اند. این عارف غلامی همان بازیکنی است که استراماچونی او را Little Cannavaro خطاب می کرد؟ وقتی بازی را می برید می گویید ما برده ایم و نباید از تصمیمات فنی مان انتقاد شود، وقتی مساوی می کنید می گویید مهم این است که وسط بازی چه تصمیمی بگیریم و آخر بازی همه کارشناس می شوند، وقتی هم می بازید می گویید چرا زمان پیروزی هایمان از ما سوال نمی کنید. شاید بهتر باشد قبل از هر مصاحبه ای مشکلات تان را با خود و کادر نه چندان فنی تان حل کنید و سپس راهی نشست خبری شوید.
خدا را شکر که باختیم و مجددا سوالات کارشناسان و ایراد گرفتن های آن ها آغاز شده است...
محض اطلاع شما می گوییم وقتی که تیم تان صدرنشین هم بود ایراد به تیم شما وارد بود اما با چماق صدرنشینی انتقادات را سرکوب می کردید. البته عاقلانه ترین کار این است به جای تحلیل فنی به تحلیل رفتاری سرمربی استقلال در بازی مقابل سپاهان می پرداختیم اما شاید بررسی شیوه بازی استقلال مقابل سپاهان خالی از لطف نباشد ولی در نهایت باز هم به این قضیه می رسیم؛ کادر فنی استقلال هنوز هم که هنوز است نمی داند از بازیکنانش چه می خواهد...
سالبادیر، لوبانوفسکی و با اجازه شما؛ آقای محمود فکری
روزی وولومیر سالبادیر، یکی از دانشمندان کیف که روزگاری فوتبال بازی می کرد، خطاب به والری لوبانوفسکی پس از پیروزی دیناموکیف در یکی از بازی های آخر فصل با هیجان فراوان گفته بود "تبریک مربی، قهرمان شدیم" والری لوبانوفسکی در جواب دانشمند کیفی گفته بود:
خب که چی؟ ما در بازی های پرشماری بد بازی کردیم و نسبت به تیم هایی که بد تر از ما بازی کرده بودند امتیازات بیشتری کسب کردیم. من تعریف تو را جدی نمی گیرم، دلیلی برای تبریک وجود ندارد...
سابالدیر پرسید؟ احساس تو از این که آرزوی چند دهه ای دیناموکیفی ها برای قهرمانی برآورده شده است چیست؟ والری با همان جدیت گفت:
رویای تو به عنوان یک دانشمند چیست؟ مدرک دانشگاهی ات؟ عنوان دکتری ات؟ تز پروفسوری ات؟
سابالدیر جواب داد:
شاید ولی رویای یک دانشمند واقعی رویای برداشتن قدمی در زمینه توسعه علمی است...
لوبا در ادامه با همان جدیت گفت:
جوابت را گرفتی، من هم در فوتبال چنین رویایی دارم.
پیروزی با کاشته میلیچ، شوت های اسماعیلی، خلاقیت قائدی و مهار های استثنایی رشید مظاهری که این روز ها تحت تاثیر رفتارها و تصمیمات کادر نه چندان فنی استقلال درخشش روز های اولش را ندارد، چیزی به استقلال اضافه نمی کند. کادر فنی طویل و عریض استقلال باید فکری به حال این سردرگمی بکند...
مدیران استقلال هم کافیست نگاهی به ترکیب کادر فنی حریف اصفهانی بیاندازند تا معنی کادر فنی را متوجه شوند...
استقلال در این دیدار سه دفاعه بازی کرد. قبل از هر چیز اگر نگاهی به پلان ها و برنامه های سپاهان در لیگ بیستم برای گل زنی بیاندازیم، به این باور می رسیم که انتخاب استقلال برای این بازی بیشتر غریزی بود تا فنی و بازی با سه دفاع مقابل سپاهان محکوم به شکست بود.
