مطلب ارسالی کاربران
بزرگترین کودتاهای تاریخ
کودتا معمولاً زمانی رخ می دهد که یک حکومت به طور ناگهانی توسط عده ای از درون دولت که معمولاً نظامیان هستند ساقط شده و خود نظامیان یا یک شخص از بدنه ی دولت که در این کودتا نقش داشته حکومت جدیدی را تشکیل می دهد. |
۵.کودتای عراق در سال ۱۹۳۶
این کودتا که با نام کودتای بکر صدقی نیز شناخته می شود نه تنها اولین کودتای نظامی در عراق مدرن بود بلکه اولین کودتای نظامی در میان کشورهای عربی نیز به شمار می آمد. در این کودتا بکر صدقی موفق شد دولت نخست وزیر یاسین الهاشمی را ساقط کرده و حکمت سلیمان را به جای او به مقام نخست وزیری منصوب کرد و خودش نیز در واقع حاکم کشور به شمار می آمد. علاوه بر بدست گرفتن قدرت ارتش، صدقی تصمیم گرفت که جعفر العسکری وزیر دفاع وقت را نیز به قتل برساند و در ادامه نیز الهاشمی را به استانبول تبعید کرد و تمام نقاط کشور را با نیروهای نظامی اش به تصرف درآورد.
|
۴.کودتای نظامی در ترکیه

عدنان مندرس، اولین نخست وزیر ترکیه بود که در یک انتخابات آزاد برگزیده شد. وی از سال ۱۹۵۰ تا ۱۹۶۰ در ترکیه حکومت کرد. برخی اقدامات افراطی او در طی این سال ها، مانند شرکت ارتش ترکیه در جنگ کره، تضعیف لائیسیته در کشور، سرکوب خشن اقلیت مسیحی و بویژه یونانیان و نیز سیاست نادرست در برابر کردهای طرفدار خودمختاری، به نارضایتی شدیدی در میان نظامیان ترکیه انجامیده بود.
در تاریخ ۲۷ مه ۱۹۶۰ نظامیان ترکیه با کودتا قدرت را در این کشور به دست گرفتند. رهبر کودتاگران ژنرال گورزل بود که بعدها رییس جمهوری ترکیه شد. مندرس و برخی از مقام های دولتی محاکمه شدند. وی و شماری از یاران و همکارانش را بویژه به جرم ایجاد اغتشاشات یونانی ستیز در ترکیه به مرگ محکوم کردند.
به رغم فشارهای بین المللی، مندرس در تاریخ ۱۷ سپتامبر ۱۹۶۱ اعدام شد. شخصیت مندرس امروزه نیز در ترکیه مورد مناقشه است. به رغم آن که دانشگاه و فرودگاهی را در ازمیر به نام او کرده اند، ولی هنوز بسیاری از مردم تندروی های سیاسی و اقدامات خشن او را بویژه علیه مسیحیان سرزنش می کنند.
|
۳.کودتای اسپانیا
در سال ۱۹۳۶ افسران دست راستی اسپانیا به کودتایی دست زدند که به جنگ داخلی در این کشور انجامید. جامعه بحران زده اسپانیا در سال های دهه سی سده بیستم، صحنه کشمکش نیروهای راست و چپ بود. پیروزی جبهه متحد نیروهای چپ در انتخابات فوریه ی سال ۱۹۳۶ به بحران در این کشور دامن زد. نیروهای راست و راست افراطی عملا جمهوری را از دست رفته می دیدند.
اوج ناآرامی ها، کودتای افسران دست راستی ارتش در ۱۳ ژوییه ۱۹۳۶ بود که با مقاومت گسترده نیروهای کارگری و چپ و آنارشیست ها روبرو شد و سرانجام به جنگ داخلی انجامید. این جنگ که میان دولت منتخب اکثریت مردم و نیروهای کودتاگر به رهبری ژنرال فرانکو جریان داشت، تا آوریل سال ۱۹۳۹ به درازا کشید.
جنگ داخلی اسپانیا به زودی ابعاد بین المللی یافت و پای دخالت نظامی دولت های گوناگون را به این کشور گشود. این جنگ سرانجام با پیروزی هواداران فرانکو که مورد پشتیبانی ارتش آلمان نازی بودند، پایان یافت. دیکتاتوری فرانکو تا سال ۱۹۷۵ در اسپانیا پایدار بود.
|
۲.کودتای هیتلر

در سال ۱۹۲۳ در ایالت بایرن (باواریا) آلمان تلاشی برای کودتا علیه جمهوری وایمار صورت گرفت که سرانجام ناکام ماند. این کودتا به کودتای آدولف هیتلر و اریش لودندورف معروف است که دو تن از رهبران حزب ناسیونال سوسیالیست آلمان بودند.
