درست است که او بدون پیرلو رقابت ها را شروع کرده و حتی در خط دفاع هم مهره های اصلی خود را نداشته، اما برد تیم هایی مثل کیوو اودینزه و مالمو نمی تواند ملاک خوبی برایش باشد، هرچند که این تیمها هم به نوبه ی خود تیم های کوچکی نیستند و ضعیف شمرده نمی شوند.
از طرفی نکات مثبت جالبی هم در این سه بازی در یوونتوس آلگری دیده شده، مواردی مثل استفاده و اعتماد به بازیکن جوانی مثل کومن، پسری که از او به عنوان یک پوگبا ی دیگر برای یووه یاد می شود و هر چند در پست جدیدی مثل مهاجم دوم به کار گرفته شد اما نظرها را به خود جلب کرد،یا بازی خوب روبرتو پریرا که حتی تحسین خود آلگری را هم بر انگیخت.
نکته دیگر عدم حضور پیرلو و ویدال بود و یووه نشان داد که می تواند بدون مهره های کلیدی خود در خط هافبک باز هم موثر و قوی بازی کند، جایی که آساموآ هم به پست خود در اودینزه یعنی هافبک تدافعی بازگشت و نمایش موفقی هم ارائه داد، اما پر رنگ ترین جلوه تیم آلگری در این 3 بازی خط دفاعی مستحکمش بوده است، اوگبونا، بونوچی و کاسرس در دو بازی اول و کیلینی که به جای اوگبونا در بازی با مالمو بازی کرد، همگی وظایف خود را به خوبی انجام دادند و تردید ها را در مورد ضعف در این منطقه به خاطر عدم خرید مدافع جدید تا حدودی برطرف کردند.
اما یووه کماکان در گلزنی متزلزل نشان می دهد، موقعیت ها خلق می شوند و حتی توز هم به تابو خود در رقابت های اروپایی غلبه کرد، اما هنوز آنچنان که باید توپ ها به تور نمی نشینند، لورنته هنوز نتوانسته گلزنی کند و موراتا و کومن هم زمان زیادی برای اثبات خود نداشته اند.
به نظر می رسد بر خلاف یووه ی کونته که همه بازیکنان گلزنی می کردند، در تیم آلگری این امر بیشتر به عهده مهاجمین باشد، یعنی هافبک ها اضافه می شوند اما تلاش مضاعفی برای گلزنی نمی کنند و حتی همانطور که بوفون هم اشاره کرده تیم گاهی برای نفس گرفتن ، تجدید قوا و ساماندهی در طول بازی عقب می نشیند و مانند فصول گذشته بی امان حمله نمی کند، این ویژگی گرچه تماشاگران را کمتر خشنود می کند اما برای تیم، به ویژه در رقابت های پر فشار اروپایی موثر خواهد بود. حضور اورا در سمت چپ تیم هم تجربه و هم تحرک را به این منطقه اضافه کرده است، اگرچه آساموآ هم قدرتمند بازی می کرد اما صادقانه باید گفت که سانتر های او با ارسال های اورا که یک مدافع هافبک کلاسیک است قابل قیاس نیست.
حالا و با تمام این اوصاف یوونتوس در اولین محک جدی خود امشب در سن سیرو به میدان می رود تا کمی عیار کار آلگری نمایان شود، آن هم در مقابل میلان اینزاگی، به حق این تیم را باید میلان فیلیپو اینزاگی نامگذاری کرد با خصوصیاتی که مختص خود فیلیپو است. همیشه مربیانی که تجربه ی بازی در سطح حرفه ای را داشته اند تفکرات و خصوصیات دوران بازیگری خود را در زمان مربیگری به تیم خود منتقل می کنند، هیجان و جنگندگی تیم های دیگو سیمونه و کونته، تهاجمی بودن تیم مونتلا و همین فیلیپو اینزاگی از نمونه های بارز این نظریه هستند، حتی در کشورمان هم می توان به تیم های یحیی گل محمدی اشاره کرد که اولویت خود را در بسته نگه داشتن دروازه می گذارند.
اینزاگی بعد از یک دوره مربیگری در سطح جوانان حالا به تیم اصلی رسیده است و می خواهد به بهترین نحو خود را به عنوان یک ایتالیایی جدید در بین مربیان بزرگ کشور چکمه ای تثبیت کند، 8 گل در دو بازی، به ویژه 5 گل در تریلر زیبای میلان-پارما نشان دهنده علاقه او به حمله بی امان دارد، اما او هنوز به توازن در تیمش دست پیدا نکرده و بیشتر احساسی بازی میکند و در نتیجه گل های زیادی هم می خورد، تا به اینجا که شانس با او یار بوده و بازیکنان او بیشتر از گل های خورده گل زده اند و برد حاصل شده اما این روند نمی تواند همیشگی باشد و شکست های احتمالی از راه می رسند.
هر چند بازیکنان میلان مجموعه ای متوسط هستند که شاید در ادوار گذشته نمی توانستند جایی حتی روی نیمکت میلان پیدا کنند، مثل بونرا، زاپاتا و یا بوناونتورا، اما همین امر باعث شده تا انگیره ای مضاعف داشته باشند و تلاش حداکثر خود را برای تیم و فیلیپو بکنند، نمونه آشکار آنها جرمی منز فرانسوی است که به دنبال احیای دوباره ی دوران بازی خود، بعد از حذف از رم و حضور کمرنگ در پارسن ژرمن است که تا به اینجا هم خوب عمل کرده و روحیه ی عالی خود را در گل فوق العاده اش در بازی با پارما به رخ کشید.
شاخصه دیگر اینزاگی استفاده از 3-3-4 است. فرمی که در این فصل در بیشتر تیم های سری آ خواهیم دید. ترکیبی که آنتونیو کونته هم به فکر استفاده از آن در یووه بود و حالا در تیم ملی هم به دنبال استفاده از آن است. تاکتیک ای تهاجمی بر پایه نفوذ وینگر از کناره ها که مستلزم بهره مندی از وینگر های سرعتی و قدرتمند است.
حالا میلان حکم یوونتوس در 3 فصل گذشته را دارد که با قلب اش بازی می کند و تیم آلگری مثل میلان او در فصل 11-2010، البته مهره ها کاملا متفاوت اند و تجربه ها قابل قیاس نیستند اما باز هم می توان انتظار یک رقابت دیدنی و پر هیجان را داشت و باید به انتظار نشست و دید که بعد از فرو نشستن گرد و خاک بازی، کدام مربی از میان غبار سر بلند بیرون می آید، آلگری یا اینزاگی؟