اختصاصی طرفداری | منچستریونایتد که این روزها شرایط اسفناکی را پشت سر میگذارد، در آلیانز آرنا میهمان بایرن مونیخ بود. شرایط بایرن مونیخ کاملاً متفاوت بود و آنها تنها نتیجهای که غیر از پیروزی بدست آوردهاند به تساوی 2-2 برابر بایرلورکوزن ژابی آلونسو برمیگردد. در شبی که دروازهبانان دو تیم، مسابقهای فاجعهبار را پشت سر گذاشتند، نگاهی داریم به نکات فنی این جدال جذاب و مهیج:
نگاهی آنالیزی به ترکیب دو تیم
سیستم 1-3-2-4 بایرن مونیخ وابسته به خط هافبک خود است. حضور جمال موسیالا، یوسوا کیمیش و لئون گورتسکا بدین معنا است که بایرن مونیخ در میان زمین از جدال بسیار فیزیکی استفاده خواهد کرد و کنراد لایمر نیز به عنوان یک Inverted-FullBack به کمک همتیمیهای خود خواهد آمد. از طرفی هری کین نیز مثل همیشه در میانه زمین برای کمک به مونیخیها حاضر خواهد بود. بازیکنانی همچون لروی سانه و سرژ گنبری نیز مبنای تیم آلمانی را بر استفاده از سرعت در کنارهها قرار میدهد.
ترکیب منچستریونایتد اما مسئلهای بسیار مهم در خط هافبک دارد. حضور بازیکنی همچون کریستین اریکسن در خط هافبک در مقابل خط هافبک بسیار جنگنده بایرن مونیخ، یک اشتباه بسیار بزرگ است. سرعت و دوندگی پایین این هافبک دانمارکی باعث میشود تا ضعف بسیار عجیبی در خط میانی حس شود. اسکات مکتومینای بازیکنی بود که با حضور کنار کاسمیرو میتوانست کمی از لحاظ فیزیکی و دوندگی تیم منچستریونایتد را در کمربند خط میانی ارتقا دهد. از نکات جالب این مسابقه نیز فاکوندو پلیستری بود. بازیکنی سرعتی که انتخاب اول اریک تنهاخ برای این مسابقه بود تا در مقابل آلفونسو دیویس قرار بگیرد. هر چند حضور بازیکنی همچون آلخاندرو گارناچو یا مارکوس رشفورد در سمت راست میتوانست اتفاقی بهتر باشد. پلیستری بازیکن بسیار تکنیکی نیست و به نوعی تیم محور است. ضعف آلفونسو دیویس در کارهای دفاعی میتوانست حملات خوبی را از سمت راست منچستریونایتد به وجود بیاورد.
جدال پرسینگ؛ مهمترین نکته این مسابقه!
بایرن مونیخ که خط دفاع خود را بالا آورده بود، سعی داشت به هنگام مالکیت منچستریونایتد در محوطه جریمه، پرس خود را سیستم 2-1-2-1-4 یا همان 2-4-4 لوزی شکل دهد. هری کین و جمال موسیالا دو بازیکنی بودند که فضا را از جلو برای آندره اونانا تنگ میکردند. گورتسکا پشت سر دو بازیکن قرار میگیرد و لروی سانه به همراه سرژ گنبری بازیکنانی هستند که به عنوان دو هافبک شماره 8، میانه زمین را تحت فشار قرار میدهند. هر چند در ادامه که توپ به گردش درمیآید، هری کین به خط هافبک میآید و به پرسینگ این تیم انرژی میبخشد. منچستریونایتد اینجا از رشفورد در مرکز زمین استفاده میکند تا کریستین اریکسن به عقب بیاید و به آندره اونانا کمک کند. در اینجا دو حالت پیش میآید. اونانا با حرکت اریکسن این موقعیت را دارد که در سمت چپ لیساندرو مارتینز یا سرخیو رگیلون را صاحب توپ کند و از طرفی میتواند این توپ را پشت سر سه نفر اصلی بایرن مونیخ در جلو، به کاسمیرو بدهد تا به راحتی پرس سنگین بایرن مونیخ شکسته شود.
