گشنم شده بود
سیب زمینی ها رو پوست کردم
سپس داخل یه بشقاب کریستال ریختم روغن سرخ کردن و نمک بشقاب رو گذاشتم روی گاز شعله رو روشن کردم
دیدم بشقاب داره ترک برمیداره مطمئن شدم خوب داره سرخ میشه
ی لحظه دستشویی گرفت
نشستم رو چاله زور زدم یکم طول کشید فقط آفتابه رو هر چی میریختم نمیرفت پایین سیفون رو کشیدم رفت اونجام رو هم با شیلنگ شستم
منم دستامو نمیشورم به این چیزای لوس عادت ندارم
واسه همین زود اومدم دیدم بو سوخته میاد بعد دیدم عه بشقاب ترکیده تیکه هاش که روغنی هم شده بود چسبیده به دیوار
سیب زمینی ها سیاه و سوخته (قشنگ جا افتاده) شده بود اوردم بخورم روش سس زدم
دیدم اتیش از رو گاز بلند شده
بعد ی کارتن برداشتم تیکه تیکه کردم ریختم روی شعله های اتیش رو گاز که زود خاموش شه
هی بیشتر میریختم و باد میزدم ولی به طرز عجیبی شعله های آتیش بیشتر زبونه میکشید
دیگه داشتم میسوختم ی صدا اومد بووووم
آشپزخونه رفت رو هوا دود همه جا رو برداشت گاز که نصفش رفت
سرفم گرفت زنگ زدم آتش نشانی
وقتی اومدن بجای آشپزخونه الکی اتاق رو نشون دادم بعد گفتن اینجا که چیزی نیست
گفتم خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ ایسگا بود