ویکتور لیدیو خارا مارتینس معروف به ویکتور خارا در ۲۸ سپتامبر سال ۱۹۳۲ در روستایی در حومه شهر سانتیاگو از خانواده ای فقیر چشم به جهان گشود. مادرش شعرهای بومی میسرود و بدین ترتیب خارا از کودکی با ترانههای روستایی آشنا شد. با کوچ خانوادهٔ خارا به شهر سانتیاگو، او با محیطی متفاوت از جامعهٔ روستایی آشنا شد. خارا پس از مرگ مادرش دچار خلاء عاطفی شد و به مدرسه دینی رفت. اما پس از دو سال آنجا را ترک کرد و به دورهٔ سربازی رفت. خارا پس از پایان دورهٔ سربازی، به دانشگاه شیلی رفت و در آن جا به مطالعهٔ موسیقی بومی شیلی پرداخت.
«شعر من در مدح هیچکس نیست
و نمیسرایم تا بیگانهای بگرید من برای بخش کوچک و دوردست سرزمینم میسرایم که هر چند باریکهای بیش نیست اما ژرفایش را پایانی نیست شعر من آغاز و پایان همه چیز است شعری سرشار از شجاعت شعری همیشه زنده و تازه و پویا»
ویکتور خارا در سال ۱۹۶۹ همزمان با سالهای پرالتهاب در شیلی، نخستین آلبوم خود را به بازار فرستاد. آشنایی با تفکرات سوسیالیستی تأثیر مهمی در افکار و زندگی او به جا گذاشت و هویتی ضد امپریالیستی به موسیقی او بخشید.
در سال ۱۹۶۹ حزب کمونیست، سوسیالیستها و دیگر گروههای چپ شیلی ائتلافی به نام «جمعیت مردم» تشکیل دادند که یک سال بعد با معرفی سالوادور آلنده به عنوان نامزد، وارد رقابت انتخاباتی شد. در این زمان خارا در استادیوم شیلی شهر سانتیاگو کنسرت موسیقی بزرگی برپا کرد.
در یکی از اجراهای دانشگاهی ویکتور خارا، ضدکمونیستها او را سنگباران کردند.
پس از پیروزی حزب «اتحاد مردم» در انتخابات سپتامبر ۱۹۷۰، خارا طی سالهای ۷۰ تا ۷۳ به سراسر شیلی سفر کرد و برای کارگران معدن و کارخانهها، دانشجویان و دانشآموزان کنسرت برپا کرد و در این مدت چهار آلبوم منتشر نمود.
در سال ۱۹۷۳ با آغاز کودتای پینوشه بسیاری از انقلابیهای پیشرو از جمله آلِنده به قتل رسیدند و بسیاری دیگر نیز بازداشت شدند. خارا نیز در جمع دانشجویان دانشکده فنی دستگیر شد و به همراه شمار زیادی از دانشجویان به استادیوم سانتیاگو منتقل شد. در آنجا استخوانهای دست و انگشتهای او را شکستند و از او خواستند در حضور سایر بازداشتشدگان آواز بخواند و او ترانه «ما پیروز خواهیم شد» سرود مخصوص حزب اتحاد مردمی را خواند.
در روز ۱۶ سپتامبر ۱۹۷۳ جسد تیرباران شدهٔ او را در کنار خیابان پیدا کردند.
دادگاه عاملان
در سال ۲۰۱۶ (میلادی) پدرو بارینتوس، افسر پیشین ارتش شیلی در دادگاه مدنی فلوریدا مسئول مرگ خارا دانسته شد. در سال ۲۰۱۸ (میلادی) نیز هشت افسر بازنشسته دیگر به جرم مشارکت در قتل خارا محکوم و زندانی شدند.
در شیلی، مرگ ویکتور خارا نشانی از یک فصلی فراموش نشدنی در تاریخ کشور و زخمی ملی است. شیوه مرگ ویکتور خارا باعث شد او به نماد بینالمللی مقاومت تبدیل شود.
در سال ۲۰۰۹ (میلادی) و به دنبال تحقیقات تازه درباره به قتل خارا، پیکر او در مراسم خاکسپاری عمومی با حضور هزاران نفر از طرفدارنش دوباره به خاک سپرده شد.
آخرین ترانه او که بر روی تکه روزنامه ای در زندان-استادیوم سانتیاگو نوشته شده بود توسط یکی از کسانی که از زندان آزاد شده بود به دست همسرش رسید و این شعر اینگونه بود:
((پنج هزار نفر این جاییم/ در این بخش کوچک شهر/ چه دشوار است سرودی سرکردن/ آنگاه که وحشت را آواز میخوانیم/ وحشت آنکه من زندهام/ وحشت آنکه میمیرم من/ خود را در انبوه این همه دیدن/ و در میان این لحظههای بیشمار ابدیت/ که در آن سکوت و فریاد هست/ لحظه پایان آوازم رقم میخورد.))