جهنم؟ کافی است به آسمانی شهری با ابر های سیاه نگاه کنی. شهری که 4 فصلش خون میبارد اما نمی تواند شعله هایی که در حال سوزاندن شهر هستند را خاموش کند. دود آن شعله های وحشت آور چشمان مردمان شهر را کور کرده است. چیزی را نمی بینند. آینده ای نخواهند ساخت. آینده ای ندارند. غرق در گذشته اند...
شب ها با فکر به آن تاریخ شکوهمندشان سر بر بالین میگذارند. به یاد آن روز هایی که جهنمی برای بقیه بودند برای بچه های خود قصه می خوانند. اما گرفتار شعله های خود شدند. گرفتار آتش خود سوز شدند. سخت جان می دهند.
اما مردم این شهر، با فکر به خاطرات شیرینشان، تلخی روز را دست به باد ها داده اند. اما فراموش کرده اند که تا ابد در آتش اند...
هنوز هم که هنوز است میلانی ها، با نگاه به پوستر های مالدینی و کاکا و نستا چشمان خود را برای اندک خوابی می بندند. هنوز هم که هنوز است لباس هایی با نقش و نگار OPEL را در کمد های خود آویزان می کنند و گاهی می بویندشانٍ؛ به یاد اینکه بویی از شکوه بیابند. هنوز هم که هنوز است در اوج شب ها به یاد آن خاطراتشان قطره اشکی میریزند. به یاد آن روز ها. به یاد له شدن سر افعی با شش گل. به یاد سلاخی شدن غول های کاتالان در فینال اروپا. به یاد شکوه تیم ساکی. به یاد منفجر شدن اولترافولد با ضربه شوا. به یاد نوردال، ریوریا، مثلث هلندی، حتی گتوزو. به یاد پسر طلایی میلان کاکا، آتن و سوپر پیپو. حتی استانبول...
این ها تاریخ شکوهمندی هستند که فقط میلان است که میتواند آن ها را حمل کرده و سنگینی آن را تحمل کند. اما به یک باره این غول بزرگ و خوفناک به زیر کشیده شد. شاید اگر هنر نمایی های منز، در آن سال سیاه، نبود الان میلان آسانسوری میان سری آ و بی بود.
زیبا نیست؟ دراماتیک نیست؟ شیاطین اروپا یک باره به زیر کشیده شود؟ فاجعه ای بدتر کالچوپولی یووه البته بدون خود کالچوپولی! تیتری آماده برای خبرنگار های سخت گیر ایتالیا؛ شیطان سقوط کرد. برای همه به مانند فیلمی عاشقانه غمگین با آتش شکوهمند عشق آغاز، و با درد و شکست خاتمه میابد. همه این داستان رو دوست دارند. اما...
میلانی ها چه؟ تیم عاشقان با هواداران متعصبش چه بکند؟ آیا کسی می تواند بگوید دردشان چقدر خواهد بود؟ فکر می کنم فقط خودشان بدانند. سال های تلخ و طاقت فرسا یکی یکی سپری می شدند. به جز آن سال سیاه قبل و بعد سخت، میلان را به شدت تحت فشار قرار میداد. باد برای میلان چینی ها را آورد. کمی امید اما شکستی بزرگ.
در این میان آمریکایی ها میلان را با طریقی که هنوز هم برای همه مشکوک است، به چنگ آورد. (لفظ به چنگ آوردن کاملا درست است)
اما دیگر کسی باور نداشت. به قدری در سیاهی تاریخ فرو رفته بودیم که پیروزی و برگشتن را کاملا به دست فراموشی سپرده بودیم. مسئله ای مهم تر از چشم همگان پنهان مانده است. مسئله ای که فقط تاریخ شناسان و قدیمی ها میلان به یاد می آورند. میلان تیم شکست و برخاست است. میلان تیم بازگشت است. همواره برگشته است. کسی نمی تواند آن را کتمان کند. از سقوط توتونرو و بازگشت با میلان ساکی. قبل تر با مثل سوئدی. بعد تر با کاپلو. میلان پر ستاره آنجلوتی. شاید نسل جدید ندانند ولی مسئله اصلی میلان آیا بر می خیزند نیست کی بر میخیزند است...
