مولانای جان ❤حکیم سعد الدین بن شمس الدین بن محمد نزاری فوداجی قهستانی در سال ۶۴۵ ق در روستای فوداج در نزدیکی شهر بیرجند به دنیا آمد شاعر ستم ستیز ایران در اوج آشوب و فتنه قهستان و حمله هلاکو خان به قلاع اسماعیلی قهستان به دنیا آمد.
بیرجند از نظر وسعت و جمعیت در عصر نزاری یک مرکز نسبتاً کوچک بازرگانی ، صنعتی قهستان به شمار میرفت و راههای تجارتی که شهرهای بزرگ هرات ، نیشابور ، کرمان ، سیستان از آن میگذشت.
نام شاعر سعد الدین بن شمس الدین بن محمد بوده است که در این اشعار بدان تصریح شده است:
جام جم سعد دین نزاری این است
با همنفسی که دم برآری این است
شمس دین ابن محمد پدرم طاب ثراه
یاد میدارم از او گفت که در عهد شباب
نزاری سه فرزند پسر داشته است که ذکر آنان را در مرثیهای که در رثای فرزند بزرگش سروده است آورده است ، تاج الدین محمد ، شهنشاه ، نصرت که علاوه بر این مرثیه ذکر آنان چند جای دیگر در آثار نزاری آمده است. نزاری در مرثیه مرگ همسرش در سوگ او را شاهباز دولت و نازک دل نامیده است که زود از برش رفته است ، نکتهی دیگر در این مرثیه عزاداری زن و مرد در بیرجند است که نشان از جایگاه و احترام نزاری است.
ین گونه نزاری با دور شدن از شیعیان دوازده امامی تنها به امام وقت که از جانب امام قبل او برگزیده شده است اعتقاد دارد ، آئین اسماعیلیه که بر ادراک عقلی استوار است با تاکید بر وجود واقعی جهان مادی جای هیچ شکی را در درک ماهیت اجسام از طریق توانایی بشر باقی نمیگذارد این موضوع با علاقهی شدید اسماعیلیان به کسب علوم غیر دینی مانند طب ، ریاضیات ، نجوم ثابت میگردد.
لکن با تاکید بر ناممکن بودن شناخت خداوند به عنوان هستی کل از طریق عقل انسانی ، اسماعیلیان به محدودیت عقل انسانی اشاره میکنند.آیین مخفی اسماعیلیه با تاکید بر ناممکن بودن شناخت خداوند از طریق عقل انسانی آشکارا از تعالیم نوافلاطونی و تصوف که معتقد به امکان ارتباط بلاواسطه و عرفانی میان خدا و انسان بود فاصله گرفت. ( بایبوردی ، ۱۳۷۰: ۶۸)
۵ تخلص نزاری
تخلص نزاری هم به اعتبار جمعی از تذکره نویسان و هم قرینه اکثر قریب به اتفاق غزلیات نزاری با وجه جسمی نحیفی او سازگار است. دکتر مجتهد زاده در مقدمهی رساله خود پی قول تذکره نویسان را میگیرد و با اتکا به تأیید ادوارد براون انگلیسی او را به خلیفه فاطمی مصر (المصطفی لدین الله نزار) منتسب میکند او جهت لاغری را برای تخلص نزاری رد میکند. (دیوان نزاری ۱۳۷۱ : ۲۵)
استاد ذبیح الله صفا در کتاب تاریخ ادبیات ایران احتمال نسب خانوادگی را برای کلمه نزاری در تخلص او مطرح میکند. (صفا ، ۱۳۶۹ : ۷۳۵ )در میان تذکره نویسان برخی تخلص او را به سبب انتساب او به خلیفه فاطمی مصر المصطفی لدین الله نزار و برخی نیز لاغری او و برخی هر دو سبب را مطرح کردهاند. دولتشاه سمرقندی ، تقی الدین کاشی( تقی الدین کاشی خلاصه الاشعار) و خوش گو (سفینهی خوشگو) از این دستهاند که هر دو دلیل را ذکر کردهاند. (همان :۲۶)
مولوی محمد مظفر انتساب او به خلیفه فاطمی مصر (المصطفی لدین الله نزار) را درست میداند . ادوارد براون نیز هم به سبب زادگاه نزاری که خاستگاه اسماعیلیه است معتقد است نزاری تخلص خود را از نام (المصطفی لدین الله نزار) گرفته است و احتمال این که تخلص او به علت لاغری باشد را مورد تردید میشمارد. ( براون ، ۱۳۳۹ : ۱۹۹)
۶ همسر نزاری