هنگامی که منچستریونایتد سعی داشت حملات خود را از سمت چپ شکل دهد، پرسینگ بایرن مونیخ به کنارهها میرفت. آرایش مثلثی بایرن مونیخ در کنار زمین با سه بازیکن متغیر انجام میشود. وینگر، فولبک و مدافع مرکزی آن منطقه. در تصویر زیر سرخیو رگیلون از سمت چپ حرکت میکند و لروی سانه در کنار کنراد لایمر و دایو اوپامکانو به دنبال بستن راههای حرکت فولبک اسپانیایی هستند. مارکوس رشفورد با قرارگیری در فضایی خالی باعث میشود تا پاس یک-دو شکل بگیرد و بدین شکل از یک فضای بسیار فشرده، به موقعیتی ایدهآل دست بیابند.
منچستریونایتد نیز از وینگرهای خود در جنگهای عقب زمین استفاده میکرد. هنگامی که ما گل اول مسابقه و بایرن مونیخ را نگاه میکنیم، تنها به اشتباه آندره اونانا نگاه میکنیم. به مصاحبه اریک تنهاخ که دقت کنیم و یک بار دیالوگ او را تکرار کنیم، متوجه نکتهای مهم میشویم. "ما نباید اجازه شوتزنی را به حریف میدادیم!". شاید کمی این حرف عجیب به نظر برسد اما بد نیست به عکس زیر دقت کنید. سرخیو رگیلون به همراه مارکوس رشفورد در یک بینظمی تمام به دنبال لروی سانه حرکت میکنند. گل سرسبد ماجرا به کریستین اریکسن برمیگردد. این بازیکن بدون گرفتن هیچگونه یاری، در بستن فضاهای مهم نیز بیدقت عمل میکند و لیساندرو مارتینز نیز با اینکه نزدیک به هری کین حرکت میکند اما نمیتواند اجازه ندهد که توپ به مهاجم انگلیسی برسد. همین جایگیریهای غلط باعث شد تا یک-دوی بسیار زیبایی از سوی بازیکن آلمانی و انگلیسی شکل بگیرد. اینگونه از زیر پرس حریف خارج شده و با داشتن فضایی مناسب، توپ را به سمت دروازه حریف شلیک میکند.
نکات عجیبی خط دفاعی شیاطین سرخ و استفاده باواریاییها از این ضعف
یکی از بزرگترین ضعفهای منچستریونایتد از اولین بازی فصل به فضایی بین مدافع مرکزی و فولبک نزدیک به او برمیگردد. منچستریونایتد بارها این فاصله را به حریف نشان داده و به راحتی، دروازه خود را مورد خطر قرار میدهد. در یکی از صحنهها یک حرکت بسیار مبتدیانه شکل میگیرد. بهترین راه این بود که ویکتور لیندلوف از دیوگو دالو درخواست کند تا فولبک پرتغالی به او نزدیک شود و فضای خالی بین خود را پوشش دهد. مدافع سوئدی اما خود دست بهکار میشود و با سرعت به سمت دیوگو دالو میرود و به او نزدیک میشود. بدین شکل یک شکاف عظیم میان لیساندرو مارتینز و ویکتور لیندلوف باز میشود تا سرژ گنابری و جمال موسیالا با هدف قرار دادن آن منطقه، موقعیتی خطرناک ایجاد کنند. هر چند لیساندرو مارتینز با هوشیاری خود، مانع گل شدن این موقعیت میشود.
به گل دوم بایرن مونیخ که نگاهی بیاندازیم، متوجه میشویم که سلسله اشتباهات منچستریونایتد از مرکز زمین آغاز میشود. هنگامی که حرکت جمال موسیالا شکل میگیرد، سرژ گنبری کمی عقبتر استارت خود را آغاز میکند. در عکس زیر متوجه مسئلهای جدی میشویم. گنبری متوجه میشود که هیچ بازیکنی در خط میانی او را تعقیب نمیکند. کاسمیرو به سمت جمال موسیالا حرکت میکند و کریستین اریکسن چندین گام با وینگر سریع آلمانی فاصله دارد.
