🔆پرویز مشکاتیان: من شوونیست نیستم. مجبورم از ملیتم دفاع کنم. چون دفاع از حقیقت است.
درست است که امروز جهان، ما را به نام قالی و نفت میشناسد؛ درست است که امروز جهان ما را به نام تروریست معرفی میکند، ما نفت بالا میآوریم تا دیگران شنا کنند، اما فرزانگان غربی خوب میدانند که ما کیستیم. اولاد حافظ و خیام را نمیتوان انکار کرد..
🇮🇷🇮🇷بخشی از مصاحبه زندهیاد پرویز مشکاتیان در سال ۷۷ درخصوص فرهنگ ملی ایرانیان. نکات زیبا و قابلتاملی در این مصاحبه مطرح شده که این روزها گاهی فراموشش میکنیم. چند روز پیش سایه هم همینها را میگفت و اینکه برخی بدشان نمیآید ما عرب شویم؛ در زبان و فرهنگ و همه چیز!
🔺تولد فرهنگ ما، تولد بخشی از فرهنگ جهان است. آنجا که فرهنگ یونان، هند، مصر به درخشش میرسد فرهنگ ایرانی هم در کنار آنها میبالد...
🔺فرهنگ ما قطار نبود، سیارهای بود که زیر سیل خرسنگهای عظیم و تهاجمات اقوام وحشی حتی نابود نشد. ما زخمی شدیم، شفا نیافتیم اما زنده ماندیم. فرهنگ مجروح ما ایرانیان منعطفترین فرهنگها بوده است.
🔺مصر آفریقایی، عرب شد، سوریهی رومی عرب شد، قبطیان عرب شدند، بربرها عرب شدند، اما ما ایرانی باقی ماندیم. فرهنگ ما میداند حرف ملت ما سواست. ما شاعران مشرقزمینیم. شاعران، رفیقان رسولانند، نه تروریست.
🔺(در افغانستان و عراق و ترکیه و بوسنی و کشمیر و هند و آذربایجان و ارمنستان و ...) اقوام به جان هم افتادهاند. اما قرنهاست که اقوام مختلف در لوای فرهنگ فدراتیو ایرانی از زرتشتی و یهودی و ارمنی و کرد و لر و بلوچ و ترک و قشقایی و فارس و عرب چه برادرانه، صمیمانه، هموند و یگانه در کنار هم زندگی میکنند. نه تحت فشار حکومتهای مرکزی، که بنا به شعور متحد و وحدت ملی. پس هر قومی از اقوام ساکن ایران، به قدر خود سهمی در ساختار و بنای عظیم فرهنگ ما دارد...
🔺من شوونیست نیستم. مجبورم از ملیتم دفاع کنم. چون دفاع از حقیقت است. درست است که امروز جهان، ما را به نام قالی و نفت میشناسد؛ درست است که امروز جهان ما را به نام تروریست معرفی میکند، ما نفت بالا میآوریم تا دیگران شنا کنند، اما فرزانگان غربی خوب میدانند که ما کیستیم. اولاد حافظ و خیام را نمیتوان انکار کرد.
🔺شما هیچ میدانید که جمهوریهای آسیای میانه اسلام را بیشتر ایرانی میدانند تا عربی؟! با آنکه اکثریت آنها شیعه هم نیستند. مسلمانان چین نامهای ایرانی دارند، این خود عبور فرهنگ ما، فرهنگ مشترک ما از گردنههای تاریخ است. چهارده قرن بود که غرب از طریق سیاحان، ایران و اسلام را میشناخت؛ حالا این دین به نام ایران مُهر خورده است. دشمنان ملت ما از دین نمیترسند، از نبوغ خلاقانهی ملت ما میترسند. در حالیکه اشتباه میکنند. ما قاصد ترس نیستیم، تاریخ این را میرساند.
🔺خوزه سارتی ادیب در برزیل صاحب قدرت و محبوبیت عمومی است و واسلاو هاول در چکسلواکی از نمایشنامهنویسی تا کرسی ریاستجمهوری را طی میکند. لندز برگیس اهل قلم در لیتوانی ... اینها همه خبر از پویائی فرهنگی میدهد. اما در ایرانِ ما، روشنفکرش به بقال سرکوچه بدهکار است، رماننویسش گمان میکند عضو تیم واترپلوست، دلش به مصاحبه با بیبیسی خوش است. شاعرش نمیداند از کجا سر بهدرآورد. آفرینشگرش برای کسب معاش دوسه شغل کاذب دارد.
🔺از دانشجویش میپرسی کمالالملک که بود، میگوید ولیعهد محمدعلیشاه؛ میپرسی صبا که بود، گمان میکند خوانندهای هندیتبار اهل کراچی است. در ارکستر موسیقی ملی، مردم از فرط خودسانسوری خلاق، با بیاتترک، قِر عربی میدهند!
🔺بله در قیاس با آفرینشهای ملل عراق، افغانستان، پاکستان و حتی ترکیه، باید با شوق بسیار اعلام کنیم که ما پیشرو و پرقدرتیم. نقاشی ما، سینمای ما، موسیقی ما، شعر ما و حتی فرهنگ و رفتارهای اجتماعی ما...
🔺در گذشته دور چه بودیم و حالا باید به چه قناعت کنیم؟ حالا نانآور فرهنگ بشری باید از نشان دادن تار بر صفحهی تلویزیون مردد شود. دریغا!
📍منبع: کانال آهستان