سال ها و روز ها می گذرند. پسری که روز هایش را در کرومباخ می گذراند، حالا پنجاهمین سال زندگی اش را آغاز می کند. توماس توخل، این بار در باواریا و این بار در بایرن مونیخ. متن زیر مصاحبه ی توماس توخل با سایت بوندسلیگا است که او از احساسش پس از اولین عنوان بوندسلیگا اش، ذهنیت و سبک بازی تیم خود و البته، او از حس و حال خود و لحظات برجسته اش در بوندسلیگا، به مناسبت ۶۰ سالگی این لیگ، می گوید. |
با قبول هدایت -بایرن مونیخ- پس از برکناری جولیان ناگلزمان در ماه آوریل، توخل یازدهمین عنوان قهرمانی بوندسلیگا را تقدیم بایرن مونیخ می کند. با سبقت از بورسیا دورتموند به دلیل تفاضل گل بهتر و در یک روز دراماتیک، رکورد قهرمانی های متوالی بایرن مونیخ افزایش می یابد.
حال، این مرد ۵۰ ساله پس از سپراندن نخستین پیش فصل خود در بایرن مونیخ، به خوبی می داند که تیمش به چه نیاز دارد تا از کشاندن قهرمانی به هفته های پایانی جلوگیری کند.
نکته: مصاحبه قبل از ورود هری کین، بازی سوپرکاپ آلمان و پیروزی بایرن مونیخ مقابل وردربرمن انجام شده است.
با نگاهی به فصل گذشته، می توان آن -فصل- را متشنج دانست. پس از کسب اولین عنوان بوندسلیگا ات چه احساسی داشتی؟
"باید بگویم که حس آسودگی زیادی داشتم. قبل از آخرین بازی، ما این چنین احساس می کردیم که قهرمانی را از دست داده ایم. در بازی خانگی مقابل لایپزیش، قهرمانی در مشت ما بود و با شکست در آن بازی ما قهرمانی را از دست داده بودیم و سپس با شانس فراوان و کمک ماینتس دوباره آن را پس گرفتیم. در آن لحظه من احساس خوبی داشتم، چرا که آن اتفاق بسیار غیر منتظره بود. البته، وقتی شما -تیم را- هدایت می کنید و انگاری همه چیز (قهرمانی) از قبل مشخص شده است، احساسات بیشتری -در شما- موج می زند. به هر حال، این چیزی نبود که ما از خود انتظار داشتیم. به اندازه کافی ثبات و پویایی لازم -در زمین- را نداشتیم. ما نتوانستیم که پویایی خود -در زمین بازی- را به هواداران منتقل کنیم و این خواسته ی ما است و باید خود را بهتر کنیم تا به اهدافمان دست یابیم و مایه ی رضایت خویش باشیم."
وقتی دوباره برای تمرینات پیش فصل بازگشتی، چگونه با بازیکنان صحبت کردی؟ می خواهی چه فرهنگ یا ساختاری را در تیم نهادینه کنی؟
"از نگاه من، ساختار تیم همیشه باید از استعداد و شخصیت بازیکنان تیم پیروی کند. شروع کار در باشگاه در ماه آوریل کمی عجیب بود، به خصوص وقتی که تیم برای کسب همه عناوین ممکن می جنگید. زمان بندی در آن زمان سخت بود. حالا، ما دانش خوبی از بازیکنان داریم. پس، ما می دانیم که می خواهیم چه کاری انجام دهیم. بنابراین، ما در هر جلسه ی تمرینی، خیلی سریع به اصول خود برای بازی ها دست پیدا می کنیم. ما از ایده های واضحی برای توسعه ی سبک و اصول بازی خود دنباله روی می کنیم. این چیزی است که ما در حال حاضر دنبال آن هستیم، زیرا می دانیم که در حال حاضر به آن نیاز داریم؛ یعنی چه چیز به ما ثبات می دهد، چه کار هایی را باید انجام بدهیم یا بلعکس، انجام ندهیم. همچنین، ما -می دانیم- به چه چیزی برای بهتر شدن نیاز داریم. در حال حاضر، ما در چنین نقطه ای هستیم و با این ذهنیت به استقبال تمریناتمان می رویم."
