هشتاد و هشتمین سالگرد تولد جیمی آرمفیلد
مردی که در کمتر از یک فصل لیدز را با شکست بارسا و کرویف به فینال اروپا رسال
با جدایی بیتلها، خداحافظی بیل شنکلی از آنفیلد، سقوط منچستریونایتد به دسته 2 و ناکامی تیم ملی انگلستان در رسیدن به جام جهانی 1974، در سالهای میانی دههی 70، دار و دستهی سفیدپوش یورکشایر به معروفترین مردان در تمام بریتانیا تبدیل میشوند. تیمی که زیبایی شکست دادن بارسلونای بزرگ و یوهان کرویف را با سرسختی مشتهای بیلی برمنر به کوین کیگان در میآمیزد. و فتح یکصدمین اف ای کاپ و لیگ و بازیهای درخشان در زمین را با حواشی دیوانه کنندهی 44 روز حضور برایان کلاف و حوادث غیر معمول در خارج از زمین. تیمی که در سال 1975 پس از 7 سال بار دیگر نمایندهی بریتانیا در فینال جام باشگاههای اروپاست. لیدز یونایتد 1974/75، تیمی که جیمی آرمفیلد بار دیگر ساخت...
نمادها، خاطرات و پیشرویها... ستارگان گرد هم آمده از ولز، اسکاتلند و انگلیس. تری یورات، بیلی برمنر و نورمن هانتر. ایدههای خلاقانهی نصب شماره بازیکنان روی جورابها، اضافه شدن نقش طاووس به لوگوی باشگاه، بازیکنانی با القاب سینمایی، نرمن پاچه گیر هانتر، الن بو کشندهی گل کلارک، پیتر با شوتهای آتشین لوریمر. اجرای جذاب سرود در استودیو و آهنگی برای کاپیتان برمنر:
" بیلی برمنر کوچولو کاپیتان ماست/ او به خاطر لیدز یونایتد خودش را دو نیم می کند/ موهایش قرمز اما بدنش سیاه و کبود است...."
جان رای دربارهی آن تیم میگوید:
" آنها بهترین تیم کشور بودند و شیک ترین تیم بریتانیا. همه جا صحبت از لیدزیونایتد بود. هنگام پوشش اخبار لیدز، احساس میکردید تمام دنیا به شما توجه دارند...."
امپراطوری دان روی پس از یک دههی درخشان در سال 1974 به پایان میرسد. سایهی بلند روی، روزگار برایان کلاف را تیره و تار میکند و بنایی بلند در الندرود، در 44 روز فرو میریزد. بینظمیها در رختکن، چند دستگی، نتایج بد و سقوطی باورنکردنی. با اخرج کلاف، جیمی آرمفیلد در روز 4 اکتبر 1974 وارد الندرود میشود. وارد تونلی از آتش و دود... دفاع راست و کاپیتان تیم ملی انگلستان در دههی 60 و مرد بدشانس مصدوم در آستانهی جام جهانی 1966، مربیگری را در 37 سالگی و رساندن بولتون از دسته 3 به دسته 2 آغاز میکند. آرمفیلد، یک ماه پس از اخراج کلاف، وارد الندرود میشود. دانکن مککنزی، خرید کلاف در آغاز فصل و بازیکن هنرمند لیدز، آرمفیلد را اینطور وصف میکند:
"جیمی، شبیه یک همسایهی خوب بود که همه دوست دارند در کنارش زندگی کنند!"
جیمی آرمفیلد اما میداند که بقیهی بازیکنان لیدز به این راحتی او را نخواهند پذیرفت. مردانی با افتخار و مغرور که شبیه گنگهای پسران شرور در مدرسه با هم در ارتباط بودند. سیگار کوشهی لب و لیوانهای آبجو در دست و مشغول تمسخر مربی. آرمفیلد با ایدهای باورنکردنی به درون آتش میرود. یک یک طرح عجیب و یک برنامهی مفرح. اجرای تئاتر موزیکال سیندرلا توسط بازیکنان لیدزیونایتد!!!
"باید از شر فضای مسموم آنجا خلاص میشدم. احساس کردم به کاری فراتر از فوتبال و تمرینات عادی نیاز داریم. برای همین با بارنی کولان تماس گرفتم..."
بارنی کولان، تهیه کندهی رادیویی و تلویزیونی بی بی سی است. تهیه کنندهی برنامهی مشهور "روزهای خوش قدیمی" با مرور تاریخ بریتانیا در دوران ویکتوریایی و البته فیلمی دربارهی بازی آرسنال و لیدز در فینال یکصدمین دورهی اف ای کاپ. آرمفیلد دربارهی پیشنهادش به کولان میگوید:
"از بارنی خواستم لباسهای تئاتر ما را تامین کند. به خاطر ساخت برنامهی روزهای خوش قدیمی، او مجموعهای غنی از لباسهای دوران مختلف تاریخ بریتانیا را داشت."
برمنر در نقش باتن، و فرانک و ادی گری بالهای شوتزن و محکم تیم در نقش خواهران سیندرلا!!
