طرفداری | جمعه شب بود که فابریتزیو رومانو در یک خبر ناگهانی و شوکه کننده، اعلام کرد بایرن مونیخ آماده برکناری یولیان ناگلزمان و جایگزینی او با توماس توخل است. خبری که حتی بدبینترین طرفداران بایرنی نسبت به ناگلزمان، انتظارش را نداشتند. برخی آنقدر شوکه شده بودند که با توجه به نزدیک بودن به ماه آوریل، فکر میکردند این یک شوخی از سمت خبرنگار ایتالیایی است. اما این خبری نبود که مدیران بایرن مونیخ بخواهند به این زودی آن را اعلام کنند و حتی فرصت نکردند ناگلزمان را از آن مطلع کنند. با این حال به نحوی این موضوع به بیرون درز پیدا کرد تا مربی بیچاره هنگام اسکی کردن در اتریش و از همه جا بی خبر، متوجه شود شغلش را از دست داده است.
سرانجام یک روز بعد، بایرن مونیخ در بیانیهای به طور رسمی اعلام کرد یولیان ناگلزمان برکنار شده و توماس توخل جایگزین او خواهد شد. حسن صالح حمیدزیچ مدیر ورزشی بایرن مونیخ، دلیل اخراج ناگلزمان را دلایل ورزشی و منحنی عملکردی که رو به پایین است، دانست. استدلال او این بود که وقتی نمیتوانید کل تیم را تغییر دهید، باید تصمیم دیگری بگیرید. حمیدزیچ همچنین به وجود مشکل بین رختکن و مربی نیز در میان صحبتهایش اشاره کرد. اولیور کان مدیر عامل و هربرت هاینر رئیس باشگاه نیز، صحبتهای مشابهی با همکار خود داشتند. انگار که پس از شکست 2-1 مقابل بایرلورکوزن، زنگهای خطر در مونیخ به صدا درآمدند.
اما از طرف دیگر، بازیکنان نظر کاملاً متفاوتی داشتند. لئون گورتسکا همراه با بغض، ناگلزمان را فردی مانند خانوادهاش توصیف کرد و یوسوا کیمیش همراه با ناامیدی زیاد، مقصر این اتفاق را خود بازیکنان معرفی کرد. همچنین هر دوی آنها به همراه ماتیاس دلیخت، گفته حمیدزیچ مبنی بر وجود مشکل بین ناگلزمان و رختکن را رد کردند. در واقع خلاف گفتههای بیلد، در حالی که بازیکنان فرانسوی در کنار کیمیش و گورتسکا از حامیان ناگلزمان بودند، بازیکنانی مانند سادیو مانه و ژائو کانسلو به هیچ عنوان جایگاهی در سلسله مراتب قدرت رختکن باواریاییها ندارند که بخواهند مشکل ساز شوند. شاید در این بین تنها مشکل ناگلزمان را میتوان مانوئل نویر دانست. در کنار بازیکنان، هواداران بایرن مونیخ نیز روی خوشی به این تصمیم نشان ندادهاند. آنها با ایموجی دلقک به صحبتهای مدیران درباره دلایل اخراج ناگلزمان در مراسم معارفه توماس توخل واکنش نشان دادند و اولتراها نیز قصد دارند در آلیانتس آرنا، نارضایتی خود را از این تصمیم نشان بدهند.

فلوریان پلتنبرگ خبرنگار اسکای آلمان که به نوعی جای کریستین فالک را گرفته و تبدیل به سخنگوی غیر رسمی بایرن مونیخ شده، اعلام کرده دلایل برکناری ناگلزمان عوامل فنی مانند روند منفی در بوندسلیگا و عدم پیشرفت برخی بازیکنان مستعد مانند رایان خرافنبرخ و افت عملکرد ورودیهای جدید مانند سادیو مانه هستند.
در کنار این دلایل، اسکی کردن ناگلزمان در طول تعطیلات فیفادی را هم به عنوان عاملی برای افزایش نارضایتی مدیران عنوان کرده است. دلایلی که چه به شکل رسمی از زبان مدیران، چه غیررسمی از زبان خبرنگاران و از طرف آنها مطرح شدهاند، نه تنها بهانهای از سوی مدیران باشگاه به حساب میآیند و بلکه مزخرف نیز هستند. دلیل واقعی این است که مدیران بایرن نتوانستند برابر وسوسه در دسترس بودن گزینهای مانند توماس توخل که سالها قبل دنبالش بودند و همچنین تردید درباره ناگلزمان در یک مقطع دشوار، مقاومت کنند و به خاطر آن، صبر نکرده و قید همه برنامهها و هدف گذاریهای خود را زدند.
