خرم آن روز کز این نیوکمپ ویران بروم
ریش خود خارم و از بر پیکه بروم
او بگفتا سی کوئدا و بگرفت دستم سفت
با کومان هیچ نبردم آن گارفیلد خرفت
گر چه دانم که به جایی نبرد راه پاریس
از بر کاتبک و یک و دو های آلبا بروم
دلم از وحشت زندان بارتو بگرفت
رخت بربندم و تا منزل ناصر بروم
چون پیکه و آلبا با تن بیمار و دل بیطاقت
به هواداری آن عرب پولدار و بندوفادار بروم
گر نبودست بندوفاداری باید رفت
با ریش پشمی و دیده گریان بروم
نذر کردم گر از نیوکمپ به درآیم روزی
تا در پارک دوپرنس ریش خاران بروم
به هوای بندهای ناصر رقص کنان
تا لب برج ایفل با پای پیاده بروم
کاتالان را غم احوال گران کامبک نیست
بارسایان مددی تا خوش و آسان بروم
🌹 بارساییا ناراحت نشید 🌹
🌷 به پستهای دیگه هم سر بزنید 🌷
😂😂😂