گولیتبا ¢ننگی دیگر بر چهره بارسلونا ، شاید هیچکس فکر نمی کرد پلاتینی و دوستانش بخواهند بارسلونا به آن شکل چمپیونزلیگ را ببرد ، جایی که هنوز که هنوز است به عنوان بزرگ ترین دزدی تاریخ یاد می شود .
«در دقیقه 92 بازی ارسال توپی از جناح چپ به دفع ناقص توپ می انجامد . میشل اسین می تواند توپ را دفع کند اما اشتباه او توپ را جلوی پای مسی می اندازد، مسی توپ را پشت محوطه جریمه به اینیستا می رساند و ضربه بی نقص او بازی یک بر صفر به نفع چلسی را یک - یک می کند؛ نتیجه ای که به حذف چلسی و صعود بارسلونا به فینال لیگ قهرمانان می انجامد...»
به نوشته سرمایه، این لحظه نقطه اوج درام- یا بازی- چلسی و بارسلونا بود، اما با این لحظه درام پایان نیافت، داستان این بازی تا روزهای بعد ادامه یافت و هنوز هم پرونده آن باز است، حالا این بازی هم به سایر موارد «مشکوک» پرونده قطور «تئوری توطئه» در فوتبال جهان اضافه شده است.
در بازی چلسی- بارسلونا، تام هنینگ اوربو داور نروژی قضاوت نامتعادلی داشت؛ آنقدر نامتعادل که همه پذیرفتند او قضاوت بسیار بدی داشته، اما مساله مهم تر این است که بسیاری تصمیمات او را نه به حساب اشتباه که به عنوان تصمیماتی تعمدی بدانند که هدف آن حذف چلسی بود.
اسپانیایی هایی که از رسیدن بارسا به فینال سرمست اند هم قبول دارند تصمیمات اوربو در رساندن تیم آنها به فینال نقش داشته، طرفداران بارسا و روزنامه دپورتیوو نزدیک به بارسا پذیرفته اند که این داور نروژی حداقل یک پنالتی مسلم را به نفع حریف نگرفته، کارشناسان داوری یوفا در تحلیل داوری این بازی پذیرفتند او باید سه پنالتی به نفع چلسی می گرفت، پی یرلوئیجی کولینا و روزنامه آاس مادرید
- نزدیک به باشگاه رئال مادرید- سه پنالتی را حق تیم چلسی دانستند و طرفداران متعصب چلسی از اینکه حق آنها چهار پنالتی بوده است ، صحبت کردند.
در واقع همه کسانی که با فوتبال در ارتباط هستند پذیرفتند حق چلسی در این مسابقه نادیده گرفته شد و از آنجایی که تمام این تصمیمات اشتباه علیه چلسی بود پای «تئوری توطئه» به این میان باز شد.
البته طرفداران بارسا، برخی از داوران مطرح اروپا و مقامات یوفا این مساله را رد کردند و اخراج اریک آبیدال را نمونه کامل اشتباه داور علیه بارسا (و به نفع چلسی) یا حداقل ردکننده این موضوع که داور تعمداً به نفع بارسلونا سوت زده است، دانستند ، در حالی که او به حق از زمین بازی اخراج شد.
گروهی که تئوری توطئه در فوتبال را رد می کنند، می گویند اگر تعمدی (و اراده ای) در انتخاب تیم صعودکننده از این بازی وجود داشت، نمی گذاشت اجرای این تصمیم با اخراج یکی از نفرات بارسا مشکل شود و در نهایت به ثانیه های واپسین کشیده شود، حرف این گروه منطقی به نظر می رسد اما برای آنکه اندکی هم به تئوری توطئه فکر کنیم بد نیست دلایلی را که برخی از علاقه مندان فوتبال اینجا و آنجا اظهار کرده اند مرور کنید تا متوجه شوید شاید هم بد نباشد به آنها حق بدهید:
سرالکس فرگوسن قبل از شروع مسابقات نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا گفته بود فینال رویایی او فینال منچستر یونایتد- بارسلونا است و احتمالاً نظر بسیاری از علاقه مندان فوتبال هم مشابه سرمربی اسطوره ای شیاطین سرخ است.
