مطلب ارسالی کاربران
کوه و رودخانه
در کشور من کوهی است
در سرزمین من رودخانهای است
با من بیا
شب از کوه بالا میرود
گرسنگی از رودخانه سرازیر است
با من بیا
آنان که در رنجند کیانند؟
نمیدانم، اما مردم مناند
با من بیا
نمیدانم اما پیش من میآیند
و به من میگویند ما رنج میبریم
با من بیا
و به من میگویند: «مردم تو
مردم شوربخت تو،
میان کوه و رود،
با اندوه و گرسنگی،
نمیخواهند تنها پیکار کنند
آنها در انتظار تواند، ای دوست.»
و تو ای تنها محبوب من
ای دانهی سرخ و کوچک گندم
پیکار ما دشوار است،
زندگی دشوارتر...
اما تو با من خواهی آمد.
هوا را از من بگیر خنده ات را نه, اثر پابلو نرودا , ترجمه ی احمد پوری