با ورود الیوت آمریکایی همگان تصور این را داشتند که میلان سریع فروخته خواهد شد. اما این گروه مالی تجاری بعد از ورود، سرباز کهنه کار عاشق میلان را به سن سیرو بازگرداند. پائولو مالدینی آخرین سنگر میلان بود. البته در شروع کار نفر دوم که نه، سوم میلان بود. ایوان گایزیدیس، نابغه یونانی در راس کار قرار داشت و بعد از آن لئوناردو برزیلی. البته گایزیدیس بیشتر سر در مسائل مالی میلان داشت و مدیریت ورزشی بر عهده لئوناردو بود در کنار او پائولو مالدینی قرار داشت.
در این زمان که میلان در حال تغییر نسل کادر مدیریتی خود بود فردی به تیم مدیریتی میلان اضافه شد که می توان گفت معمار موناکو قدرتمند ژاردیم او بوده است. جفری مونکادا پسر جوان باهوش!
بارقه ای امید در چشمان میلانی ها موج میزد. با تابستان شلوغی که میلان سپری کرد و آمدن نام هایی چون هیگواین و باکایوکو، میلانی ها امید زیادی برای موفقیت در این فصل داشتند اما از طرفی به دلیل ریخت پاش ناموفق چینی ها ترس از شکست را هم از همان اول در قلب های خود حس می کردند.
میلانی که از فصل قبل با گتوزو تمدید کرده بود قرار شد که فصلی دیگر را با این مرد محکم اهل جنوب ادامه دهد.
فصلی که سر انجامش رفتن لب جوی و تشنه بازگشتن بود. هنوز که هنوز است میلانی ها از امتیاز هایی که در مقابل جنوا و سمپدوریا از دست داده اند را فراموش نکرده اند. شکستی به اندازه یک امتیاز. البته این میلان بالاخره پس از سال ها توانسته بود کمی خودش شود. میلانی که در همین فصل به سوم جدول هم رسیده بود اما در پایان در رتبه پنجم کار را به اتمام رساند.
یکی از دلایل شکست میلان در آن فصل شکاف عمیق مدیریتی بود که زمستان همان فصل شروع و در پایان به اوج خودش رسید. گایزیدیس تیمی جوان میخواست. اما لئوناردو و مالدینی؟ تیمی قدرتمند می خواستند. ایوان گایزیدیس با یادآوری مسائل و مشکلات مالی که از زمان برلوسکونی شروع شده و در زمان چینی ها به اوج خود رسیده بود تیمی ارزان و با استعداد می خواست اما لئوناردو، مردی که سال های سال در پاریس نزد ناصر الخلیفی کار می کرد با مشکلات مالی آشنایی نداشت! (شوخی)
این مشکلات بزرگ و بزرگ و بزرگتر شد که در آخر با جدایی لئوناردو موضع مالکان آمریکایی مشخص شد. مشکلات مالی!
آخرین سنگر میلان نیز در حال جدایی از میلان بود که با اصرار زیاد گایزیدیس و البته عشق مالدینی، مالدینی در میلان موند ولی اینبار در نقش لئوناردو! مدیر ورزشی جدید میلان. در کنار مالدینی اسطوره دیگر نیز به میلان بازگشت. بوبان در نقش مالدینی!
بوبان، بازیکن سابق روسونری به میلان بازگشت. بوبان که در گذشته در یوفا مشغول به کار بود به نظر می آمد که با وجود او ضعف بی تجربگی مالدینی در میلان رفع شده باشد. اما او بهتر از این حرف ها بود! او با هوش و استعداد بالای خود بسیار مثمر ثمر واقع شد و توانست نقش بسزایی برای ساختن میلان جدید ایفا کند.