مدیران بایرن مونیخ در این مدت، بارها از پروژه و برنامههای بلند مدتی که با یولیان ناگلزمان داشتند، صحبت کرده بودند. پس از جدایی هانسی فلیک، مدیران باشگاه به درستی به این نتیجه رسیدند که نیازمند به یک پروژه بلند مدت و بازسازی تیمشان هستند. آنها همچنین آگاه بودند که در این بازه نیاز به پوست اندازی و جایگزین کردن ستونهای ترکیب مانند روبرت لواندوفسکی، توماس مولر و مانوئل نویر نیز خواهند داشت اما در عین حال، از نظر اقتصادی توانایی جذب ستارهها و رقابت با تیمهای ثروتمند را ندارند.
بنابراین باید تمرکز خود را روی پرورش استعدادها و تقویت آکادمیشان میگذاشتند. همچنین بایرن برای مدتها مشکلاتی در سیستم بازی خود از جمله مشکلات دفاعی داشت که باید علاوه بر حل کردنشان، در آن زمینهها پیشرفت نیز کند. در چنین شرایطی و با این هداف گذاری، به مربی ایده آل گرایی نیاز دارید که البته او برای پیاده سازی تاکتیکهای خود و حل مشکلات گفته شده، به زمان زیادی نیاز دارد و از خوش شانسی آنها، یولیان ناگلزمان به عنوان یکی از بهترین گزینهها برای این امر در آن مقطع در دسترس بود. مدیران بایرن حتی حاضر شدند برای به خدمت گرفتن او، رکورد شکنی کنند.
همچنین در کنار برنامه بلند مدت، میتوان گفت هر تیم برای هر فصل تعدادی هدف دارد که به برخی از آنها میرسد و به برخی نه. حال با توجه با اینکه کفه ترازو به کدام سمت سنگینی میکند، میتوان گفت آیا فصل موفقی بوده یا خیر. عملکرد بایرن زیر نظر ناگلزمان در این فصل، در لیگ قهرمانان اروپا فوق العاده بوده و در بوندسلیگا نیز، اینکه تنها با دیدن نتایج بخواهیم نتیجه گیری کنیم و همه تقصیرات را بر گردن مربی بیندازیم، ساده انگارانه است.
به طور مشخص بازیکنان بایرن انرژیای که در لیگ قهرمانان داشتند را در بوندسلیگا از خود نشان نمیدادند. موردی که در مقطعی با انتقاد شدید مدیران بایرن و کارشناسان فوتبال آلمان مانند لوتار ماتئوس مواجه شد. موردی که میتواند پس از ده قهرمانی متوالی، در هر تیمی به وجود بیاید. بازیهایی مانند تساوی 1-1 مقابل اونیون برلین، تساوی 2-2 مقابل اشتوتگارت در نیم فصل اول و برخی بازیهای دیگر، امتیازاتی بودند که به خاطر بی دقتی بازیکنان از دست رفتند.
البته بازیهایی مانند باخت 1-0 مقابل آگزبورگ نیز وجود دارند که باواریاییها عملکرد ضعیفی از خود به نمایش گذاشتند. در کنار آن، خط دفاع بایرن نسبت به سالهای گذشته پیشرفت قابل توجهی داشته و در خط حمله با وجود جدایی روبرت لواندوفسکی، آمار فوق العادهای ثبت شده و اکنون نسبت به زمان مشابه در فصل پیشین، بایرنیها حتی گلهایی بیشتری به ثمر رساندهاند.
بایرن به مربیای نیاز داشت که علاوه بر رفع ایرادها، فلسفه و سیستم کلی تیم را هم ارتقا داده و تیم منسجمی ایجاد کند. برای مثال درباره حل مشکل دفاعی، بایرن میتوانست از یک مربی تدافعیتر استفاده کند اما آنگاه، ویژگیهای مثبت خود در خط حمله را از دست میدادند. گرفتن بازیکنان مناسب نیز تنها بخشی از فرایند است و نمیتواند به تنهایی حلال مشکلات باشد.
بازیکنها صرفاً مهرههایی هستند که به مربی در راه برطرف کردن مشکلات، کمک میکنند. در نهایت به زبانی دیگر، بایرن به مربیای نیاز داشت که در کنار رفع ایرادات، هنر حفظ دیگر نقاط قوت تیم را هم داشته باشد و یولیان ناگلزمان یکی از مناسبترین گزینهها برای این موضوع بود.
اما برای پشت سر گذاشتن چنین برنامه و پروژهای که لازم است تاکید شود در هر تیم و هر شرایطی، مدیران باشگاه باید با افت و خیزهایی که در این بازه با آنها روبهرو میشوند، کنار بیایند و صبور باشند. در کنار این موارد، نتایج یولیان ناگلزمان به هیچ عنوان نمیتواند اخراجش را توجیه کند. باخت مقابل بایرلورکوزن یا مونشن گلادباخ در حالی که در اولی مدافعان تیم به حریف دو پنالتی هدیه دادند و در دومی دایو اوپامکانو در دقیقه 8 از زمین در بروسیا پارک اخراج شد را نمیتوان دلیل مناسبی از سوی مدیران برای از دست دادن صبرشان دانست.
