تجليلي از قهرمانان محبوب گمنام
"تنها می ايستد و ايستاده مي ميرد" |
"شیمی درمانی كنيد، در عذاب باشيد، فقط به خاطر سه ماه اضافی و کیفیت زندگی كمتر از صفر؟ نه، متشکرم. شیمی درمانی از ليست برنامه من خارج است. داروهاي دیگری به من داده شده، سعی نمی کنم حتي نام ان ها را تلفظ کنم. بردن این همه قرص به خانه نشان دهنده جدي بودن و وقامت اوضاع است. من باید داروهایم را بايد با دعا و صلوات مصرف کنم وگرنه با مشکل بزرگی روبرو هستم. درد من قابل تحمل است. هنوز می توانم به دیدن دوستان و هواداران برم و هنوز خودم باشم.
تا زمانی که بتوانم اینجا خواهم بود. من طوری میجنگم که تا پيش از اين نجنگیده بودم. تنها تفاوت این است که بمب ساعتی به تيك تيك خود ادامه مي دهد"
اين جملات تكان دهنده چند هفته پيش، "اندي گورام" دروازه بان دهه ٩٠ رنجرز گلاسكو و تيم ملي اسكاتلند بود.
نيازي به توضيح به درد و مرض و در گذشت او نيست. مشخص است كدام هيولا او را از پاي در اورده است. همان هيولاي لعنتي معروف هميشگي!. او ديگر در اين اطراف نيست.
اندي گورام به دسته "قهرمانان گمنام" محبوب من تعلق داشت. هر يك از ما شايد صدها بازيگر مورد علاقه فراموش شده در ليست خود داريم. پس از بازنشستگي ديگر خبري از ان ها نيست تا زمانيكه برسند به پايان خط. كساني كه در پس ذهن ما جاي خاصي را اشغال مي كنند. با رضايت در دلت به ان ها خوشاند مي گويي. و اين در حالي است كه حتي در دخمه به تنگ امده زندگي و مشغله هاي متعدد روزگار به ان ها فكر كني، در خانه بسيار كوچك دل تو جاي خوش مي كنند.
خبر كوتاه چند خطي مرگ قهرمانان محبوب گمنام درد متفاوتي دارد. انعكاس وسيعي در صفحات ورزشي ندارد. بدون هيچ بازتابي و تاثيري ميان نسل جديدتر. از اينرو و بدتر از هر چيز ديگر، عمدتا هيچ كسي نيست تا در اين باره با او صحبت كني، دل بتركاني، اداي احترام كني يا لااقل مروري بر خاطرات خاك خورده و قديمي داشته باشي. افرادي كه تاريخ را زير و رو نكرده اند. افتخارات و جوايز بسياري ندارند. اناني كه در عين حال حضورشان غنيمت پنهان و پوشيده ايي است. همان هايي كه مانند سربازان خط اول جبهه بي محابا جان مي دهند اما مدال ها و نشان ها بر سينه ژنرال ها مي درخشد.
از اينرو هميشه قصه سربازان گمنام برايم شنيدني تر از فتوحات فرماندهان بوده است.
چنانچه مرگ ان ها. بي هيچگونه خجالتي بيان كنم؛ "درد" خودش را دارد. دردي بيشتر از شنيدن در گذشت افراد معروف و سرشناس كه هر روزه از ان ها شنيده ايم.
باور كنيد در گذشت نوري خداياري بازيگر و جادوگر نيروي اهواز در دوران جام تخت جمشيد ضربه بزرگي بود. زمانيكه توپ را در اختيار داشت نفس استاديوم بند مي امد. معجزات او با توپ، شعبده بازي در سيرك بود و نه ميدان فوتبال. يا عليرضا عزيزي مرد ديگري از جنوب، با جثه ايي كوچك، با سرعت، تيزهوش و دريبل زن كه با جرات در ميانه زمين لايي مي انداخت زجر خودش را داشت.
مرگ قهرمانان و محبوبان گمنام سوگواري بسيار شخصي در تنهايي مطلق است.آهی از ته دل ميكشي و در خلوت خود با بغض سنگين گلويت به جنگ مي پردازي. جنگي كه برنده ان از پيش معلوم است.
ميتركي چون بمب.
با نزديك شدن سالگرد حميد كه پارسال در چنين ماهي در كوما نفس هاي اخر را مي كشيد، برايم اشاره به مرگ اندي گورام با بيماري مشابه، امري كاملا اجتناب ناپذير بود. بي اختيار و بدون كنترل.
با خبر بيماري گورام ان هم در مرحله ٤، ميدونستم همين روزها خواهد رفت. جملات پر احساس او گوياي قصه همه ان هايي است كه با اين هيولاي هميشه پيروز و بي رحم دست و پنجه نرم مي كنند.
گورام مورد علاقه هواداران رنجرز بود. نامش مترادف با برخی از باشکوه ترین دوران تاریخ باشگاه است. در نظرسنجی هواداران در سال ١٩٩٩ گورام به عنوان بهترین دروازه بان رنجرز در تمام دوران ها انتخاب شد. خاطرم هست رنجرز همچنین او را به دلیل عملکردهایش در برابر رقيب قديمي سلتیک، "متخصص Old Form Derby " نامید.
این بازیکن سابق ٥٨ ساله يكي از اسطوره هاي باشگاه بود. بین سال های ١٩٩١ تا ١٩٩٨ ٢٦٠ بازی برای رنجرز انجام داد. او در این مدت پنج عنوان قهرمانی لیگ، سه جام اسکاتلند و دو جام لیگ را به دست آورد.