بعد تشکیل دوباره مدیریت تابستان میلان، شلوغ به نظر می آمد. اما بیشتر شبیه به بازسازی دوباره میلان شبیه بود. از جذب بن ناصر و لیائو، دو استعداد جوان دنیا فوتبال، تا آمدن تئو هرناندز کنار گذاشته شده. مونکادا نقش به سزایی در کشف و جذب این بازیکنان ایفا کرد. در آخر هم با یک انتقال 3 روزه آنته ربیچ به میلان پرونده نقل انتقالات میلان بسته شد. اما مهم ترین اتفاقی که در میلان 2019/20 رخ داد جدایی گتوزو بود. نیاز مبرم میلان یک مربی خوب و عالی برای کار با جوانان میلان بود. انتخاب میلان؟ مارکو جامپائولو، سرمربی موفق سمپدوریا
جامپائولو در میلان پر تبلیغات ظاهر شد. از اون به عنوان معمار نوین میلان نام برده می شد. آریگو ساکی، بزرگترین مربی تاریخ میلان، با مصاحبه هایی پی در پی از انتخاب جاموئولو تعریف و تمجید می کرد. از بازگشت به اصل صحبت می شد. اصلی که بازگشت به آن تمام رویا هارا کابوس کرد...
فاجعه؛ کلمه ای که میتوان از وصف دوران کوتاه جامپوئولو. یکی از بدترین شروع های تاریخ میلان. طریقه بازی میلان به مانند سیرکی بدون مدیر بود. بازیکنان، نقشی از بازیکن داشتند. جامپوئولو پس از هفت بازی، با نیمکت میلان وداع کرد. شاید تاریک ترین نقطه دهه اخیر میلان همین جامپائولو بود...
در این بین میلان برای جاگزینی دو شخص را مد نظر داشت. استفانو پیولی و لوچانو اسپالتی. الویت میلان اسپالتی بود اما در آخر به دلیل مشکل مالی که اسپالتی با اینتر بر سر جدایی داشت میلان با استفانو پیولی، فردی برای دوران گذار، به توافق رسید.
pioliout# ترند شبکه های اجتماعی شد. به خاطر کارنامه عجیب غریب پیولی او را نیامده نمی خواهند!
مردی که آمد که فصل را برای میلان فقط آبرومندانه به پایان برساند اما چه کسی فکر می کرد همین پیولی دوران گذار، بنیان گذار میلان جدید باشد؟ به نظر می آید تیتر های جذابی در انتظار روزنامه های ایتالیا باشند!
پیولی پس از فاجعه برگامو، دیگر حتی متعصب ترین هوادارنش هم نمی توانند برای آینده او در میلان شانسی را در نظر بگیرد. حتی من هم که جزوی از هواداران او و سبک بازی او هستم هم در آن زمان دلم میخواست همان لحظه اخراج شود. حسی که همه میلانی هایی که شاهد آن اتفاق ترسناک بودند تجربه می کردند. بعد از آن فاجعه ایوان گایزیدیس از موضع خود کوتاه آمد و اجازه ورود بازیکن با تجربه را داد. البته آنته ربیچ بازیکنی بود که قرار بود با تجربه میلان باشد اما به دلیل فاجعه جامپائولو نتوانست خودش را حتی برای یک سانتر ثابت کند!
آمدن این دو نفر در زمستان شاید همه چیز را در میلان تغییر داد. سیمون کیائر از آتالانتا و زلاتان ابراهیموویچ به صورت آزاد. 2 فردی که به نظر می آمد آمده اند که بروند اما ماندند و میلان را دوباره ساختند!
کمی بعد از پنجره زمستانی نقل انتقالات، جنگ بزرگی شروع شد. رانگینک به جای همه! بوبان و مالدینی در مصاحبه ای طوفانی به شخص ایوان گایزیدیس، او را فردی خطاب کردند که مسبب این اتفاقات میلان است. با جوانان نمی شود جامی به دست آورد. آن هم در زمانی که به نظر می آمد شرایط برای میلان در حال بهتر شدن است. اما خبر توافق گایزیدیس با رانگینک برای فصل بعد آتشی بود که به این خاکستر قدیمی زد.
کرونا آمد. زمان را متوفق کرد. اما فرصتی شد برای پیولی و شاگردانش که بتوانند خود را پیدا کنند. سنگینی پیراهن را حس و درک کنند. رهبری زلاتان موجب شد که همه کم کم به یاد بیاورند برای چه تیمی بازی می کنند. همه برای میلان!
