اختصاصی طرفداری | منچستریونایتد، لیورپول و منچسترسیتی، از مدتها قبل به دنبال جذب بازیکنانی در خط میانی بودند و سرانجام هر سه باشگاه موفق شدند تا گزینههای خود را در آخرین لحظاتِ ددلاین نهایی کنند.
پیش از این به طور مفصل از لحاظ فنی درباره اهمیت بازیکنان متخصص در فوتبال مدرن صحبت کردهام (اینجا). سه هافبک میانی که در روز ددلاین نقل و انتقالاتی به سه تیم مهم فوتبال اروپا پیوستند، بار دیگر نشان داد که فوتبال مدرن هر روز بیشتر و بیشتر به سمت این مسئله حرکت میکند. سرمربیان مدرن با توجه به رویکرد فنی خود، به دنبال جذب بازیکنانی هستند که یک یا چند تخصص را به بهترین نحو در بازی خود داشته باشند.
در این یادداشت به طور ویژه و مفصل ضمن بررسی ویژگیهای فنی و تواناییهای سفیان امرابط، رایان خرافنبرخ و ماتئوس نونس، بار دیگر از اهمیت بازیکنان متخصص در فوتبال مدرن صحبت خواهم کرد و از این میگویم که چرا معنای مقایسه و بهتر بودن و یا بدتر بودن بازیکنان نسبت به یکدیگر از لحاظ فنی چندان نمیتواند معنادار باشد.
سفیان امرابط
اریک تن هاخ از فصل گذشته به دنبال جذب اهداف مورد نظر خود در پست «Holding midfielder» بود. با اهمالکاری اوله گونار سولسشر، یونایتد حتی یک بازیکن - دقت کنید - یک بازیکن واقعی در این پست نیز در اختیار نداشت و کار برای تن هاخ از همان ابتدا جهت پوشش این نقطه از زمین، دشوار بود. سرمربی هلندی زمان زیادی را برای جذب فرنکی دی یونگ، که کاملا ویژگیهای فنیاش برای او مناسب بود، صرف کرد اما در نهایت جذب هافبک هلندی ممکن نشد تا یونایتد در روزهای پایانی در اقدامی ضربالعجلگونه، کاسمیرو را جذب کند.
در همان زمان بحثهای زیادی در خصوص جذب کاسمیرو توسط تن هاخ در محافل فنی شکل گرفت. اینکه هافبک شایسته برزیلی ویژگیهای مورد نظر تن هاخ را برای بازی در جلو مدافعان ندارد و مشخص نیست که تن هاخ بتواند در حضور او فوتبال مورد نظرش را از عقب زمین پایهریزی کند. کاملا مشخص بود که سرمربی هلندی احتمالا به کاسمیرو به عنوان یک راه حل سریع نگاه میکند و احتمالا فصل آینده باز هم نسبت به جذب یک هافبک دیگر در جلو مدافعان اصرار میورزد.
در نهایت این اتفاق رخ داد تا سرمربی هلندی تابستان امسال دست روی جذب بازیکنی قرار دهد، که این بار ویژگیهای فنیاش به فوتبال مورد نظر او شباهت بیشتری داشت. سفیان امرابط، گزینه مدنظر اریک تن هاخ بود و در نهایت به سختی در لحظات پایانی ددلاین راهی الدترافورد شد. اما امرابط چه ویژگیهای فنی دارد و در چه حوزهای برای بازی در جلو مدافعان، یک متخصص محسوب میشود؟
مرحله نخست از مراحل چهارگانه بازیسازی، برای اریک تن هاخ و فوتبال مورد نظرش، اهمیت بسیاری دارد. اینکه هافبکی که در جلو مدافعان بازی میکند، تواناییهای مشخصی در کار با توپ داشته باشد، حفظ توپش فوقالعاده باشد، توانایی سوق دادن تیم را از طریق کنشهای فنی مشخصی رو به جلو عهدهدار باشد و در نهایت توانایی خوبی نیز در پارامتر فنی که ما از آن در دورههای مربیگری و آنالیز «Press-Resistant» نام میبریم، داشته باشد. معادل فارسی مناسب این مفهوم، پرس گریزی میتواند باشد و به تواناییای اطلاق میشود که در آن بازیکن مورد نظر (غالبا هافبک جلوی مدافعان) بتواند به خوبی تحت فشار حریف عمل کند، توپ را از دست ندهد و در نهایت مرحله اول از بازیسازی تیم را در عقب زمین به خوبی به مرحله دوم تبدیل کند. کاسمیرو در بخشی از تواناییهای فنی عنوان شده، بازیکن فوق العادهای است اما سفیان امرابط در مجموع این تواناییها، میتواند به اریک تن هاخ در عقب زمین بیشتر از کاسمیرو کمک کند.