درباره عدم پیشرفت بازیکنان مانند رایان خرافنبرخ و افت عملکرد سادیو مانه، در طرف دیگر بازیکنان مستعدی مانند جمال موسیالا و یوسیپ استانیشیچ که فصل فوق العادهای داشتند و همچنین دایو اوپامکانو که با وجود اشتباهاتش، نسبت به فصل پیش پیشرفت قابل توجهی داشته، حضور دارند. بنجامین پاوار را هم میتوان به این لیست اضافه کرد. در اینجا هم کفه ترازو به سمت ناگلزمان سنگینی میکند.
اما موضوع این است که در دسترس بودن توماس توخل باواریاییها را وسوسه کرد تا به پروژه و برنامههای خود برای اصلاح سبک تیم و ارتقا فلسفه بازیشان، پشت کنند و در عملی کاملاً غیر حرفهای، دست به اخراج یولیان ناگلزمان بزنند. عملی بر حسب حدس و گمان و بدون داشتن دلایل کافی از سوی تیم مدیریتی جدید بایرن مونیخ که نشان دهنده خام بودنشان است. آنها حتی میتوانستند پس از تغییر برنامهشان و تمرکز روی اهداف کوتاه مدت به جای اهداف بلند مدت که قبلتر به آنها اشاره شد، ناگلزمان را در جریان گذاشته تا روش جدیدی را در پیش بگیرد و به او فرصت بدهند اما در نهایت با بی انصافی تمام، چنین تصمیمی گرفتند. مدیران بایرن به نوعی آینده را فدای حال کردند.

صرف نظر از اینکه توماس توخل چه نتیجهای بگیرد، چه موفق به کسب 6 گانه شود یا یک افتضاح رقم بزند، اخراج ناگلزمان اشتباه بود زیرا بایرن مونیخ به این پروژه و بازسازی نیاز داشت و عواقب این تصمیم در بلند مدت مشخص خواهد شد.
اگر بخواهیم با حدس و گمان مانند مدیران بایرن پیش برویم که فکر میکردند در صورت دست نگه داشتن و اعتماد به ناگلزمان، شکست خواهند خورد و ممکن بود هنگام اخراج او دیگر توماس توخل در دسترسشان نباشد؛ از طرف دیگر میتوانیم تصور کنیم در صورتی که توماس توخل نه تنها در لیگ قهرمانان نتیجه نگیرد و بلکه بوندسلیگا را هم از دست بدهد و در شروع فصل آینده، تیمش عملکرد خوبی نداشته باشد، موقع اخراج او هیچ جایگزینی مناسبی به احتمال زیاد وجود نخواهد داشت. حتی با فرض در دسترس بودن نامهای جذابی مانند مائوریسیو پوچتینو و زین الدین زیدان، این موضوع تغییر نخواهد کرد. مشخص نیست که آیا پوچتینو هم بتواند انتظارات را از خود برآورده سازد و در مورد زیدان، او با خواستههای بایرن از مربیاش هیچ هم خوانی ندارد و به هیچ عنوان گزینه مناسبی برای نیمکت باواریاییها نیست.
در هر حال، بایرن مونیخ درس خود را از تاریخ نگرفته است. اولی هونس مدتها پس از اخراج یوپ هاینکس در سال 1991، اعتراف به اشتباهش کرد و گفت اکنون به این خاطر پشیمان است، شاید اولی کان و حسن صالح حمیدزیچ نیز سالها بعد چنین چیزی را درباره یولیان ناگلزمان بگویند.
درباره خود ناگلزمان و مقصد آیندهاش، تاتنهام از بین گزینههای مطرح شده شاید گزینه خوبی باشد و او میتواند در صورت حمایت دنیل لوی، روزهای خوش پوچتینو و حتی بهتر از آن را تکرار کند. در نقطه مقابل اسپرز، رئال مادرید قرار دارد که به نظر نمیرسد با چنین شرایطی مناسب ناگلزمان باشد. در مادرید نیز چندان صبور نیستند مگر آنکه فلورنتینو پرز به یکباره تصمیم به تغییر رویهاش بگیرد.
حضور ناگلزمان روی نیمکت غولهای سری آ یعنی یوونتوس، میلان و اینتر نیز میتواند جذاب باشد. هر چند در نهایت امکان دارد دست سرنوشت، روزی ناگلزمان را هم مانند هاینکس دوباره به بایرن مونیخ برگرداند.
اخبار داغ