فوتبال برگشت. زندگی به حرکت خود ادامه داد. اما میلان؟ درخشان تر از درخشان. نتایج میلان به قدری خوب شد که فصل به اتمام نرسیده پیولی گذرا را ابقا و رانگینک را کنار گذاشتند. مالدینی که قرار بود برای رانگینک کنار گذاشته شود اون هم ابقا شد. زلاتان هم ماند. همه ماندند. تا میلان برخیزد
پس از 3 سال شلوغی نقل انتاقالات در مدیران بالاخره این کشتی به ساحل آرام رسید. تیم مدیریتی میلان تغییر خاصی نکرد. پیولی یک فصل دیگر را هم در میلان ماند. نقل انتقالات میلان شاید بتوان گفت پس از 10 سال نقل انتقالات نه شلوغ نه جذاب بلکه با فکر و ایده دنبال شد. تونالی جوان پس از زقابتی بزرگ با یووه و اینتر به میلان آمد. جوانانی چون براهیم دیاز، پیرو کالولو، و ینس پیتر هوآگه به میلان اضافه شدند. پس از درخشش میلان فوق العاده، مدیریت میلان ترکیب اصلی را حفظ و سعی در ادامه ساختن ساختار میلان را با بازیکنان جوان دادند.
هدف میلان؟ سهمیه لیگ قهرمانان اما در عمل چه؟ اسکودتو!!!
شروع طوفانی میلان در سری آ با آن ترکیب جوان. میلانی که هفته ها در صدر بود و با تیم پر خرج اینتر کونته در رقابت بود. میلانی که هفته ای 2 مصدوم را در لیست ریکاوری تیم خود اضافه می کرد اما باز هم در رقابت سنگینی با اینتر قرار داشت.
پس از سال ها گوی قدرت به دست اهالی میلان رسیده بود. پس از رقابتی تنگاتنگ، میلان اسیر کمبود بازیکن و کمبود عمق ترکیب شد و اینتر کنته با اقتدار قهرمان شد. میلان بعد از کمی کش و قوس در آخرین بازی های فصل باز هم درخشان ظاهر شد و نایب قهرمان سری آ شد. فقط با جوانان می شود چنین کاری کرد...
فصل به پایان رسید
میلان به هدف خود رسیده بود. سهیمه چمپیونزلیگ را پیولی برای میلان به ارمغان آورد. تیمی دست پا شکسته که توانست در نهایت به هر نحوی که بود به نایب قهرمانی سری آ برسد. اما جنگ واقعی تازه شروع شده است. جنگ بزرگ پنجره تابستانی!
ایوان گایزیدیس: یکی از عجیب ترین پنجره های نقل انتقالاتی را در پیش داریم!
میلانی ها، پس ز سال ها به سطح اول دنیا فوتبال بازگشته بودند. باور نداشتند که بازگشت چگونه است. در اواسط نیم فصل دوم همان فصل میلان که به دلیل مشکلات و مصدومین زیاد نتوانست نتایج درستی کسب کنند و به دلیل همان باور نداشتن به خود، صدای میلانی ها برای اخراج پیولی کمی بالا گرفت. اما بعد از بازگشت مصدومین و البته تغییر سبک بازی میلان، نتایج درخشان بازگشت و میلان در نهایت نایب قهرمان سری آ شد. نکته جذاب این ماجرا این بود که تیم مدیریتی میلان با توجه به عملکردی که در تابستان و زمستان این فصل داشتند منهای کسب سهیمه لیگ قهرمانان، موفق به صفر رساندن بدهی های مالی میلان از زمان برلوسکونی شدند. در کنارش مذاکرات را هم برای ساختن ورزشگاه جدید را با شهردار سختگیر میلان ادامه می دادند. همه چیز بر وفق مراد مدیریت و میلان پیش می رفت البته به جز دل های میلانی ها!
دلهره سراسر وجود میلانی هارا دربرگرفته بود. چرا؟ به این دلایل:
1: وضعیت نامعلوم هاکان، کسیه، کالابریا و رومانیولی
2: اتفاق عجیب دوناروما؛ بعد از کسب سهمیه لیگ قهرمانان اروپا به یک باره مذاکرات برای تمدید قرارداد دوناروما به بن بست رسید و این دروازبان جوان از میلان جدا شد. شاید میلان بلافاصله بعد از جدایی این گلر مانیان، یکی از بهترین گلر های فصل اروپا را به خدمت گرفت اما میلانی ها به نمایش های درخشان دوناروما، برای آینده بسیار امیدوار بودند. البته مانیان هم از سن پایینی برخوردار است و می تواند تا سال ها دروازه میلان را بیمه کند.
