مطلب ارسالی کاربران
داستان ها و افسانه های مکزیکی،قسمت دوم،چارو سیاه
افسانه های مکزیکی می گویند که شب هنگام و در کنار جاده های شهر،معمولا مردی که لباس چارو به تن دارد و بر اسب سیاه زیبایی سوار است به آرامی به شما نزدیک می شود.اگر با او خوش رفتار باشید و از او دعوت کنید او به راه خودش ادامه می دهد ولی در اتفاقی نادر، زن جوانی به نام آدلا با چارو سیاه روبرو شد و بر ترک اسبش نشست، ناگهان همسایه ها با صدای فریاد های دردناک زن بیرون آمدند و دیدند که او در آتش میسوزد، چارو سیاه شیطان بود و بعد از سوختن زن روحش را با خودش برد