به هر حال منچستر یونایتد و به خصوص بارسلونا در این فصل بازی های مقتدرانه و زیبایی ارائه داده اند و در ترکیب آنها شماری از بهترین بازیکنان جهان جای گرفته اند، قطعاً رودررویی مسی، اتوئو، ژاوی، اینیستا و شاید آنری با کریستیانو رونالدو، وین رونی، ته وس، ریو فردیناند و... می تواند یک فینال فوق العاده و رویایی رقم بزند.
تقابل سرالکس فرگوسن مسن و باتجربه با گواردیولای جوان و نه چندان پرسابقه هم جزء جذابیت های این فینال است. اما این فینال صرفاً از لحاظ فوتبالی رویایی نیست بلکه از لحاظ اقتصادی هم رویایی است.
یک علاقه مند فوتبال که در forumهای فوتبالی مثل Bigsoccer و beautiful game با نام «الانو» مینویسد این موضوع را خیلی جالب مطرح کرده است: «فوتبال دوستان اروپایی و فوتبالی های جهان از تماشای فینال های تمام انگلیسی خسته شده اند، منچستر و چلسی در سه سال اخیر هشت بار با هم روبه رو شده اند و رویارویی آنها حتی در فینال لیگ قهرمانان هم خیلی برای علاقه مندان فوتبال جهان جذاب نخواهد بود، اما بارسا و منچستر در این سال ها به مصاف هم نرفته اند و همین می تواند این بازی را جذاب تر هم بکند... براساس تخمین موسسه سنجش اطلاعات و آمار اسپورت دلئوئید (قبل از بازی های نیمه نهایی لیگ قهرمانان) بدترین فینال- از لحاظ اقتصادی- فینال آرسنال- چلسی بود که براساس این تخمین ها قطعاً زیر یک میلیارد نفر تماشاگر تلویزیونی می یافت و بهترین فینال هم بارسلونا- منچستریونایتد است که شاید حتی رکورد تماشاگران پخش مستقیم بازی های باشگاهی را بشکند و از مرز 5/1 میلیارد نفر بیننده بگذرد...»
این علاقه مند فوتبال و چند نفر دیگر براساس تخمین ها تفاوت درآمدهای مستقیم و غیرمستقیم یوفا از محل واگذاری حق پخش تلویزیونی این مسابقات و جذب آگهی های مختلف در صورتی که فینال از بارسا- منچستر به چلسی- منچستر تغییر می یافت را بیش از 150 میلیون یورو ارزیابی کرده اند. این به آن معنا است که پنالتی هایی که اوربو در آن بازی جنجالی نگرفت یک درآمد حداقل صد و پنجاه میلیون یورویی را وارد جیب یوفا کرده است.
جمله معروفی که همیشه مورد استناد طرفداران «تئوری توطئه در فوتبال» قرار می گیرد، جمله ای است که در کتاب جنجالی «شرط بندی، تقلب و تبانی در فوتبال» آمده است: «تجارت های پردرآمد دنیا زیر نظر دولت های آشکار و پنهان، یا مافیاها، اداره می شوند. طبیعی است فوتبال که بیشترین گردش مالی را در میان ورزش ها دارد و رقم گردش مالی آن برای بسیاری از کارشناسان هم باورنکردنی است،
به صورتی نامحسوس کنترل می شود...»
این پیش فرض را در کنار استدلال قبلی قرار دهید تا به این نتیجه برسید که «تئوری توطئه در فوتبال» چندان هم مسخره به نظر نمی رسد. برای تکمیل کردن این بحث، دو تئوری توطئه معروف این سال های فوتبال جهان (و چند اظهارنظر جنجالی این سال ها) که البته صرفاً در اظهارات اینجا و آنجای برخی علاقه مندان و در حد شایعه، مطرح شده است و هیچ دلیلی برای اثبات آنها در دسترس نیست را بخوانید تا شاید شما هم به گروه طرفداران این نظریه بپیوندید (و در نهایت شاید حرف جان تری بلافاصله پس از پایان این بازی که گفت «آنها» نمی خواستند «ما به فینال برسیم» را باور کنید).