3: طولانی شدن زمان مذاکرات برای بازیکنانی چون ژیرو و تونالی
پس از پایان فصل میلانی که بنا بر بازیکنان قرضی، با بند خرید یا بدون بند خرید، فصل را گذرانده و به پایان رسانده بود. بازیکنانی چون تونالی، توموری، میته با بند خرید و براهیم دیاز، دالو بدون بند بازخرید در میلان حضور داشتند. می توان گفت همه آن ها نقش به سزایی در موفقیت های میلان ایفا کردند.
اما حالا؟ همه در شرف بازگشت به تیم های خود بودند. میلان باید هم از شرایط مالی بهبود یافته خود و هم پاداش صعود به لیگ قهرمانان اروپا نهایت استفاده را می برد و هم این وضعیت خوب مالی را حفظ می کرد.
انتخاب ها باید حساب شده و دقیق می بودند. از طرفی یورو و المپیک هم در پیش بود. شاید یورو، که پس از به پایان رسیدن فصل، مسابقات خود را در کل اروپا آغاز کرده بود، زمان مناسبی را برای مدیریت میلان فراهم کرد تا بتواند هم حسابرسی باشگاه را به سر انجام برسانند هم استراتژی خود را در برای این پنجره، مشخص کنند.
انتظارات از تیم مدیریتی بالا بود. میلانی ها تیمی مدعی برای اسکودتو را طلب می کردند. شرایط پیچیده پنجره و ترافیک عجیب جا به جایی مربیان، شلوغی کار واسطه ها و ... عواملی بودند که باعث کاهش سرعت مذاکرات بین تیم ها می شدند. اما پس گذشت این پنجره و نزدیک شدن به انتهای این کاجرای شلوغ و پیچیده استراتژی مالدینی و گایزیدیس را میتوان کمی بهتر درک کرد. شاید به جای کلمه استراتژی کلمه اولیت را به کار ببریم بهتر باشد.
1: ارزش بازیکن به به اندازه ارزش بازیکن، ما مدیر تیم هستم نه شما:
شاید بتوان در دنیای فوتبال عواملی را پیدا کرد که در بازی های کامپیوتری فوتبال بی اهمیت و بی ثمر باشند. یکی از آن ها اقتدار باشگاه است...
مدیریت میلان حد بازیکنان را سنجیده و به اندازه ارزش آن ها به خودشان پیشنهاد تمدید قرارداد می دهد. در کل میتوان گفت کمی مالدینی و گایزیدیس بد قلق هستند. میلان با هاکان برای تمدید قرار داد 1 میلیون یورو اختلاف داشت و از حد خود فراتر نرفت. این بازیکن هم از میلان جدا شد و به اینتر پیوست. به همین سادگی. میلانی ها حاضر شدند برای جایگزینی هاکان هزینه گذاف را متحمل شوند ولی از حد خود بالاتر نروند. شاید این تصمیم کمی به ضرر تیم بود ولی خب برای بازیکنی که در کل شش ماه از سال را توانسته بود تاثیر گذار ظاهر شود و حقوقی دو برابر طلب کند کمی غیر معقول باشد! گالیانی، مدیر اسبق میلان، در مصاحبه ای رقم درخواستی هاکان را احمقانه خوانده بود!
تصمیم جدایی هاکان برای آینده میلان به شدت مفید خواهد بود زیرا میلان می تواند خیلی راحت با تیم ها کنار بیاید و برای تمدید حرفش را راحت تر به کرسی بنشاند و بازیچه دست اهالی رسانه و مدیر برنامه ها نشود. اما برای الان کمی شرایط را سخت کرده است.
پرونده دوناروما که مشخص بود. هزینه که برای دوناروما قرار بود میلان پرداخت کند به شدت بالا بود اما دلیل اصلی جدایی او کمیسیون 20 میلیون یورویی بود که راویولا از آن ها در خواست کرده بود. و البته فاصله رقم درخواستی دوناروما و مدیریت نزدیک به 2/5 میلیون یورو بود. حقوق در یافتی او در پاریس با پیشنهاد مدیران میلان اختلافی 4 میلیون یورویی دارد. پس جدایی او را می شود کاملا توجیه کرد و اینکه میلان توانست جایگزین ارزان و به شدت باکیفیتی جذب کند.