اگر نزاری بعد از سفر دوساله به آذربایجان و استقرار در قهستان ازدواج کرده باشد در سن بعد از سی سالگی صاحب فرزند شده است و از ترکیب بند رثای تاح الدین محمد که در سال ۷۰۶ رخ داده بر میآید که در این سال زنده بوده و بیش از ۶۰ سال داشته است ، نزاری در این شعر همسرش را جفت شریف و شاهباز دولت و نازک دل نامیده است که زود فرزندان خودش را تنها گذاشته است. نکتهی دیگر در این رثا عزاداری مرد و زن بیرجند در عزای اوست که از اعتبار و حرمت نزاری در آن دوره حکایت دارد.(دیوان نزاری ۱۳۷۱: ۱۹)
نزاری دیر ازدواج کرد آنگاه با دختری از خاندان اصیل اسماعیلی که به گمانی خواهر شمس الدین گیلکی وزیر رکن الدین خورشاه بود کسی که با او در غم و شادی همیار و همساز بود و ناهمواریهای زندگی را تحمل کرد ، ثمره ازدواجشان سه پسر بود ، همسرش غم سنگین پسرشان را نتوانست تحمل کند و اندکی بعد به دیار باقی شتافت که هجرانش ضربه سختی به نزاری وارد کرد که در سوگنامه مفصلی که سروده است تجلی یافته است .(قنادان ، ۱۳۹۶ : ۱۵) قسمتی از سوگنامه :
بگذاشتی مرا و برفتی زهی عذاب
تسکین نمیپذیرد جانم ز اضطراب
جفت شریف بودی و طاق اوفتاده ام
بی تو نه صبر و طاقت و آرام و خورد وخواب
در آبم از دو دیده و در آتشم ز دل
آه از دل پر آتش و از دیدهی خراب
هر دانهای که عقد کنم چشم در فشان
کم نیست در کنار من از قبهی خراب
برق هلاکت تو دل و جان من بسوخت
هجر تو کرد کرد و کیایی من خراب
در ماتم تو آه دل من چو شعلهها
بر چرخ برده نایره از فرط التهاب
تخلص نزاری هم به اعتبار جمعی از تذکره نویسان و هم قرینه اکثر قریب به اتفاق غزلیات نزاری با وجه جسمی نحیفی او سازگار است. دکتر مجتهد زاده در مقدمهی رساله خود پی قول تذکره نویسان را میگیرد و با اتکا به تأیید ادوارد براون انگلیسی او را به خلیفه فاطمی مصر (المصطفی لدین الله نزار) منتسب میکند او جهت لاغری را برای تخلص نزاری رد میکند.
استاد ذبیح الله صفا در کتاب تاریخ ادبیات ایران احتمال نسب خانوادگی را برای کلمه نزاری در تخلص او مطرح میکند. در میان تذکره نویسان برخی تخلص او را به سبب انتساب او به خلیفه فاطمی مصر المصطفی لدین الله نزار و برخی نیز لاغری او و برخی هر دو سبب را مطرح کردهاند. دولتشاه سمرقندی ، تقی الدین کاشی( تقی الدین کاشی خلاصه الاشعار) و خوش گو (سفینهی خوشگو) از این دستهاند که هر دو دلیل را ذکر کردهاند.
عر در سفرنامهاش به شرح سفر و آداب و عادات مردمان آن میپردازد و از شهرهای اصفهان و نطنز و تبریز و خوی به نیکویی یاد میکند ، نزاری در اصفهان به همراه ایرانشاه به دست پیری خرقه پوش میشوند و به سفارش ایرانشاه تصمیم میگیرد سفرنامهای به نظم بنویسد ، سپس از اصفهان به سمت نطنز و پس از آن به سمت تبریز حرکت میکنند.
در تبریز با یکی از اعضای اخوان الصفا دیدار میکند او را محرم راز خود میداند و به همراه او به دار الشفا میرود.
در پنجم صفر همان سال در جمع ملتزمین رکاب شمس الدین جوینی تبریز را ترک میکند و از سواحل دریاچه ارومیه عبور میکند. پس از یک روز به شهر خوی میرسد که بنا به اظهار نزاری بیشتر مردمش ترک بودند ، بعد از عبور از آلاطاق کاروان به قلب ارمنستان میرسد و نزاری چنان شیفته کاخها و بناهایش قرار میگیرد که بر خلاف شهرهای دیگر زیباییهایش را تحسین میکند. در ارمنستان او شاهد شورش مردم بر علیه حاکمان مغول بوده است که توسط مغولان مقاومتشان در هم شکسته شده است ، مقصد بعدی نزاری پس از ارمنستان ، گرجستان بوده است در گرجستان طبیعت زیبای آن و ظواهر و آداب مردمشان را توصیف میکند. پس از گرجستان نزاری راهی ارّان میشود شهر باکو در نظر حکیم نزاری کوچک و غیر مرفه و بی روح میآید .
