روز 23 ماه گذشته خونواده خالم اومدن منزل ما روز 27 رفتن
روز 30 دوباره اومدن روز 3 رفتن
روز 5 مادر بزرگم اومد و شبش دوباره خونه خالم اومدن تا الان
.
این بساط هر ماه خونه ما هست
.
کولر خونمون سوخته و فقط یه اتاقش کولر داره تو گرمای خوزستان مجبوریم اینا رو بفرستیم تو اتاق کولر داره خودمون بمونیم تو گرما خجالت نمیکشن ذره ای برن
.
بخوای یه شام ساده بپزی باید 100 تومن هزینه کنی هر روز تو این وضعیت بد اقتصادی باید برنج و مرغ و... بخری بدی فک و فامیل بخورن
.
واقعا دیگه کلافه شدم ضمن اینکه مادر من تومور داره و نمیتونه کار کنه حتی تو خرج دارو های گرونش هم موندم
.
برای همین تمام کارای خونه گردن من و برادر کوچیکمه و اینام شدن اضافه بار رو دوش ما
.
به مادرم اعتراض نمیکنم چون دلم براش میسوزه اما واقعا تحت فشار قرار گرفتیم
.
روز سوم این ماه یک بسته 90 گیگ زدم رو مودم امروز صبح تموم شده یسره بچه هاش بازی و فیلم دان میکنن
.
واقعا دیگه کلافه شدم از دستشون