مطلب ارسالی کاربران
مهر ترا به روضه رضوان نمى دهم
مهر ترا به روضه رضوان نمى دهم
اين لطف ذوالعطاست من آسان نمى دهم
اشكى كه در عزاى تو ريزم ز ديدگان
آن اشك را به لؤ لؤ و مرجان نمى دهم
من عاشقم بروى تو اى شاه تشنه لب
آن عشق را بقيمت اين جان نمى دهم
جان مى دهم در سر كوى تو يا حسين
آن تربتت بملك سليمان نمى دهم
مى ميرم از فراق تو شاها نظر نما
لطف تو را به لعل بدخشان نمى دهم
من آرزوى جمال تو يا حسين
اين آرزو به منصب شاهان نمى دهم
در وقت احتضار كشم انتظار تو
تا بر سرم پا ننهى جان نمى دهم
شيرى كه خورده ام شده با حب تو عجين
اين حبّ را بطور موسى عمران نمى دهم
من در عزاى تو نالم چو ناى نى
اين سوگ را بحق تو پايان نمى دهم
من تشنه جمال تو هستم اى شها
اين تشنه گى به چشمه حيوان نمى دهم
دم مى زنم ز نام تو هر صبح و هر مسا
اين دم زدن به حور و به غلمان نمى دهم
كمتر گداى كوى توام كنز لافتا
درويشيم به جود حاتم دوران نمى دهم
نام تو گر بگوش رسيد مى خرم ز جان
اين صوت را به بلبل خوشخوان نمى دهم
آن غنچه اى كه بوى تو دارد بكام خود
آن غنچه را به صد گل خندان نمى دهم