اجازه بدهید حرف بزنم!
یادداشتهای روزانه کِوین دِبروینِ در چِلسی
( سرچ یادداشتهای دِبروینِ در توییتر)
لََندَن- استمفوردبریج- اف سی چلسی مورینیو،،
دِبروینِ اَمانی نزد فامیلی بسیار دور اقامت دارد کوین هر روز غالب اتفاقات روزانه را در توییتر مینوشته،دبروینِ روایت میکند"
# تقریبا 9 صبح بود که در ابتدای راهرو قبل از تمرین،یکی دو نفر از بچه ها گفتند اوه اوه،،ژوزه توی اتاقش منتظر توست، عصبانی به نظر میرسد مراقب باش!
# وارد اتاق منیجر کلوب شدم و ژوزه مورینیو در حالتی که پاهایش را روی میز گذاشته بود،بنظر هراسان و عصبی بود،هیچ حرفی نزد،سرم پایین بود،یک حس ِشبیه خجالت داشتم،ژوزه ورقی را با اکراه سمتم پرت کردنگاهی به برگه کردم"
Kevin Debr,,,
>> گل زده 0
>> پاس گل 0
>> ایجاد موقعیت گل 0
>> دوئل ناموفق 7
>> توپهای لو داده 9
کمی عرق کرده بودم،هیچی در ذهنم پیدا نکردم که بگویم،سکوت سنگینی بر مکالمه بدون حرف حاکم بود،بعد از دو دقیقه یک برگه دیگر جلو چشمانم انداخت"
آمار چهار هافبک از پنج هافبک تیم، برخی 13 گل زده و 7 پاس گل،همینطور مرتب و متوالی عدد بود،صفر خیلی کم داشت"
اما یک برجستگی وجود داشت،ما در هفته 19 م لیگ بودیم،و برخی از آنها از 13 تا 16، 19 بازی را از ابتدا و بطور ثابت بازی کرده بودند،دقایق مقطع من باهم 19 هفته کمتر از 170دقیقه بود جمع آن اندک دقایق هرگز به دو بازی نمیرسید"
#گفتم آقا اما آنها اکثر بازیها را در ترکیب بازی کرده اند و هیچوقت 10 تا 12 دقیقه بیشتر زمان نداشتم که با نوع بازی کنار بیایم،اما ژوزه اصلا در مورد محتوی پاسخ های من تٱمل خاصی نکرد و به من گفت،کوین من با بودن تو مشکلی ندارم اما در بهترین حالت و اگر یکی از هافبکها* (احتمال ترک باشگاه در نیم فصل دوم)را داشت تو انتخاب پنجم من برای بازی خواهی بود و اگر او بماند، انتخاب ششم*
# با لحنی سرد و آرام گفتم من بروم
شرایط طوریست که همه چیز دست به دست هم داده که من بدبیاری داشته باشم، حتی خانه ایی که بصورت امانی نزد آنها زندگی میکردم، نوعی سرزنش در رفتارشان بود که با جو هماهنگ بود، غروب به پایین محله در یک خیابان خلوت که آن را از یک سمت با فَنس بسته بودندو اندکی شیب داشت میرفتم،توپم هم همراهم بود،مرتب توپ را به فَنسها میکوبیدم و به خودم میگفتم،خیلی ضعیفی، تو هیچی نمیشوی، چند بار این جمله را شنیده بودم"
# صبح روز بعد به باشگاه رفتم با چلسی تسویه کردم،، مورینیو نیامده بود، شاید، کمی دیرتر،، بهر حال فرصت نشد همدیگر را ببینیم،راستش را بخواهید،اوضاع بخوبی پیش نرفت، من فقط یک پیشنهاد رسمی داشتم، وولسفبورگ آلمان تنها گزینه من بود وعلیرغم میل باطنی رفتم به آنجا"
#،،،،اوایل سخت بود، ولی خب،، اتفاق افتاد. من نمیدانم و نمیتوانم در مورد آن چه بگویم، فقط فرصت داشتم بازی کنم،شاید روی هم 47 گل و پاس گل در فقط یک فصل،،، بله،، بازیکن سال بوندسلیگا شدم،اتفاق افتاد.،،همین"
# من و مورینیو با هم خوبیم،دیگران همیشه در هر شرایط مشابه ایی حرفهایی را القا میکنند، اما در مورد ما هرگز چنین نگاهی بین طرفین نه هرگز نبود، او با بودن من مشکلی نداشت شرایط تیم جوری بود که خوب بازی میکردند اما به من فرصت نمیرسید نباید ریسک میکرد،درک متقابل آنجا وجود داشت، چیزی که فراهم نبود شاید تقارن به موقع اجزا با هم بود، نمیدانم،،ببخشید،،چیز خاصی نبود.