در آن دوره ایالت بایرن صحنه کشمکش های شدیدی میان نیروهای راست و چپ در جمهوری جوان وایمار بود. هم کمونیست ها و هم نازی ها در این ایالت نیرومند بودند. نیروهای راست قصد داشتند در اقدامی تحت عنوان «راهپیمایی به سوی برلین»، جمهوری وایمار را ساقط کنند. هنگامی که هیتلر و گروه افراطی ضربت او (SA) از این آکسیون کنار گذاشته شدند، وی فرصت را برای اعلام جنگ علیه جمهوری وایمار مغتنم شمرد.
هیتلر در تاریخ ۸ نوامبر سال ۱۹۲۳ مردم بایرن را به «انقلاب ملی» فراخواند و دولت محلی بایرن و جمهوری وایمار را بی اعتبار اعلام کرد. راهپیمایی هیتلر و چند هزار تن از هواداران تا دندان مسلح اش در تاریخ ۹ نوامبر، با سد پلیس بایرن روبرو شد. در درگیری های خشونت آمیز میان طرفین، چهار پلیس و چهارده نازی کشته شدند. هیتلر بازداشت و حزب ناسیونال سوسیالیست در سراسر جمهوری وایمار غیرقانونی اعلام شد. هیتلر در فوریه ی سال ۱۹۲۴ از سوی دادگاهی به پنج سال زندان محکوم شد. این حکم برای اقدامی که صورت گرفته بود، بسیار سبک ارزیابی شده است.
|
۱.کودتای ناپلئون بناپارت
نخستین کودتای دوران جدید، به سال ۱۷۹۹ در فرانسه بازمی گردد و به کودتای «هجدهم برومر» معروف است. انقلاب فرانسه که جدایی دین از دولت را به کرسی نشاند، تقویم مسیحی گرگوری را ملغی کرد و تقویم انقلاب فرانسه یا تقویم جمهوری را جایگزین آن کرد. «برومر» یکی از ماه های تقویم تازه بود و هجدهم برومر برابر است با نهم نوامبر تقویم گرگوری.
این کودتا را نقطه پایانی بر انقلاب فرانسه و آغاز حکومت فردی ناپلئون بناپارت می دانند. در سال ۱۷۹۹ دولت انقلاب با مشکلات پرشمار اقتصادی و نظامی روبرو بود. خطر کودتای هواداران سلطنت و ژاکوبن های نو افزایش یافته بود. امانوئل ژوزف سیس، یکی از اعضای هیئت رییسه ی دولت انقلاب، اعلام کرد که فرانسه به «شمشیر برنده ای» نیازمند است. او خواهان مرد قدرتمندی بود که ولو با قهر، نظام جمهوری را در فرانسه تثبیت کند.
بازگشت ژنرال ناپلئون از مصر، چنین امکانی را فراهم کرد. در هجدهم برومر سال ۱۷۹۹ مجلس ملی به بهانه کودتای ژاکوبن های نو، به قصر سن کلود در حومه پاریس نقل مکان کرد. مخالفان ناپلئون از هیئت رییسه کنار گذاشته شدند و امنیت پاریس به ناپلئون و سپاه او محول شد.
در تاریخ نوزدهم برومر، دولت انقلاب عملا بدون رهبری بود. اعضای هیئت رییسه یا بازداشت یا برکنار شده بودند. سربازان ناپلئون قصر سن کلود را محاصره کردند. نمایندگان مجلس ملی با تغییر قانون اساسی و تفویض قدرت به ناپلئون مخالف بودند. سخنرانی ناپلئون در برابر نمایندگان شورای پانصدنفره با شعارهای «مرگ بر دیکتاتور» ناموفق ماند.
لویی بناپارت، برادر ناپلئون که عضو شورای رهبری هیئت پانصد نفره بود، به یاری او آمد و به سربازان اطلاع داد که ناپلئون به مرگ تهدید شده است. سربازان وارد قصر شدند و نمایندگان را بیرون راندند. سرانجام زیر فشار نظامیان، شماری از نمایندگان با تغییر قانون اساسی موافقت کردند. دولتی موقت به رهبری سه کنسول تشکیل شد که ناپلئون نیز جزو آنان بود. بعدها با تغییرات تازه ای که در قانون اساسی ایجاد شد، ناپلئون بناپارت به کنسول اول تبدیل شد و سرانجام توانست حکومت فردی خود را تحمیل کند.
|