در زمین، چه چیزی را می خواهی از بازیکنانت ببینی؟ هدف تو چه سبک بازی است؟
"مجموعاً، می خواهم سریع تر بازی کنیم (گردش توپ سریع تری داشته باشیم)، روان تر و مالکانه تر بازی کنیم، با فراغ بال بیشتر حمله کنیم، بازی را در زمین حریف قفل کنیم و آنها نتوانند به دروازه ی ما نزدیک شوند. ما می خواهیم سبک بازی پرتحرکی را اجرا کنیم. سبکی که در خط حمله خطرپذیر باشیم اما در خط دفاع بدون ریسک بازی کنیم و بر وسط میدان هم چیره باشیم. به زبان ساده، می خواهیم حمله کنیم، تا جای ممکن موقعیت -گل- ایجاد کنیم و دفاع همگانی داشته باشیم و اجازه ندهیم که حریف موقعیتی ایجاد کند. مالکیت هیچ اهمیتی ندارد اگر نتوانید از آن استفاده کنید و این فقط برای یک لحظه از بازی نیست. از نظر من، چیزی که ما گم کرده ایم، یک روحیه به خصوص و معتمد است. روحیه ای که همه در ورزشگاه بتوانند آن را حس کنند و ببینند که -بچه ها در- تیم برای یکدیگر می جنگند، بر مشکلات غلبه می کنند و در کنار هم از لحظات سخت گذر می کنند. این ویژگی است که -در تیم- گمشده است. ما باید سرسخت تر باشیم. ما باید برای لحظه های سخت آماده شویم. با توجه به این موارد، ما کار های زیادی برای انجام دادن داریم."
تو از مدیران -باشگاه- درخواست یک فولبک (دفاع کناری)، یک دفاع وسط، هافبکی هولدینگ و یک مهاجم نوک کرده ای. چه فلسفه ای پشت این درخواست و این خرید ها است؟
"خب، دفاع وسط تقریبا جذب شده است. من بسیار خوشحال هستم که کیم -مین جائه- اشتیاق زیادی دارد که برای ما در بایبن مونیخ بازی کند. این -شور و شوق- کمی عجیب است. ما روی لوکاس هرناندز -برای این فصل- حساب کرده بودیم اما بعد -از پایان فصل پیش- او گفت که پیشنهادی -از یک باشگاه- دارد و می خواهد برود. پس، ما نیاز داشتیم که بازیکنی با شخصیت، کیفیت و تجربه ی او جذب کنیم. ما فکر می کنیم که چنین فردی را یافته ایم. برنامه ای برای جذب مدافع نداشتیم اما مجبور شدیم و این چنین نبود که من بی دلیل از مدیران درخواست کرده باشم. بیشتر از این خلاصه ای از فصل پیش خود را گفته ام. من توضیح دادم که ما به عنوان تیم به چه نیاز داریم. از این رو، مسئولیت این کار را به عهده گرفتم. از نظر من، عاقلانه نیست که موقعیت های بسیاری برای گزینه های زیادی -در خط حمله- ساخته شود. انجام آن گاهی دشوار بود اما ما گزینه ها -خط حمله- را کمتر کردیم. کار زیاد و تصمیمات سخت جزوی از این روند و شغل ما است. به هر حال، این کار را انجام دادیم. گروهی محدود از کاندید ها را تشکیل دادم؛ گروهی که متشکل از اشخاص مناسب بود. این افراد بااستعداد هستند و شخصیت -حرفه ای- مناسبی دارند. همان طور که گفتم، ما باید در لحظه های دشوار مسابقات قدرتمند و سرسخت ظاهر شویم. ما می خواهیم که روحیه ی بازیکنان تقویت شود. این -کار- کم و بیش بر روی روحیه بازیکنان تمرکز دارد."