بیستم رمضان سال ۶۷۹ به تاج الدین عمید فرمان میرسد که جهت بازرسی دخل و خرج به اردبیل بروند شهر اردبیل خیلی مورد پسند شاعر قرار نمیگیرد اما در آن جا با سنان شاعر و اوحد کاتب آشنا میگردد در اردبیل نامهای از قهستان دریافت میکند ، سپس از طریق زنجان وارد ابهر میگردد ، در ماه ربیع الثانی سال۶۷۹ شاعر همراه کاروان از ابهر راهی قهستان میگردد.
۱۰ حکیم نزاری و شیخ اجل سعدی شیراز
در بارهی دیدار سعدی و نزاری تذکره نویسان زیادی سخن گفتهاند نویسنده کتاب مجمع افصحا در باره حکیم نزاری نویسد : « اصل او از بیرجند است صاحب کتاب دستورنامه است ، در سال ۶۹۵ وفات یافته و با سعدی صحبت داشته است.
الطاف حسین حالی در کتابش به نام حیات سعدی به نقل از کتاب مجالس العشاق به دیدار سعدی و نزاری در شیراز و قهستان اشاره میکند :
نزاری قهستانی در حمام با شیخ روبرو شد شیخ از وی پرسید در خراسان کسی سعدی را نمیشناسد؟ نزاری جواب داد کلام سعدی در خراسان در افواه عموم جاری است، خواهش کرد چند شعر از سعدی بخواند و شیخ دانست نزاری صاحب کمالات است و ذوق شعر دارد بالاخره یکدیگر را شناختند و سعدی نزاری را به خانه خویش دعوت کرد و تا چند روز از وی پذیرایی شایانی نمود هنگام حرکت نزاری به نوکرش گفت اگر سعدی گاهی به خراسان آمد مهمان نوازی خود را به او نشان خواهم داد.
به گوش شیخ رسید و متأسف شد که شاید خوب پذیرایی نکردهاست. اتفاقاً سالی گذرش به قهستان افتاد و با حکیم نزاری ملاقات دست داد. حکیم پذیرایی ساده نمود و اغذیه ی ساده بر سفره میچید و هنگام تودیع گفت پذیرایی پرتکلف موجب شرمندگی مهمان میشود رسم ما این است که ملاحظه کردی.
مؤلف تذکره روز روشن نیز در باره نزاری مینویسد: از حکمای عصر و معاصر شیخ سعدی شیرازی است زمانی که شیخ در قهستان گذر کرد وی چندی به مهمان داری و دل جویی شیخ مصروف ماند. نویسنده کتاب دویست سخنور نیز درباره نزاری مینویسد : «نزاری ملقب به سعد الدین ، معروف به حکیم نزاری قهستانی از گویندگان قوی دست سده هفتم که با شیخ سعدی معاصر بوده و گویا با شیخ دیدارها و مصاحبتها کرده است.» ( نظمی تبریزی ، ۱۳۶۲ : ۴۲۶)
علاوه بر دیداری که تذکره نویسان برای سعدی و نزاری توصیف کردهاند ، درباره تأثیر نزاری از سعدی باید گفت هرچند در نظر نزاری سعدی سخنوری شیرین کار و نادره گفتار است و غزلهای او از شکر شیرینتر است با وجود شهرت جهانی و روح بخشی در لفظ و حلاوت کلام از جهت رمز گویی و راه جویی به عالم روح با حکیم متفاوت است یعنی حدیث حکیم خاص خاصان عالم روح است وکلام سعدی در همه حال با عالم و جاهل و خاص و عام یکسان است و از خصیصه رمز عاری است.
در باب طرز سخن نزاری و سعدی باید گفت که نزاری چه در غزلها و چه در مثنویها و چه در قصیدهها زیر نفوذ شدید سعدی است و سیمرغ عظمت و عزت سخن شیخ همه جا روح شعر نزاری را زیر پر و بال خود دارد و غزلهای نزاری واسطه تتبع حافظ از سعدی است .