در این بین وضعیت داویده کالابریا کاملا مشخص شده است( شده بود). به دلیل عشق زیاد این بازیکن به میلان، که بار ها در داخل و خارج زمین آن را اثابت کرده است شاید راحت ترین کار مدیران میلان، تمدید با او بود. وضعیت کسیه و رومانیولی هنوز هم نامشخص است اما امیدواری های زیادی برای تمدید آن ها وجود دارد.
2: برنامه اصلی تیم؟ زمان تقویت نیمکت است. کامل کردن ساختار تیم:
شاید بتوان گفت ترکیب اصلی میلان در مقایسه با ترکیب اصلی تیم هایی چون یوونتوس و اینتر چیزی کم ندارد اما وضعیت نیمکت به قدری خراب بود که میلان برای چند بازی مجبور شد 3 دفاع راست را در ترکیب قرار دهد!
اکثر بازیکنان قرضی میلان، بازیکنانی روی نیمکت بودند که فقط برای پوشش دادن نبود ها مصدومیت های تیم بود. اما جوان هایی چون تونالی و توموری، جواهر هایی برای آینده تیم بودند. در اولین اقدام مدیریت پس مانیان، فیکالی توموری را 28 میلیون یورو به صورت دائمی به سن سیرو آوردند. پس از مذاکراتی طولان با رئال و برشا بر سر تونالی و براهیم دیاز، در بهترین شرایط ممکن این دو بازیکن را باز هم به میلان بر گردانند. البته براهیم دیاز قرضی 2 ساله با بند خرید است که بند بازخرید هم برای رئال وجود دارد که این بند بازخرید تاریخ 2 ساله دارد.
میلان با منچستر بر سر دالو به توافق نرسید و این بازیکن به منچستر بازگشت. برای جایگزینی دالو، بازیکنی که هم دفاع راست هم چپ هم وینگر راست را برای میلان پوشش میداد میلان 2 بازیکن را برای جبران جذب کرد. الساندرو فلورنزی و بالو توره. بازیکنانی که روی هم 5 میلیون یورو هزینه داشته اند! با آمدن این دو بازیکن پس از سال ها به جرئت می توان گفت که میلان مشکلی برای جایگزینی بازیکنان اصلی خط دفاع خود نخواهد داشت.
با داشتن کالولو، رومانیولی، توموری، گابیا، کیائر، تئو هرناندز، بالو توره، کالابریا، فلورنزی مشکلات فصل گذشته دفاع میلان پیش نخواهد آمد. بازیکنان جوانان میلان هم در صف منتظر هستند. مثل میلیوش کرکز
بعد از جدایی هاکان میلان کمبود یک بازیکن را برای آن پست احساس می کرد. هنوز که هنوز است مشخص نیست چه کسی برای جایگزینی او خواهد آمد اما آن چیز که مشخص است آمدن یک نفر برای جایگزینی او در ترکیب میلان است.
3: حساب های مالی باشگاه هنوز هم در الویت است. اما سن بازیکنان؟ ملاک خوبی نیست:
پس از مدت ها کشمکش مدیریتی میلان، مثل لئوناردو و گایزیدیس، بوبان گایزیدیس، مالدینی گایزیدیس در نهایت کشتی عقیده ها به ساحل توافق رسیده است. مالدینی و گایزیدیس در یک خط فکری سیر و سفر می کنند. خط فکری پول مهم ترین چیز است!
در گذشته گایزیدیس با بلوکه کردن انتقال زلاتان و فابرگاس این را نشان داده بود که با بازیکنان سن بالا مشکل دارد. اما تاثیر گذاری بزرگ کیائر و همینطور خود زلاتان، این عقیده گایزیدیس را عوض کرد. اما پول پرستی او هنوز هم که هنوز است سر جایش است. از طرفی دیگر مالدینی با نشست برخواست با این فرد پول پرست، عاشق پول شد!