1- در یک فینال اروپایی خیلی بعید است تیمی بتواند تنها در یک نیمه سه بر صفر از حریف خود پیش بیفتد، اما بعیدتر این است که این تیم در نیمه دوم ناگهان به حریف دست و پابسته ای بدل شود که از حریفی که قطعاً با خوردن سه گل در حالت شوک است سه گل بپذیرد، اما این اتفاق همین چند سال پیش در بازی فینال لیگ قهرمانان اروپا، در بازی لیورپول و آث میلان افتاد.
از آن بازی به عنوان «معجزه فوتبال» نام بردند، اما طرفداران «تئوری» دلایلی برای شک کردن به این بازی و نتیجه آن دارند. آنها می گویند حجم شرط بندی های انجام گرفته روی این بازی بسیار بیشتر از بازی های مشابه سال های قبل و بعد بوده، آنها حتی ادعا می کنند که میزان شرط بندی های انجام شده بین دو نیمه بازی و به نفع تیم تا آنجا بازنده هم غیرطبیعی بوده؛ واقعاً عجیب نیست که چند میلیون دلار روی تیمی که سه بر صفر یک بازی را عقب است شرط بسته شود؟
در واقع طرفداران توطئه معتقدند شرط بندان بین المللی نتیجه این بازی را تعیین کرده اند و مالک باشگاه ایتالیایی - که سیاستمداری مشهور است - یا معاونان او (که سابقه طولانی هم در مسائلی مثل تبانی و رشوه دادن به داوران و... دارند) هم در این میان سهم داشته است. به هر حال به رغم همه این حرف ها دادگاه عالی قضایی ورزش نپذیرفت درباره این مساله تحقیق کند اما وکیلی که این درخواست را به دادگاه عالی ورزش ارائه داده بود بعدها ثابت کرد چند بازیکن تیم ملی غنا در جام جهانی 2006 آلمان از شرط بندانی در آسیا مبلغی کلان رشوه گرفته اند تا نتیجه بازی تیم ملی کشورشان در مقابل برزیل را به گونه ای رقم بزنند که پیروز بازی، برزیل و با اختلاف بیش از دو گل باشد (این بازی با نتیجه سه بر صفر به سود برزیل تمام شد).
جالب اینکه کسانی که روی برد برزیل با اختلاف بیش از سه گل شرط بسته بودند به نسبت 11 به 2 برنده می شدند یعنی اگر دو هزار دلار شرط می بستند یازده هزار دلار برنده می شدند. براساس ادعای این وکیل کسانی که در نیمه بازی آث میلان - لیورپول روی برد لیورپول شرط می بستند به نسبت 17 به یک برنده می شدند یعنی هر میزانی که شرط می بستند هفده برابر آن را به دست می آوردند.
2- در دهه 90 فوتبال در حال گسترش در سرتاسر جهان بود اما در پایان این دهه درآمدزایی این رشته، به خصوص در اروپا، متوقف شد، به رغم بالا رفتن روزافزون هزینه ها و به خصوص دستمزدهای بازیکنان و ستاره ها، کم شدن تعداد تماشاگران مسابقات (به دلیل گران شدن بلیت ها) و کم شدن تعداد بینندگان تلویزیونی مسابقات (به دلیل گران شدن حق پخش تلویزیونی مسابقات) باعث کمتر شدن درآمدهای باشگاه ها و فدراسیون های فوتبال شده بود.