در ماه مه، باشگاه رنجرز اعلام کرد گورام به سرطان مری مبتلا است و تنها شش ماه زنده خواهد ماند.گورام ابتدا بیماری خود را با سوء هاضمه اشتباه گرفته بود. پس از اسکن در بیمارستان Monklands به او اعلام شد؛ سرطان مری در سطح چهار دارد. طبق گزارش هاي لعنتي به او گفته شد در صورت انجام شیمی درمانی فقط ١٢ هفته دیگر فرصتي براي زندگي خواهد داشت.
دروازه بان شجاع سريعا ان را رد کرد اما در عين له شدن با چهره ايي ضعيف و درمانده با قدرتي قابل تحسين اظهار كرد:
"طوری می جنگم که هرگز پيش از اين نجنگیده ام".
دوران ورزشی
اندي گورام دوران حرفهای خود را در اولدهام آغاز کرد، پس از اینکه در وست بروم ردههای ترقي را طي كرد.
پس از پیوستن به "لاتيكس" در سال ١٩٨١، تقریباً ٢٠٠ بازی در لیگ انجام داد. شش سال بعد، با مبلغ ٣٢٥٠٠٠ پوند به تیم اسکاتلندی هیبرنیان رفت.
سپس طی چهار فصل با هیبس، رنجرز تحت تاثیر نمايش حيرت اور او قرار گرفت و 1 میلیون پوند برای جذب گورام در سال ١٩٩١ پرداخت كرد و او به شماره 1 آنها تبدیل شد.
گورام پس از ترک رنجرز در سال ١٩٩٨ برای سه فصل با مادرول بود و دوران کوتاهی هم در ناتس کانتی و شفیلد یونایتد داشت. در طول این دوره بود پس از اینکه شیاطین سرخ با کمبود دروازه بان مواجه شدند به صورت قرضی به "منچستریونایتد" رفت و بازی در لیگ انجام داد.
توانایی او به حدی بود که به عنوان بهترین بازیکن سال انجمن نویسندگان فوتبال اسکاتلند برای فصل ٩٣-١٩٩٢ انتخاب شد.
گورام همچنین ٤٣ بازی ملی برای اسکاتلند انجام داد و در مسابقات قهرمانی اروپا/يورو در سال های ١٩٩٢ و ١٩٩٦ شماره ١ اسكاتلند بود.
درخشش گورام و اسکاتلند برابر هلند یورو 92
قابل توجه است که گورام بازيگر حرفه ايي کریکت هم بود. تنها اسكاتلندي که در رقابت هاي بین المللی کریکت و تورنمنت هاي بین المللی فوتبال حضور داشته است.
گوران در دم دماي اخر براي بقا، در مبارزه زندگي و مرگ، تنها ايستاده بود. همه ما در ان لحظات تنهاترين خواهيم بود. محبوب گمنام من در عين شهامت بازي پاياني را باخت. جنگيد در حاليكه خوب مي دانست "توپ مرگ" بوسه به تور دروازه زندگيش خواهد زد، و او در دم جان خواهد سپرد.
در پایان، سیوها و مقابله با شوت هاي سنگين و حفاظت دروازه از ورود توپ هستند که در تاریخ ثبت میشوند. همه شيرجه بي نظير و تاريخي گوردون بنکس در برابر ضربه استثنايي سر "په له" برزيلي را در جام جهاني ١٩٧٠ بياد داريم. ان ها خدايان تاريخ فوتبال هستند، اما من كلاهم را براي سربازان گمنام تاريخ ان بر مي دارم و سرم را تعظيم ميكنم.
افتخارات قهرمان محبوب گمنام من به شيرجه و مهار توپ هاي دشمن ديرين سلتيك ختم مي شود. و احتمالا فقط در قلب رنجرزي ها نسل پيش و تعداد اندكي در اينطرف و اونطرف دنيا تا دوران كوتاهي خواهد ماند. خوب مي دانيم:
دروازه بان هميشه تنها می ايستد و ايستاده و تنها هم مي ميرد.
شايد اين هم ديگر اهميتي ندارد. خانه و اشيانه كوچك قهرمانان گمنام تر ما بدون هيچ بحث و جدلي در وجودمان ابدي است، و خاطراتي چون يك دريبل، پاس يا مهار پنالتي در ديدار جام حذفي، هميشه در دل هايمان باقي خواهد ماند، چنانچه سوز و درد سفر بي بازگشت شان.
…
"اسافوجيل كنسر Esophageal cancer" يا "سرطان مری" |
سرطان مري ناشي از رشد تومورها در لوله تغذيه بدن، بین دهان و معده است.
این سرطان در بین افراد ٦٠ و ٧٠ ساله ها شایعتر است و مردان را بیشتر از زنان مبتلا میکند. تشخیص آن سخت است. طبق معمول در مراحل اولیه هیچ علامتی بروز نمی دهد و تنها زمانی که تومور رشد کرده است شناسايي مي شود. وقتيكه كار از كار گذشته است.
علائم اولیه آن اغلب با بيناري هاي رایج، معمولي و خوش خیم اشتباه گرفته می شود. این بیماری شامل اشکال در بلع و قورت دادن غذا، سوء هاضمه، سوزش مداوم بالاي شكم، از دست دادن اشتها، کاهش وزن و درد در نیم تنه بالاي بدن، قفسه سینه یا کمر همراه است.
بر اساس تحقیقات سرطان فقط در انگلستان، از هر ١٠ بیمار، ٦ نفر، پس از تشخيص، در عرض یک سال می میرند.و ظاهرا فقط ١٢ درصد از مردم به مدت ١٠ سال پس از تشخیص زنده می مانند. علت دقیق این بیماری به خوبی شناخته نشده است.
اميرحسين صدر
٣ جولاي ٢٠٢٢