برای درک این مسئله، چهار داده فنی پیشرفته را در خصوص امرابط مطالعه و تحلیل میکنم. داده نخست «Progressive Pass» است. این داده فنی پیشرفته ارزش زیادی دارد که معرفی کامل آن مفصل است و در جزئیات نیز تعاریفش در کمپانیهای مرجع مختلف کمی متفاوت است. با این حال، به طور کلی، به پاسهایی اطلاق میشود که حداقل 5 یارد طول داشته باشد (4.57 متر) و حداقل 25 درصد از مسافت باقیمانده تا دروازه حریف را طی کند. پنجمین داده «Progressive Carries» است. دادهای که مشخص میکند یک بازیکن چند بار در طول یک بازی توپ را حداقل 5 یارد (4.57 متر) رو به جلو و به سمت دروازه حریف حمل کرده است. در نظر داشته باشید که صرفا حمل توپهایی با این شرایط در نظر گرفته میشوند که در 60 درصد بالای زمین رخ داده باشند.
داده چهارم «Ball retention ability» است. داده ای که به ما می گوید هر بازیکن تا چه اندازه در حفظ توپ توانا است و چه کیفیتی می تواند در حفظ توپ از خود نشان دهد. هر چه نمره به 99 نزدیک تر باشد، به این معنی است که بازیکنان حریف، کار بسیار سخت تری را برای پس گرفتن توپ از بازیکن مورد نظر پیش رو دارند. داده آخر نیز «Link-up play volume» است. جایی که به ما نشان داده می شود هر بازیکن تا چه اندازه می تواند در به گردش درآوردن توپ از طریق پاس های کوتاه بین هم تیمی هایش توانا باشد.
حالا به تصویر زیر دقت کنید که وضعیت امرابط را در فصل گذشته در فیورنتینا در مقایسه با دیگر هافبکهای میانی همپستش نشان میدهد. شرایط بسیار معنادار است. میبینیم که امرابط در هر چهار داده فنی پیشرفته وضعیت بسیار خوبی دارد. او از 98 درصد هافبکهای میانی هفت لیگ معتبر اروپایی (5 + لیگ قهرمانان و لیگ اروپا) بهتر توانسته تیمش را از طریق ارسال پاس رو به جلو سوق دهد. در عین حال نیز میبینیم که امرابط در حمل توپ نیز بسیار توانا است و می تواند به خوبی تیمش را از یک سوم تدافعی رو به جلو انتقال دهد. نکته بسیار مهم توانایی امرابط در حفظ توپ و همچنین انتقال کوتاه و سریع توپ میان همتیمیها است. مسئلهای که او را از هافبکی همچون کاسیمرو می تواند متمایز کند. نکتهای که در عقب زمین بسیار حائز اهمیت است و اریک تن هاخ انتظار دارد با ورود امرابط یونایتد در آن پیشرفت کند.
حضور امرابط در کنار کاسمیرو میتواند یونایتد را تیم بهتری در عقب زمین کند. با حضور آندره اونانا در دروازه، لیساندرو مارتینز در خط دفاعی و حالا امرابط در جلو مدافعان، کیفیت مرحله اول بازیسازی یونایتد از عقب زمین می تواند بسیار افزایش پیدا کند. این همان مسئلهای است که اریک تن هاخ به دنبال آن است و حضور یک سرمربی مدرن میتواند تیم را به این سمت پیش ببرد.
رایان خرافنبرخ
بهترین وصف فنی در خصوص رایان خرافنبرخ را توماس توخل، سرمربی بایرن مونیخ، انجام داد. اینکه خرافنبرخ یک بازیکن پست 8 است که بیشترِ تواناییهایش را میتواند در مناطق نزدیک به دروازه نشان دهد. با این حال اما خرافنبرخ حتی میتواند تبدیل به بازیکن مهمتری از لحاظ فنی شود. او در آژاکس در جلو مدافعان نیز به میدان رفته و اتفاقا عملکرد خوبی را نیز از خود نشان داده. در جلوی زمین نیز عملکرد خوبی داشته و ثابت کرده که میتواند در صورت ادامه پیشرفت، تبدیل به یک هافبک در نقش «All-round midfielder» شود. نمونه فعلی این نوع هافبکها جود بلینگام است (توضیح مفصل فنی) و در گذشته نیز میتوان به دوران اوج پل پوگبا در یوونتوس اشاره کرد.
خرافنبرخ در آژاکس نشان داده که این پتانسیل را دارد و حالا این فرصت را دارد تا با دقایق بیشتری از بازی زیر نظر یک مربی صاحب ایده همچون یورگن کلوپ به این مهم نزدیکتر شود. جدایی فابینیو باعث شده بود تا کلوپ اولویتش را بر جذب یک هافبک در جلوی مدافعان قرار دهد. مسئلهای که در نهایت با جذب واتارو اندو انجام شد و در ددلاین نیز خرافنبرخ راهی آنفیلد شد. به این ترتیب هافبک هلندی هم میتواند یک گزینه در جلوی مدافعان باشد، هم گزینهای برای بازی به عنوان یکی از دو هافبک روی دست و هم یک گزینه به عنوان هافبکی که بتواند در جلو دروازه و پشت باکس کارایی داشته باشد. کاری در حال حاضر سوبوسلای در لیورپول در حال انجام آن است.
