.
اِوِلِن و اِوِلِن دو تا خواهر بودن که موقع به دنیا اومدن به هم چسبیده بودن.
داستان به دنیا اومدنشون اینطوریه که روز ۱۳ ام سپامبر، مرده میبینه زنش نزدیک زایمانشه و درد زیادی داره. وقت نمیشه تا بیمارستان ببرتش پس میبره پیش دکتر محله شون که از قضا بسی مذهبی و همینطور خرافاتی هم بوده.
دکتر بچه هارو به دنیا میاره و بوم. میبینن بچه دوقلوعه. و دوقلو های دختر، به هم چسبیدن.
مامان بیچاره موقع زایمان میمیره. و پدر بچه ها هم وقتی میبینه عشق زندگیش بخاطر به دنیا اوردن همچین اعجوبه هایی جونش رو از دست میده، بچه هارو با اون دکتر تنها میذاره و محل رو ترک میکنه و دیگه پیداش نمیشه.
دکتر که با بچه ها تنهاست، بعد از کمی تامل، میره یه اره برقی میاره. اون میخواست با ارّه بچه هارو از هم جدا کنه.
روشنش میکنه و میارتشون نزدیک پوست نحیف اولن و اولن.
و زیر لب زمزمه میکنه "خدایا خودت کمکم کن." که یهو کلانتر وارد اتاق میشه(صدای اره رو از بیرون ساختمون شنیده بود.) و چه جالب که کلانتر از دیوونه بودن دکتر خبر داشته و دنبال یه موقعیت بوده که اونو بکشه و چه موقعیتی بهتر از این؟ با ۱۳ ضربه چاقو دکتر رو میکشه. بچه هارو ورمیداره و سوار ماشینشون میکنه. تو راه که با ماشین داشتن میرفتن، با یه کامیون تصادف میکنن و وای! توی تصادف کلانتر میمیره!
راننده کامیون که متوجه دوقلو های به هم چسبیده میشه، تصمیم میگیره اونارو برداره و با خودش ببره.این کار رو هم میکنه.
.
توی آهنگ داره صحبت های روزمره این دوتا خواهر رو شرح میده.
میگن "به نظرت فضا نورد بشیم؟ یا آتش نشان؟ بریم اسکی کنیم؟"
که یه جا به بعد اولن(اونی که صدای مرد میخونه) شروع میکنه به درخواست. "بیا با کسی که باهاش قرار گذاشتیم ازدواج کنیم. بریم بازیگر بشیم." اون یکی خواهر (صدای زن) در جواب همشون مخالفت میکنه.
اولن(مرد) عصبی میشه و با کنایه میگه "یه انگل نیاز به میزبان داره"
اولن زن: من فقط بهترین رو برای خودمون میخواستم!
اولن مرد: ولی من هیچکدوم از اینا رو نمیخواستم.من فقط یه زمان فقط و فقط مخصوص خودم میخواستم.( چون به هم چسبیده بودن هیچوقت نمیتونستن تنها باشن.) تو از من میترسی و بدت میاد.
اولن زن: تو هیچوقت به من اهمیت ندادی.
اولن مرد: چرا منو رها نمیکنی؟
اولن زن: تنهایی زنده نمیمونی
(از اینجا شروع میکنن به بحث کردن و وسط خوندن آهنگ کلام هم رو قطع میکنن.)
(اینجاها باهم حرف میزنن)
من دارم ازت خواهش میکنم(اولن زن)
بس کن از من خواهش نکن! (اولن مرد)
اولن زن: من میخوام تو پیشم باشی
اولن مرد: من میخوام زمانی مختص خودم داشته باشم
اولن زن: چرا نمیتونیم باهم کنار بیایم؟
اولن مرد: چرا فقط تنهام نمیذاری ؟؟؟
و...
:)
لذت ببرین.
Evelyn, Evelyn,
Why do we bother to stay?
Why are you running away?
Don't you feel like severing?
Everything's just come together at last
It's broken, I don't want to play
We grew up closer than most
Closer than anything, closer than anything
Shared our bed and wore the same clothes
Talked about everything, spoke about so many things
What shall we wear tonight? What shall we eat today?
Can we go ice skating? But we just did that yesterday
Should we be firemen? Can we be astronauts?
What if they find us? They're not looking anyway
Fill my glass, let's drink a toast
This is our birthday, so why are we weeping?
At your side, I feel like a ghost
I wake up first, and I stare at you sleeping
What shall we wear tonight? What shall we eat today?
Do you think I should marry him? But we just met him yesterday
Should we be movie stars? Will we be millionaires?
I want to be famous They're watching us anyway
We grew up so very close
A parasite needs a host
I'm only trying to do what is best for us
Well, I never asked for this, I never wanted this
All that I want is some time to myself
Looking in your eyes, I'm coming home
Just get away from me, please just stop touching me
You're always trying to be somebody else
Now I realize I'm not alone
Well, you're only scared of me
But you never cared for me
Why don't you let me free?
'Cause you'd never dare to be
'Cause you never listen, you're always insisting
(I'm just/just stop) reminiscing,
I feel something missing
I just want (you here with me my privacy),
God (can't we just get along/won't you leave me alone)?
Evelyn, Evelyn
Evelyn, Evelyn
Evelyn, Evelyn
Evelyn, Evelyn
Evelyn, Evelyn
Evelyn, Evelyn
Evelyn, Evelyn
Evelyn, Evelyn
Evelyn, Evelyn
Evelyn, Evelyn
Evelyn, Evelyn
Evelyn, Evelyn
Evelyn, Evelyn
Evelyn, Evelyn
Evelyn, Evelyn