کمی از نقل و انتقالات فاصله بگیریم. به نظر می رسد که تو از طرفداران سیستم ۴ دفاعه هستی. آیا چیدمان ۳ دفاعه هم یک گزینه برای تو است؟
"من هرگز آن (سیستم ۳ دفاعه) را رد نمی کنم. ما بازیکنان زیادی در خط حمله داریم. برای آنها، جنگیدن برای جایگاهشان در ترکیب ایده آل نیست. من فکر می کنم که تیم ما باید حداقل چهار مهاجم در زمین داشته باشد، شاید حتی پنج نفر در صورتی که -بازیکنان- در بهترین فرم باشند.
در چلسی، ما با سه دفاع بازی می کردیم؛ به همراه دو فول بک -که به خط هافبک اضافه می شدند- و شش نفر در خط میانی (هافبک) داشتیم. این کار شما را به تنها سه بازیکن در خط حمله محدود می کند و من فکر می کنم ما بازیکنان زیادی -برای خط حمله- داریم. من فکر می کنم که ما خط حمله ی خوبی داریم و همچنین فول بک هایی که داریم که شخصیت تهاجمی -برای بازی رو به جلو- دارند. اگر نیاز باشد، من هرگز این -ایده- را رد نمی کنم اما در این لحظه برنامه ی ما این است که از چهار مدافع استفاده کنیم."
اوضاع کیم -مین جائه- چطور است؟ چه انتظاراتی از او داری؟
"من عاشق این پسر هستم! او بسیار آرام است. بیان، آگاهی و سبک بازی او بسیار سرراست و واضح است. او به خوبی با درون پا پاس می دهد. لمس اول برای کنترل است، لمس دوم برای ارسال پاس است. او در ضرباهنگ درستی است. او سریع نیست اما کند هم نیست. وی نه بسیار در چشم است و نه بسیار خارج از دید. این خیلی عالی ست و دقیقا همان چیزی است که از یک بازیکن بازیساز انتظار دارید. کیم، جسورانه دفاع می کند و بسیار چابک است. او همیشه -در زمین- به اطرافش نگاه می کند و آماده ی کمک است. نگرش او مایه ی افتخار است. فکر می کنم که تاکنون سرمربی دو بازیکن از کره جنوبی بودم و باید بگویم که او هم دقیقا مانند آنها است. بسیار منظم است و صمیمانه رفتار می کند. کیم خیلی متمرکز و متواضع است. به همین دلیل، تا به الان نسبت به او احساس خوبی دارم."
در زمانی که از بوندسلیگا دور بودی، به عنوان یک فردی عادی و به عنوان یک سرمربی به چه دست یافتی؟ تو دو باشگاه بزرگ را هدایت کردی؛ به خصوص چلسی که در آنجا دوران سخت و دراماتیکی داشتی.
"می توانم به شما بگویم که بابت این تجارب بسیار خوشحال هستم و می خواستم که این -دوران- طولانی تر باشد اما این (سرمربیگری) شغلی است که نمی توانید برای آن برنامه ریزی داشته باشید. در پاریس اوقات زیبا و باارزشی داشتم. همراه با بازیکنان شگفت انگیز، شخصیت ها و باشگاهی که خواستار دستیابی به رویاهای بزرگ خود است و می خواهد که در بالاترین سطح باشد. این به شما کمک می کند که افق های دید خود را گسترش دهید، از منطقه امن خود خارج شوید، خود را به چالش بکشید و خودتان را با روش های جدید زندگی تطبیق دهید. همچنین شما با فرهنگ های فوتبالی و غیر فوتبالی جدیدی آشنا می شوید. کمی خنده دار است اما یک بازیکن فرانسوی به من گفت" گوش کن، وقتی که ما در ساعت ۱۰ جلسه داریم و من ۱۰:۰۵ می آیم، در فرانسه به عنوان اولین نفر می رسم." در آلمان وقتی پنج دقیقه مانده به ۱۰ می رسیدم، آخرین نفر بودم. هر دوی این ها حرفه ای اما متفاوت با یکدیگر است. آنها واکنش های متفاوتی به موقعیت های خاص دارند و وظیفه شماست که خود را تطبیق دهید. این باورهای شما را به چالش می کشد زیرا من در آلمان متولد و بزرگ شدم و با اعتقادات آلمانی ها و -فرهنگ- فوتبال آلمان رشد شدم. بنابراین، این تجربه ی خیلی خوبی بود.