غزلهای نزاری در بسیاری از اشعار با کلام سعدی هم آوایی دارد . چندی از آنها را میتوان در جایگاه سعدی گذاشت . به نظر برخی از صاحب نظران مثنوی دستورنامه را میشود نسخهی دیگری از بوستان سعدی پنداشت. کریمسکی آن را نظیر بوستان اما یورگن برتلس تنها وجه تشابه را در پندها و اندرزها و داستانهای اخلاقی دانسته و مستی شراب و عشق و رندی آن را ویژگی نزاری میشمارد. به همان نسبتی که کلام سعدی بر بدنه منظومههای حکیم نزاری جاری و ساری است .
۱۱ حکیم نزاری و حافظ
جامی شاعر و عارف سده نهم در بهارستان مینویسد : « قدوه الشعرا خواجه حافظ شیرازی رحمه الله ، اکثر اشعار وی لطیف و مطبوع است و بعضی قریب به اعجاز ، غزلیات وی نسبت به غزلیات دیگران در سلامت و روانی حکم قصائد ظهیر را دارد نسبت به قصاید دیگران و سلایق شعری او نزدیک است به نزاری قهستانی . اما در شعر نزاری غث و سمین بسیار است به خلاف شعر وی .
استاد صفا در باره این سخن جامی مینویسد » جامی در بهارستان مدعی است که حافظ از شیوهی نزاری تتبع کرده است و این به نظر بعید میآید و جز چند استقبال از چند غزل نزاری اثر دیگری از او در اساس و بنیاد سبک حافظ ملاحظه نمیکنیم و در عوض نزاری خود اشعاری را از خاقانی و سعدی چندین بار استقبال کرده و جواب گفته است . سه مورد از اقتباسهای حافظ از حکیم نزاری به این شرح است:
نزاری:
باد بهار میوزد بادهی خوش گوار کو
بوی بنفشه میدهد ساقی گلعذار کو
حافظ:
گلبن عیش می مد ساقی گل عذار کو
باد بهار میوزد بادهی خوش گوار کو
نزاری:
ای آفت جان ترک و تازیک
بی خواب و خور از تو دور و نزدیک
حافظ:
ای بسته کمر ز دور و نزدیک
بر خون تمام ترک و تازیک
نزاری:
یار با ما نه چنان بود که هر بار دگر
ترک ما کرد و گرفته است مگر یار دگر
حافظ:
گر بود عمر به میخانه روم بار دگر
به جز از خدمت رندان نکنم کار دگر
آثار حکیم نزاری
دیوان اشعار
دیوان حکیم نزاری شامل ۱۴۰۸ غزل نزاری به اضافه تعدادی شعر در قالبهای ( قصیده و مثنوی و رباعی و ترکیب بند و ترجیع بند ) شامل میشود که به اهتمام دکتر محمود رفیعی و تصحیح و تحشیه و مقابله استاد مظاهر مصفا منتشر شده است . مثنوی دستور نامه نیز در قالب همین دیوان منتشر شده است.
سفرنامه
ادب نامه
ازهر مزهر
مثنوی نامه شب و روز
دستور نامه
رباعیات و نامه های منظوم
درباره سال وفات نزاری چند قول وجود دارد ، احمد ابن جلال الدین محمد فصیح خوافی در قسمت حوادث سال ۷۲۱ وفات حکیم نزاری قهستانی میداند.
آرامگاه حکیم نزاری
نزاری در قبرستان شرقی بیرجند به خاک سپرده شده است در سال ۱۳۴۴ه.ق مزار او به همت حاجی ملک تاجر تعمیر شد ، لکن در سالهای دههی سی قرن بیستم قبرستان به جای دیگری منتقل شد و به جای آن پارک ساخته شد و آرامگاه وی ویران گردید. در سال ۱۳۳۶ شمسی شهرداری بیرجند باغ ملی را به بانک ملی میفروشد و سال بعد اقداماتی جهت احداث بنای یادبودی به نام نزاری قهستانی از طرف شورای حفاظت آثار باستانی و مسئولین محلی و سایر علاقمندان انجام میشود. سرانجام در سال ۱۳۵۲ش شورای عالی بانک ملی در مورد واگذاری زمینی به مساحت ۱۵۸ متر از اراضی بانک ملی که حدود پنج هزار متر مربع است موافقت میکند در سال ۱۳۵۴ کار ساختمان آرامگاه حکیم نزاری به وسیله انجمن آثار ملی شروع و ۶۰ درصد کار در همان سال پایان میپذیرد.
روحش شاد