سپاهان در این فصل همان ارسال های فصل گذشته اش را حفظ کرده است اما این ارسال ها تفاوت عمده ای با سپاهان امیر قلعه نویی دارد. ارسال از جناحین سپاهانی ها در این فصل هدفدار تر و تیز تر شده اند تا جایی که حتی به کاتبک تبدل می شود. یعنی سپاهانی ها ممکن است که توپ را به جناحین ببرند اما بی هدف و بلند ارسال نمی کنند. هر جا که لازم باشد بلند ارسال می کنند و هر جا هم که لازم باشد با ریسک و ارتفاع کمتر توپ را روی دروازه حریف می فرستند. این برنامه به راحتی می تواند تمرکز هر خط دفاعی را به هم بزند. خط دفاعی آبی ها هم که خیلی از تمرکز بالایی برخوردار نبود روی گل اول اسیر همین پاس ها شد. یک پاس تیز از جناحین عارف غلامی را به اشتباه انداخت و توپ به سجاد شهباززاده که از این موقعیت ها به راحتی نمی گذرد رسید. ضد تاکتیک سپاهانی ها در این سیستم استفاده از مدافعان کناری مطمئن است. اما استقلال با سه مدافع و دو پیستون به میدان آمده بود. آن هم در شرایطی که پیستون چپ آبی ها، بابک مرادی ذاتا یک مهره هجومی است و پیستون راست استقلالی ها هم وریا غفوری است. در تحلیل بازی نساجی به این نکته اشاره کردیم که این روز ها وریا خیلی میلی به دفاع کردن ندارد و امروز مقابل مدافع چپ جوانی همچون امید نورافکن واقعا اذیت شد. یکی از انتخاب های صحیح کادر فنی سپاهان در این دیدار، بازی دادن امید در پست دفاع چپ بود. جایی که به خوبی می توانست با یک استارت و جنگندگی بالا خط دفاعی استقلال را به هم بریزد و خاصیت تهاجمی وریا را هم با جنگندگی ذاتی خود که برگرفته از دوران بازی در نقش لیدر و هافبک دفاعی و تخریبی است، به صفر برساند.
شما در یک بازی یا باید سیستمی طراحی کنید که روی بازی سوار باشید و به حریف ضربه بزنید یا با توجه به نقاط قوت حریف آرایشی متناسب به خود بگیرید و به نوعی ضد تاکتیک بزنید. استقلال در این دیدار فقط می دانست که باید از روی غریزه سه دفاعه بازی کند...
استقلال هنو هم که هنوز است برنامه ای کارا و تضمین شده برای به گل رسیدن ندارد. اگر حداقل این تیم روی یک برنامه خاص برای به گل رسیدن تلاش می کرد می گفتیم برنامه داشتند اما نشد. اما آبی ها 90 دقیقه به صورت پارتیزانی و نامنظم به دنبال به گل رسیدن روی اتفاقات بودند.
استقلالی ها آرش رضاوند و مهدی مهدی پور را همزمان استفاده کردند. با توجه به این که در بازی های گذشته هم از مشکل خط هافبک استقلال برای خلق موقعیت صحبت کرده بودیم، در این بازی باز هم به این مشکلات پی بردیم.
مشکلات خط هافبک استقلال با تغییر مهره حل نمی شود. مشکل آبی ها برنامه و استراتژی ناقص کادر فنی استقلال است. استقلال مثل کسی شده است در هر حرفه ای به صورت مبتدی، آشنایی با قواعد دارد اما هیچ کدام از این حرفه ها را به خوبی انجام نمی دهد... استقلال نه بر اساس بازیسازی تمرین شده خودش و نه بر اساس بازیخوانی اش مطابق داده ها و داشته های حریف، به میدان نمی رود. این تیم انگار فقط بازی می کند که بازی کرده باشد! استقلال زمان فرهاد مجیدی تیمی بود که حتی در موقعیت حمله هم شرایط ضدحمله را داشت و تا از حریف اشتباهی سر نمی زد، از استقلال آبی گرم نمی شد. این مشکل با محمود فکری هم ادامه دارد چرا که استقلال فقط به شکل غریزی به میدان می رود. کاش محمود فکری همان فوتبال نتیجه گرا را ادامه می داد و خودش را گرفتار فوتبال زیبا نمی کرد. حکایت استقلال شبیه همان پرنده ای است که می خواست راه رفتن دیگری را تقلید کند و راه رفتن خودش را هم از یاد برد.