آرمفیلد همه چیز را تدارک میبیند اما سختترین قسمت کار ماند؛ صحبت با بازیکنان. با پسرانی که در روزهای مربیگری کلاف، حتی به تمرینات فوتبالی مربی هم رحم نمیکردند، حالا باید از اجرای یک تئاتر سخن گفت... آنهم تئاتر سیندرلا!
"وقتی گفتم آنها به من زل زده بودند. انگار دیوانه هستم. تنها کسی که به راحتی پذیرفت مککنزی بود. اما بقیه... یادم میآید که نورمن هانتر سرسختتر از همه بود و روز بعد برای اعتراض به دفتر آمد. من او را دعوت به نوشیدن چای کردم و از حال همسر و فرزندش پرسیدم و ... بعد از دقایقی صحبت، اصلا یادش رفت چرا آنجاست!؟"
در واقع آرمفیلد آس خود را از آستین بیرون میآورد.
"به پسرها گفتم نیمی از درآمد متعلق به خیریه خواهد بود و نیمی از آن متعلق به آنها در باشگاه. چیزی که کسی دیگر نتوانست در برابر آن مقاومت کند."
با رسیدن نمایشنامههای سیندرلا به دست بازیکنان، فضای باشگاه تغییر میکند. جوک ها و لطیفهها و جوی صمیمی. آرمفیلد، هوشمندانه طنز را چاشنی نمایشنامه کرده و حتی هانتر و دیگران هم از آن استقبال میکنند.
"حالا سیندرز می آید، مستقیم از جنگل. چیزی برای هدیه دادن به شما ندارد اما در نهایت باعث خندهی شما خواهد شد..."
نورمن هانتر، گوردون مکگویین و جو جردن در پشت صحنه. کسی کسی را گاز نمی گيرد!
جیمی آرمفیلد، راوی نمایش ورود سیندرلا را اعلام میکند. سیندرلا با بازی دانکن مککنزی!. تری یورات، به شکلی مضحک آواز میخواند. برمنر با کلاه در نقش باتن، مککویین در نقش یک پری خوب و ادی و فرانک گری در نقش دو خواهر شرور سیندرلا! استقبال از نمایش لیدزیها باورنکردنی است. سالن سیتی وریتیز در سوان استریت لیدز که پیش از این چارلی چاپلین، هری هودینی و ماری لوید در آن روی صحنه رفتهاند پذیرای پسران آرمفیلد است. فروش کامل بلیتها در تمام شب های اجرا و نشستن تماشاگران در راهروهای سالن. هنگام ورود بیلی برمنر به صحنه، سالن از شوق و شور تماشای کاپیتان منفجر میشود:
"بیلی مرد فوقالعادهای بود. یکی از میان مردم. او از یک خانواده بسیار فقیر در اسکاتلند آمده بود، به شدت فقیر. ساکن یک خانهی بسیار بی تکلف در تمپل نیوشام. شما باور نمی کنید که کاپیتان لیدز یونایتد و اسکاتلند، دیوید بکام زمان خود، در آنجا زندگی می کرد. او با همه همسایههایش به خوبی رفتار میکرد. بعداً به دانکاستر نقل مکان کرد. سیگار از دستانش نمیافتاد. و در هر فرصتی حتی پشت صحنهی تئاتر لبی تر میکرد."
این آخری پیشنهاد شخص سرمربی است. آرمفیلد به بازیکنان در پشت صحنه پیشنهاد میدهد تا آبجو بنوشند. به این دلیل که بتوانند بر اعصاب خود مسلط شوند. آرمفیلد دربارهی آن شبهای درخشان میگوید:
"باورکردنی نبود. نمایش ما یک ساعته بود اما با تشویقهای مداوم تماشاگران و پرتاب دسته گل و ابراز احساسات متقابل آنها با بازیکنان به 1 ساعت و نیم میرسید. درست به اندازهی یک مسابقهی فوتبال."
استقبال بینظیر از نمایش، آن هم در میان فصل، باعث انتقاد و نگرانی گروهی از کارشناسان است. به هم ریختن تمرکز لیدزیها برای مسابقات و ... آرمفیلد اما به هدف خود رسیده. آقای مربی، تیم را از قعر جدول به 8 امتیازی دربی کانتی صدرنشین میرساند و در مسابقات جام باشگاههای اروپا، با نمایشی درخشان موفق به شکست بارسلونا با یوهان کرویف و یوهان نیسکنز در بازی نیمهنهایی میشود. با نمایش کاپیتان برمنر در الندرود و گلزنی پیتر لوریمر در نوکمپ. هنرمندان لیدز، مسافر فینال میشوند اگرچه صحنهی پاریس آنقدرها هم رویایی نیست... یک درام تلخ برابر مردان آلمانی، شکستن قلبها، فریادها بر سر داور شاید مست و سرانجام از دست دادن جام قهرمانی برابر بایرن مونیخ. اگر اهل شمردن جامها نباشید، هیچگاه نمایشهای آن تیم را فراموش نخواهید کرد. نمایشهای سیندرلا در صحنهی الندرود.....