البته، لیگ برتر انگلیس سطح و کلاس به خصوص خود را دارد. رویکرد ها، بازی ها، استادیوم ها و هواداران. این یک لیگ بسیار بسیار سرگرم کننده است. در داخل زمین های تمرین فضای فوق العاده ای حاکم است. من فقط می توانم از تجربه ام در مورد چلسی صحبت کنم. آنجا خیلی آرام است. بازیکنان بسیار متمرکز هستند و همچنین هواداران. این در مورد فوتبال است. این -لیگ- بسیار جذاب است. یک لیگ ثروتمند و شیک.
و روز مسابقات... وقتی که فرصت -حضور در آن را- داری. البته، تو و هر کسی که آنجا (استادیوم) هست، فرصت -تماشای بازی ها را- دارید. شما یک نوع بسیار بسیار ناب از فوتبال را می بینید. آنها (هواداران) می خواهند ضربات سر را ببینند، دوئل ها را ببینند و تکل ها را ببینند؛ و این چیزی است که آنها واقعا آن را طلب می کنند. همه چنین چیز هایی را از بازیکنان انتظار دارند. در کل، بسیار زیبا و بسیار لذت بخش است. من فکر می کنم شما به این -تجربه- نیاز دارید. هر تجربه ای شما را به عنوان یک مربی بهتر می کند و مهم نیست که در کجا فرصت کار داشته باشید، شما در هر حالت رشد می کنید. اما برای داشتن فرصت کار در چنین سطحی، بسیار خوش شانس بودم و -بابت این- خوشحال هستم."
-از بوندسلیگا- دور بودی و سپس برگشتی. در این فاصله، بوندسلیگا چه تغییراتی داشت؟
"حقیقتاً نمی دانم. این (مسابقات بوندسلیگا) بسیار سهمگین است و همراه با صعود و سقوط -تیم ها- است. من هنوز تاثیر فلسفه ی یورگن کلاپ و سبک بازی او در دورتموند و البته، تاثیر فلسفه ی رالف رانگنیک و توسعه سبکش در ردبول را می بینم. بسیاری از تیم ها در زمین حریف دفاع نفر به نفر انجام می دهند. پس، آنها بیشتر از پرس از بالا (High-press) در بازی ها استفاده می کنند. تو، این روند -تیم ها- را در بوندسلیگا می بینی. برای حرف ها و تحلیل های بیشتر، من به کمی زمان نیاز دارم. من در ماه آوریل آمدم و بیشتر روی تیم خودم متمرکز بودم. پس، زمان زیادی برای تماشای دیگر بازی های نداشتم. من فقط بازی های حریفانمان و بازی های تیم خودمان را می دیدم تا بتوانم حدالامکان از وظایف خود به عنوان سرمربی به خوبی برآیم. با همه ی این تفاسیر، همه ی ما نیاز به پیشرفت و بهتر شدن داریم و سپس صحبت های بیشتر و بهتری در مورد بوندسلیگا انجام می دهم."