یکی از مشکلات آن مقطع این بود که در مسابقات مهم همیشه قهرمانی ها و عناوین مهم در اختیار تیم های محدودی بود. در بسیاری از کشورهای کوچک تر و کمتر صاحب قدرت سیر صعودی محبوبیت فوتبال متوقف شده بود چرا که دیگر «شگفتی» اتفاق نمی افتاد، آنگاه در عرض تنها چند سال اتفاقات عجیب و غریبی رخ داد، ناگهان ترکیه و کره جنوبی در یک جام جهانی به رتبه های سوم و چهارم جهان رسیدند، ناگهان پورتو نه چندان مدعی قهرمان لیگ قهرمانان شد و ناگهان یونان کوچک «غول کش» و قهرمان اروپا شد.
در شکل گیری اکثر این عنوان ها هم اشتباهات مکرر داوران به نفع این تیم ها دخیل بود. این را هم از یاد نبرید که افزایش درآمد نهادهای فوتبالی (فیفا و یوفا) از تب فوتبالی که در کشورهای ترکیه، یونان، پرتغال، کره جنوبی، ژاپن و... ایجاد شد اصلاً رقم کمی نبود.
3- الف- پابلو اسکوبار بازیکن تیم ملی کلمبیا که در جام جهانی آمریکا گلی را به اشتباه وارد دروازه تیم ملی کشورش کرده بود پس از پایان مسابقات به ضرب گلوله کشته شد. اگرچه قتل او به درگیری های گروه های خلافکار فعال در قاچاق مواد مخدر نسبت داده شد اما یکی از شاهدان گفت افرادی که می دانستند این بازیکن با گرفتن مبلغی کلان پذیرفته این گل را وارد دروازه تیم ملی کشورش کند از او انتقام گرفته بودند.
ب- دیه گو آرماندو مارادونا یک فوق ستاره بود؛ بازیکنی که به هر حال قواعد دنیای حرفه ای فوتبال را می شناخت. او و تیم ملی آرژانتین مسابقات جام جهانی 1994 را با قدرت آغاز کردند تا همگان آنها را قهرمان جام بدانند، اما ناگهان مارادونا با اتهام استفاده از مواد مخدر روبه رو و محروم شد و تیم ملی آرژانتین با کمری شکسته نزول کرد و حذف شد. دیه گو مارادونا بعدها گفت «آنها» نمی خواستند آرژانتین قهرمان شود. (او یک بار هم پس از آن فینال معروف آلمان - آرژانتین که با یک پنالتی به نفع آلمان و دو اخراجی از آرژانتین همراه بود، این جملات را گفته بود.)
ج- ریکاردو لاولپه سرمربی تیم ملی مکزیک در جام جهانی 2006 آلمان پس از باخت تیمش مقابل آرژانتین گفت: «در مسابقاتی در این سطح، بالاتر از فوتبال، اقتصاد است که تصمیم می گیرد. تصمیم اینکه چه تیم هایی فینال های جام های جهانی را برگزار کنند از پیش گرفته شده است.
د- خوزه بوسینگا بازیکن پرتغالی چلسی پس از پایان بازی چلسی - بارسا به خبرنگاران گفت: «قبل از بازی چند نفر به من گفتند یوفا نمی خواهد بگذارد یک فینال کاملاً انگلیسی در لیگ قهرمانان تکرار شود چرا که این مساله هم از لحاظ اقتصادی و هم از لحاظ تبلیغاتی به نفع آنها نیست، اما من به این حرف آنها خندیدم... اما حالا می بینم که حق با آنها بوده.»
ه - آرته پکرنیگ در بخش وبلاگ نویسنده های گاردین نوشته است: «تام هنینگ اوربو در مسابقات جام ملت های اروپا 2008، یک بازی را در مرحله مقدماتی قضاوت کرد و آنقدر قضاوت او پر ایراد بود که بلافاصله به کشورش برگشت داده شد. در لیگ قهرمانان اروپای امسال هم قضاوت چند بازی غیرمهم به او داده شد که در یکی دو مورد در آنها هم اشتباهات فاحشی داشت. چرا باید برای دیدار برگشت مرحله نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا او انتخاب شود؟ حداقل 10 داور دیگر در اروپا بودند که کارنامه و وضعیت بهتری برای قضاوت این بازی داشتند... چرا او برای این بازی انتخاب شد؟