فصل گذشته به هیچ عنوان نمیتواند معیار مناسبی برای قضاوت خرافنبرخ باشد. او دقایق محدود و ناپیوستهای را در زمین مسابقه برای بایرن مونیخ به میدان رفت و هیچگاه نتوانست پتانسیل واقعیاش را نشان دهد. حالا اما انتظار میرود که او دقایق بیشتری بازی کند و این مسئله میتواند بسیار مهم باشد. خرافنبرخ در آژاکس به خوبی تواناییهایش را نشان داده و یورگن کلوپ نیز امیدوار است تا بتواند بار دیگر خرافنبرخ را به آن روزها نزدیک کند. کاری که او در زمین مسابقه میتواند انجام دهد، بسیار شبیه به آن چیزی است که جود بلینگام در حال انجام آن در رئال مادرید است. یورکن کلوپ نیز باید قله خرافنبرخ را آن نقطه قرار دهد.
ماتئوس نونس
مورد هافبکی که پپ گواردیولا در ددلاین خریداری کرد، مورد بسیار متفاوت و جالبی است. ماتئوس نونس، هافبک سابق وولوز، تخصصی دارد که تقریبا هیچ هافبک میانی در هفت لیگ معتبر اروپایی در فصل گذشته نتوانسته آن را بهتر از او انجام دهد. هافبک پرتغالی توانایی فوق العادهای در حمل توپ و دریبل زنی توامان در کنار یکدیگر دارد. او میتواند به خوبی از طریق این کنش، تیم را رو به جلو سوق دهد. او به خوبی در عقب زمین توپ میگیرد، آن را حمل میکند، میتواند حین حمل توپ چندین بازیکن را با سرعت خود از پیش رو بردارد و در نهایت به سلامت توپ را راهی یک سوم تهاجمی کند. نونس در عین حال در پشت باکس و نواحی نزدیک به دروازه نیز حضور جدی دارد. او بسیار بیشتر از دیگر هافبکهای میانی در فصل گذشته هدف پاس همتیمیهایش در بالای زمین قرار گرفته و حتی درون باکس نیز توانسته خودنمایی کند و نقش مهمی در دریافت توپ در این نواحی داشته باشد.
به تصویر زیر دقت کنید که وضعیت شرح داده شده را برای شما ترسیم میکند. تصویر وضعیت نونس را در فصل گذشته از لحاظ چهار داده فنی پیشرفته نشان میدهد. داده نخست «Progressive Carries» است که در بخش مربوط به امرابط درباره آن صحبت کردم. داده دوم «Successful Take-Ons» است که به عبور بازیکن از حریفان از طریق دریبل زنی و یا حمل توپ اشاره دارد. داده سوم لمس توپ در باکس است و داده چهارم نیز «Progressive Passes Rec» است. دادهای که نشان میدهد یک بازیکن تا چه اندازه توانسته در بالای زمین هدف پاسهای موسوم به «Progressive Pass» قرار گیرد.
وضعیت بسیار جالب توجه است. میبینیم که نونس چگونه توانسته در هر چهار داده فوق العاده عمل کند. او از 97 درصد هافبک میانیهای فصل گذشته هفت لیگ معتبر اروپایی بیشتر توانسته حریفان را از پیش رو بردارد. او بازیکنی است که به خوبی می تواند توپ را رو به جلو حمل کند و با سرعت یکی پس از دیگری حریفان را دریبل بزند. نونس همانطور که میبینید در بالای زمین و حتی درون باکس نیز میتواند یک گزینه مهم برای هر تیمی باشد. او به خوبی در نواحی نزدیک به دروازه خودنمایی میکند و میتواند هدف ارسال پاس دیگر بازیکنان قرار گیرد. مسئلهای که پپ گواردیولا میتواند به خوبی روی آن مانور دهد.
فوتبال مدرن و سرمربیان مدرن این روزها به دنبال بازیکنان متفاوتی هستند. همانطور که دیدید، امرابط تخصص مشخصی دارد، خرافنبرخ، توانایی دیگری دارد و نونس نیز هافبکی است که تخصصش با دو هافبک دیگر، متفاوت است. شما نمیتوانید لزوما این سه هافبک را با یکدیگر مقایسه کنید و از برتری یکی بر دیگری سخن بگویید. فوتبال مدرن به هیچ عنوان وارد چنین فضایی نمیشود. هر بازیکن با توجه به تخصصش و رویکرد سرمربی، میتواند تواناییهایش را درون زمین مسابقه بروز دهد. بازیکنی که در تیم گواردیولا درخشش دارد، شاید نتواند این درخشش را در تیم دیگری با رویکرد متفاوت سرمربیاش، از خود نشان دهد و این مساله برای تمامی بازیکنان، تمامی پستها و تمامی نقشها درون زمین مسابقه صادق است. مانند سه هافبکی که در این یادداشت درباره آنها صحبت کردم.
* دادههای فنی پیشرفته از کمپانی های مرجع Opta ، FBref و Smarterscout استخراج شده است.