در محوطه جریمه و هنگام کاتبک موسیالا برای گنبری، کاسمیرو و دالو در یک سمت حضور دارند و گنبری آزادانه در محوطه جریمه حضور دارد. لیساندرو مارتینز هنگامی که متوجه میشود سرخیو رگیلون پشت سر او قرار دارد، باید هری کین را رها کند و به سمت گنبری برود. به نوعی میتوان مسئله را طوری دیگر مطرح کرد. وقتی رگیلون متوجه میشود که مارتینز با هری کین درگیر است، چرا او به سمت گنبری نمیرود و در کنار مارتینز و کین قرار دارد؟ اینها عدم هماهنگی بسیار خطرناکی برای منچستریونایتد در خط دفاع هستند.
کار ترکیبی؛ فاکتوری که شیاطین سرخ را در شلوغی محوطه به گل میرساند!
بایرن مونیخ برای اینکه اجازه ندهد فولبک خطرناکی همچون رگیلون به سمت محوطه باواریاییها (همانند نیمه اول) حرکت کند، کمی فاصله لایمر را با دایو اوپامکانو به عنوان مدافع مرکزی نزدیک به او افزایش داد. لئون گورتسکا بازیکنی بود که باید فضای خالی این دو بازیکن را پر میکرد. در مرکز زمین حضور کیمیش، گنبری و موسیالا را کنار گورتسکا ملاحظه میکنید. این چینش باعث میشد تا بازیکنی همانند برونو فرناندز در مرکز چهارضلعی هافبک بایرن مونیخ قرار بگیرد تا نتواند کاری را از پیش ببرد. همین پرس کافی بود تا رشفوردی که با فرناندز در یک راستای عرضی قرار دارد، فوراً پشت سر گورتزکا برود تا از فضای بین اوپامکانو و لایمر استفاده کند. فرناندز و کاسمیرو با پاس تکضرب، توپ را منطقه شلوغ خارج میکنند تا رشفورد در موقعیتی ایدهآل قرار بگیرد و در ادامه نیز راسموس هویلوند، اولین گل خود را برای منچستریونایتد به ثمر برساند.
فضاسازی به سبک چوپوموتینگ؛ تیر خلاص به شیاطین سرخ!
گل چهارم بایرن مونیخ در این مسابقه، بیشک گلی خاص و تماشایی بود. از پاس یوسوا کیمیش گرفته تا ضربه تمامکننده و زیبای ماتیس تل! نکتهای که این گل را زیباتر میکند، به جایگیری دقیق اریک ماکسیم چوپوموتینگ برمیگردد. به طور کلی، لیساندرو مارتینز و ویکتور لیندلوف باید تمرکز خود را بر روی مهاجم کامرونی بگذارند. ماتیس تل توسط کاسمیرو مهار شده بود و با توجه به اینکه چوپو موتینگ قصد دارد به جلو بیاید و توپ را از کیمیش بگیرد، کاسمیرو از مهاجم جوان بایرن مونیخ فاصله میگیرد و به سمت چوپوموتینگ میرود. بدین شکل تل در عمق حرکت میکند و کیمیش با پاس چیپ و دیدنی، این بازیکن را در شرایط تکبهتک قرار میدهد تا گل چهارم باواریاییها به ثمر برسد.
نتیجه گیری
بایرن مونیخ از ضعفهای منچستریونایتد نهایت استفاده را برد. هر چند این تیم آلمانی در دقایق ابتدایی، در چند صحنه دروازه خود را در آستانه فروپاشی میدید. به نوعی تیم مونیخی در دقایق بازی ثبات نداشتند و این مسئله در مقابل تیمی فرصتطلب، کار دست شاگردان توماس توخل میدهد. به نوعی آنها نیز نقطه ضعفهایی را به رقیب نشان دادند و در دقایقی توان جلوگیری از حملات حریف را نداشتند. منچستریونایتد نیز همانطور که گفته شد از ضعف عجیبی در خط دفاع برخوردار است. هر چند با توجه به تغییرات تاکتیکی و اساسی تیم تنهاخ، این تیم به نسبت بازیهای اول فصل پیشرفت چشمگیری داشته است اما زمان به سرعت برای آنها در حال گذر است و باید ببینیم که چه زمانی این تیم به نهایت قدرت خود دست مییابد.