بوندسلیگا در این فصل ۶۰ ساله می شود. به عنوان یک هودار، چه لحظات برجسته و ماندگاری در بوندسلیگا داشتی؟
"خب، باید کمی فکر کنم. در بازی که قهرمانی را تعیین می کرد، مایکل کوتسوپ (بازیکن وردربرمن) پنالتی مقابل بایرن مونیخ را از دست داد. پیروزی آنها در این بازی قهرمانی را تقدیم به وردربرمن می کرد. (قابل ذکر است که این تنها پنالتی بود که کوتسوپ در ۱۵ بازی خود در بوندسلیگا از دست داد.)
من در خانه بودم. این بازی در عصر بود. فکر می کنم که پدرم من را از خواب بیدار کرد. من در تخت خواب بودم یا شاید هم جلوی تلویزیون و یا رادیو. به خوبی به یاد ندارم اما فکر می کنم که از رادیو گوش می دادم. نمی دانم که بازی به صورت زنده گزارش می شد یا نه، اما این یک لحظه ی نمادین برای من بود. یکی دیگر از لحظه های نمادین من، اولین بازی بود که از استادیوم تماشا می کردم؛ از استادیوم المپیک. این بار هم پای بایرن مونیخ در میان بود و آنها با مونشن گلادباخ بازی داشتند. هانس گوتر برونز از زمین خودی همه را دریبل می زند و شوت می زند اما شوت او به تیرک برخورد می کند و سپس بیرون می رود. بعد، لوتار متئوس هم برای گلادباخ بازی می کند و موقعیت هایی می سازد. من آنجا بودم و پرچم گلادباخ را به همراه داشتم و به یاد دارم که فردی کنار من نشسته بود و به من گفت: " هی پسر کوچولو! تو می توانی پرچمت را بیافرازی." من پرچم خود را افراشتم و سپس بازی 1-0، 2-0 و 3-0 شد. تمام شد. بایرن مونیخ پیروز شد و من پرچم خود را پایین آوردم و به خانه رفتم. حالا من در طرف دیگر (بایرن مونیخ) هستم و سعی می کنم همین کار ها را برای هوداران آنها نیز انجام دهم."
و به عنوان یک سرمربی چه لحظات برجسته ای داشتی؟
"می توانم از اولین بازی ام به عنوان سرمربی در نیمکت ماینتس مقابل لورکوزن و دیدار با یوپ هایکنس یاد کنم. من هرگز این روز را فراموش نمی کنم. این لحظه ای ویژه برای من بود و هرگز یوپ هایکنس و رفتاری که با من داشت را فراموش نمی کنم. این لحظه برایم خیلی معنادار بود. او با من بسیار خوب و بااحترام برخورد کرد. به عنوان یک سرمربی بسیار جوان بودم و او یوپ هایکنس بود؛ نماد بوندسلیگا و یکی از اولین بت های فوتبالی من در بورسیا مونشن گلادباخ و سپس بایرن مونیخ. بسیار خوب بود و دوستانه رفتار می کرد و این -نوع برخورد- هیچ وقت تغییر نکرد. به خاطر همین، این اتفاق یک لحظه ی نمادین برای من بود. و البته، دو بازی بعد، من اولین پیروزی ام را مقابل بایرن مونیخ کسب کردم. به یاد می آورم که پس از بازی در پارکینگ و در ماشینم نشسته بودم و فقط فریاد می کشیدم. فکر می کنم که نیاز داشتم حدود ۳۰ ثانیه در ماشین فریاد بکشم. نمی توانستم که باور کنم این اتفاق (پیروزی مقابل بایرن مونیخ) رخ داده است. و سپس، کسب جام نقره ای رنگ با دورتموند. ما در دو فینال جام حذفی حضور داشتیم و در یکی پیروز شدیم. این پیروزی خیلی عالی بود."
مصاحبه ی توماس توخل با سایت بوندسلیگا به مناسبت اولین فصلی که او به طور کامل در بایرن مونیخ حضور دارد و به مناسبت ۶۰ سالگی بوندسلیگا.