یک سال بدون گرد مولر...
او عاشق است. با پوست زمخت چرمین. سیاه و سفید. میچرخد. از این سوی زمین تا آنسو. سرگردان. هر کس لگدی میزند. و او، التماس میکند. مرا به معشوقم برسانید... معشوق او. با تنی ظریف. با تنی سفیدرنگ. محصور میان سه میله ی آهنین. پشت سر مرد سیاهپوش دستکش به دست. پشت سر مدافعان قلدر. کسی عاشق را به معشوقش میرساند؟
توپ را به تور دروازه...
|
توپ عاشق. نه آنکه از چرخیدن در میان ساق بازیکنان بدش بیاید. چرخش زیر پای هنرمندان جادوگر، لذت کمی نیست. یک چرخش کرویفی، یک پا دوپای جرج بست.... لحظهای دنیا را به کام توپ شیرین میکند. کوتاه. کوتاه کوتاه. تکلی خشن از راه میرسد و او را به بیرون میفرستد. معشوقهاش تور دروازه است...
پسرک عاشق، از راه میرسد.برای وصال توپ و تور. نیامده، در نوجوانی و در زمین روستایی تیم نوردلینگن، چشمها را خیره میکند. 51 گل در 31 بازی؟ گرهارد... گرهارد... نامش را فراموش نکنید
باواریا. مونیخ. گرهارد اینجاست. ناگهان، همه چیز آسان میشود. افسانههای عشق ناکام را فراموش کنید. تلخی داستان اتلو و دزدمونا. رومئو ژولیت. گرهارد، داستان عاشقانهی تازهای مینویسید. داستان وصال همیشهی توپ به تور دروازه. داستان دستانی که از شادمانی بالا میرود... داستان گرد مولر در میان زمین و آسمان مکزیکو. ایستاده در مقابل دروازهی انگلیسیها، غولهای شوروی، هنرمندان هلندی...
گلزنان. رکوردشکنها. بزرگترها. هر که باشی، داستان فینالها چیز دیگریست. داستان لرزش ساقهاست و لغزش ذهنها. چطور میخواهی در روز آخر ذهنت را متمرکز کنی؟ چشم یک ورزشگاه به توست. میلیونها طرفدار. یک ملت... این داستان حقیقی عشق است. باید توپ را به تو دروازه بچسبانی... اینبار، داستان وصال میلیونها انسان به جام قهرمانی... سخت ترین کار دنیا و البته چیزی شبیه نوشیدن آبمیوه برای گرهارد...
یک گل در فینال؟ تو گرهارد. گرد مولر. مدافعان تنومند شوروی را نگاه کن. صورتهای سرد کمونیستها. اندام غول پیکر. فینال یورو 72. شلیک نتزر به تیر دروازه. آن میلههای میان عاشق و معشوق. توپ برگشتی. شلیک یوپ هاینکس. مهار دروازهبان خیره کننده است. نوبت توست گرهارد. تو، توپ، دروازه... به همین سادگی... سادگی گل زدن برای تو.
یک گل در فینال؟ مادریدیهای سرسخت. مساوی. بازی تکراری. عقب افتادن... زمان نمایشی دلبرانه است. توپ در آسمان. دروازهبان پیش آمده. و تو، قدر لحظهی عاشقان را میدانی. چیپ. هنرمندانه. حرکت توپ بالای سر دروازهبان غلطیدن عاشق به دامان معشوق.... کارشان تمام است. سال بعد، بازهم در فینال اروپایی. اینبار لیدزی های جان سخت. اینبار، زمان نمایش خونسردی توست. بی اعتنا به جنگها. به مشت و لگدهای آن سوی زمین. تو کارت را خوب بلدی گرهارد.
سخت ترین. بالاترین. بزرگترین. جام جهانی. بزرگان. تاکتیکهای پیچیده. مردان مهیای فتح جام. هلندیها... آنها که خود تعریف زیبایی در زمین فوتبال اند. آنها که توپ سیاه و سفید به چرخیدن در میان ساقهای نارنجی رنگشان میبالد. به ملاقاتشان میروی. بازهم تیم عقب افتاده. پنالتی هلندیها. پنالتی برایتنر. و حالا تو... قدم به قدم مراقبت هستند. مبادا توپ به تو برسد. یک پاس. سه نفر چسبیده به تو. کنترل. از فیزیک منحصربفرد بدنت بهره میبری. سطح مقطع پایین بدن. اندام فربه. قد کوتاه. چرخش. و قدرت تصمیم گیری ات. و عشقی که برای وصال توپ به تور دروازه داری. یک ضربهی نامتعادل. هلندیها نگاه میکنند. و تماشاگران المپیک اشتادیون. و مردم آلمان. و تمام مردم دنیا...
کسی فراموشت نمیکند. هربار که ستارهای در فوتبال دنیا ظهور کند، به سوی یکی از رکوردهایت یورش میبرد. و نام تو بر سر زبانها میفتد. تا با رکوردهای شکستنی و آن رکورد جاودانه ات. گلزنی ات در فینال جام جهانی، یورو باشگاه های اروپا. کاش قبل از رفتن اینها را به یاد میآوردی. لحظه لحظهی بوسهی توپ بر تور دروازه. تو. مرد وصال عاشق به معشوق. تو... گرد مولر