شاید این شوخی ساده من بتواند تحرکات مالی میلان را کمی تفسیر کند اما مهم ترین چیزی که وجود دارد این است که خساستی در میلان وجود ندارد اما عقل مالی؟ وجود دارد. میلان دیگر به مانند گذشته نیست که با پول های مالکان خود در بازار آتشی به راه بیاندازد( چینی ها و سال اول گروه مالی الیوت) میلان دیگر یک تیم مدیریتی باهوش دارد. تیمی که میداند در چه جایی خرج کند و در چه جایی نکند. 40 میلیون برای براردی پرداخت کند یا فلورنزی و پلگری را با 2 میلیون یورو به میلان بیاورد. دیگر خودشان را باور دارند. وقتی بازیکنانی چون ربیچ و لیائو را در ترکیب دارند اجازه خروج هآوگه را صادر و دیگر به دنبال اورتون سوارس 20 میلیونی نروند. شاید میلان مشکل اولش، که از سال گذشته گس از خروج سوسو وجود داشت، مشکل وینگر راست، هنوز هم موجود باشد اما با توجه به مشکلات ساختار تیم و نبود نیمکت قوی فعلا تحرکات مثبتی صورت نگرفته است اما میتوان این را خاطر نشان کرد که بازیکنی که برای پست هافبک هجومی خریداری خواهد شد می تواند در وینگر راست هم به میدان برود و در پست هافبک هجومی با توجه به تغییر سبک بازی میلان براهیم به میدان برود. بازیکنانی همچون برناردو سیولا یا حکیم زیاش.
حقیقتا هنوز وقت به پایان نقل انتقالات مانده است و چیزی مشخص نیست اما همانطور که قبل هم تاکید شد یک نفر می آید!
میلان تحرکاتی هم برای باکایوکو انجام داده است و به نظر می آید این انتقال هم به زودی رسمی شود. رسیدن عاشق به معشوق!
در کنار باکایوکو میلان برای مشکل نبود فروارد تخصصی در تیم خود، که با مصدومیت های زلاتان بیشتر به چشم می آمد، تحرکات مهم و قابل توجهی نیست انجام داد. الیویر ژیرو بازیکنی که 2 سال است اخبارش روی اعصاب میلانی های بند بازی انجام می دهد بالاخره به میلان پیوست. به نظر می آید کار میلان برای تقویت این پست انجام شده باشد اما میلان با قرض دادن کولومبو برای انجام بازی بیشتر، مهاجم جوان ایتالیایی را از موناکو جذب کرد. پیترو پلگری مهاجمی که کشم خود مونکادا، استعداد یاب سابق موناکو و حال حاظر میلان است با آمدنش دیگر میلان مشکلاتی در این پست در سال گذشته گریبانش را گرفت امسال بر طرف خواهند شد. نکته قابل توجه این است که زلاتان و ژیرو و پلگری هر سه بازیکنانی مشابه به هم هستند. شاید اینجا بتوان تاثیر پیولی در نقل انتقالات را بیشتر مشاهده کرد.
در آخر کافی است کمی به خود فکر کنیم. ما میلانی ها صبر را فراموش کرده ایم. ما کسانی هستیم که سال ها پای میلان مانده و سوخته ایم. اما نمی توانیم خود و تیممان را باور کنیم. هنوز به پایان نقل انتقالات مانده است اما میلان ها از اول نقل انتقالات با نا امیدی این پنجره دنبال کرده و برای تیمی که عاشقش هستند حرص میخوردند. اما مهم این است که باید با دید باز و خارج بازی های کامپیوتری به فوتبال نگاه کنند. برای پیشنهاد دادن به یک تیم از کشور آفریقای جنوبی، یا باید با واسطه ها ارتباط برقرار کنید یا باید مستقیما با زبان آفریقای جنوبی با تیم مورد نظر ارتباط برقرار کنید. مشکلات پاسپورت، ملیت، حتی وضعیت فرودگاه های کشور هم یک عامل میتواند باشد. نه آن پیچیدگی که تحلیل کننده های داده در فوتبال از آن حرف می زنند نه آن سادگی بازی های کامپیوتری در فوتبال واقعی وجود ندارد. همه با هم باید دیدمان را از این حالت هواداری بدون صبر خارج کنیم که با یک برد به عرش و با یک باخت به فرش نرسیم. با گل باجو نکنیم و با یک توپ لو دادن موساکیو. باید صبر کردن را بیاموزیم و با دید درست به فوتبال نگاه کنیم.
بهترین راه زندگی امیدواری است اما نه فرار از حقیقت
FORZA MILAN