ما همیشه فوتبال بازی میکردیم
معمولا هم ۲ نفری بازی میکردیم
یبار تا ۱۳ شب داشتیم بازی میکردیم
دیگه انقدر دیرقت بود مخش دیگه کار نمیکرد محکم شوت کرد تو شیشه همسایه
من گفتم آقا بیا فرار کنیم الان اینا خوابن تا یارو به خودش بیاد از جاش بلند شه فرصت زیادی داریم
مرتضی گفت نه بذار یارو توانایی شوت زدنمو بفهمه
وی در ادامه افزود: دیدی چقدر پر قدرت بود؟
من گفتم آقا برای ما شر درست نکن بیا بریم
اصرار میکرد نه اون بفهمه توانایی همچین شوتی رو دارم خوشحال میشه
من فرار کردم ولی از دور داشتم نگاهش میکردم
یارو اومد گفت کدوم بوووووق بووووق شیشه رو شکونده
مرتضی داد زد دیدی چه شوتی زدم؟
یارو گفت وایسا الان میام
مرتضی خوشحال شد فکر کرد یارو میخواد جایزه بده
یهو یارو با چوب اومد بیرون چند تا محکم زد بهش
من گفتم یا ایلفضلللللل پریدم وسط نجاتش بدم
بعدش جفتمون کتک خوردیم
رفتم تو خونه گفتم اون یارو کتکم زده
غافلگیر شدم ی کتک مفصلم تو خونه خوردم!
مرتضی هم همین براش پیش اومد رفته بود خونشون به خانوادش گفت اون یارو زدتش ی کتک هم تو خونه خورد
البته من ۲ دور کتک خوردم مرتضی ۳ دور کتک خورد!
چون فرداش خودمم ی فصل زدمش! (خودتون میدونید چرا)