دنبال کردن جام جهانی زنان در کشورهایی مثل ایران (که جریان رسمی رسانهای پوشش کمتر از یک درصدی مسابقات را دارد) تعاریف متفاوتی نسبت به کشورهایی مثل آلمان، انگلیس، فرانسه، هلند و.... دارد
پیش فرض: فوتبال، مهم ترین ورزش مورد پیگیری مردم و دارای وجوهی فراتر از یک ورزش در این کشورهاست
در اروپا و خصوصا در انگلستان (به واسطهی آشنایی بیشتر نویسنده و در اختیار داشتن غول پیکرترین مدیای دنیای فوتبال بی بی سی، اسکای و...) اهالی فوتبال نسبت به آن در طیف "پیگیر" و "بی تفاوت" تقسیم میشوند.
بزرگانی چون جان موتسون با اظهار نظر خود راجع به گزارشگران زن "صدای آنها صدای فوتبال نیست" یا کارشناسانی چون جاناتان ویلسن و بارنی رونی با عدم مشارکت در نظرسنجی متخصصان پیش از تورنمنت گاردین، در زمرهی پیگیریها قرار نمیگیرند. .
و از طرفی کسانی چون ایان رایت، مصرانه و با حضور همیشگی در برنامهها، بخشی از این مسابقات هستند...
با این حال تمام افراد این طیف، چه موافق و چه مخالف نوع نگاهشان به پدیده مثبت است و ایراداتشان نه به ذات زنانهی بازی که به جزئیات مربوط به آن است.
در کشور ما (کاش مقالاتی در مقیاس جهانی در این زمینه در دسترس بود و تحلیلهای در مردم سرزمینهای حاشيهی خلیج فارس، ترکیه، آفریقا، آمریکای لاتین) پیگیری فوتبال زنان تعاریف به کل متفاوتی دارد:
مخالفان، موضوع را به دسته بندیهای رایج و مباحث روز و همان "کلیشههای جاری" میبرند. فمنیزم و تمام مباحث مشتق آن مهمترین موضوع این بحث است. چیزی که به کلی اصل ماجرا را به محاق میبرد.
اما موافقان، طرفداران یا پیگیران، که بدبختانه این دسته هم غالبا هویت اصیلی ندارد. در حقیقت بخش عمدهی طرفداران فوتبال زنان در ایران، و "پیگیرهای مسابقات" به ناچاری و از روی اصل "اگر پیگیر نباشم در آن دستهی دیگر قرار خواهم گرفت" خود را طرفدار بازیها نشان میدهند.
بخش دیگر و البته نه غالب طرفداران نیز دسته ای هستند که به خاطر "ندیدن" مایلند یک بار هم که شده آن را امتحان کنند. و بسته به سن، طبیعتا در صورت پسر بودن شیفتهی تماشای دختران...
یافتن ریشهها هم آسان است و هم دشوار. استاد قاسم افشار، پیرامون آقا تختی و شهلا خانم، یادداشت مفصلی دارند که به ریشههای زن گریزی در ورزش ما دارد. به محیطهای تماما مردانهی ورزشهای پهلوانی آن دوران که هنوز هم در مدارس فوتبال و استادیومهای فوتبال به چشم میخورد، ریشهها گنگ بودن و ابهامات بی پایان شناختی میان دختر و پسر در فرهنگ ما و.... اینکه این ریشهها صحیح است یا غلط کیلومترها و فرسنگها با دانش هیچِ این نویسنده فاصله دارد اما تضارب آن سنتها با مدرنیته ای به نام فوتبال زنان است که اصطکاک را به حداکثر میرساند
اما غرض نهایی مطلب: به سختی میتوان محیط فوتبالی در این عرصه یافت که بتوان راجع به خود بازی زنان بحث کرد. غالب موافقتها و مخالفت ما را به دستهبندیهای بی ربط سیاسی، فرهنگی و اجتماعی خواهد برد.... کار دشوار یست.